به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، حضرت قاسم بن حسن(ع) به همراه برادرش عبدالله که وی نیز نوجوانی هشت یا یازده ساله بود بههمراه عمویشان امام حسین(ع) در کربلا حضور داشتند.
حضرت قاسم(ع) در سال 50 ه.ق متولد شد به هنگام شهادت امام حسن(ع) وی کودکی سه یا چهار ساله بود لذا امام حسین(ع) تربیت وی را عهدهدار شد و با او انس داشت تا جاییکه او را «یا بنیّ» خطاب میکرد. حضرت قاسم(ع) با وجودی که سن چندانی نداشت اما مرگ در رکاب امام حسین(ع) را برای خود شیرینتر از عسل میدانست.
این نوجوان شهید دشت کربلا، روز عاشورا براى به میدان رفتن از امام حسین(ع) اجازه خواست. ابا عبدالله(ع) چون نگاه به او افکند، وى را به آغوش کشید و گریست، آنگاه به وی اجازه داد به صحنه نبرد با دشمن وارد شود.
قاسم(ع) سوار بر اسب شد و عازم میدان گشت. رجزى که مىخواند، در معرفى خود و مظلومیت امام حسین(ع) بود و آن این رجز بود که «ان تنکرونى فانا ابن الحسن سبط النبى المصطفى و المؤتمن هذا حسین کالأسیر المرتهن بین أناس لا سقوا صوب المزن».
ابوحمزه ثمالی(ره) میگوید، از حضرت زینالعابدین(ع) شنیدم که میفرمود: چون شب عاشورا فرا رسید، پدرم تمامی اصحاب و یاران خود را جمع کرد و به آنها فرمود: ای یاران و پیروان من، تاریکی شب را مرکب خود قرار داده و جان خود را نجات دهید که مطلوب این قوم، جز من کسی نیست ...
پس از امتناع آنان، آن حضرت فرمود: همانا فردا من کشته میشوم و همه کسانیکه با من هستند، نیز کشته خواهند شد. و از شما احدی باقی نخواهد ماند
قاسم ابن الحسن(ع) که در این جمع حاضر بود، مشتاقانه پرسید: آیا من هم کشته خواهم شد.امام حسین (ع) با محبتی پدرانه به او فرمود: یا بنیّ، کیف الموت عندک؛ پسرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟ و قاسم، بدون لحظهای درنگ، پاسخ داد: یا عمّ احلی من العسل؛ عمو جان از عسل شیرینتر است.امام حسین(ع) هم فرمود: عمویت فدایت شود آری والله، تو یکی از مردانی هستی که در رکاب من به شهادت خواهی رسید.
وی در جنگى دلاورانه به شهادت رسید. هنگامى که بر زمین میافتاد، عمویش ابا عبدالله الحسین(ع) خود را به بالین او رساند ولى او در حال جان دادن بود.
بعد از آن پیکر قاسم(ع) را به سینه گرفت و با خود به خیمهها رساند و در میان کشتگان بنیهاشم قرار داد.