چرا عالم درون انسان وسیع‌تر از عالم بیرون است/ راهکار فراروی بشر از محدودیت‌ها
کد خبر: 3870630
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۰
ابراهیمی‌دینانی پاسخ داد؛

چرا عالم درون انسان وسیع‌تر از عالم بیرون است/ راهکار فراروی بشر از محدودیت‌ها

گروه اندیشه ــ غلامحسین ابراهیمی‌دینانی در برنامه معرفت بیان کرد: انسان همواره با سه محدودیت زمان، مکان و معلولیت مواجه است اما انسان از حیث مقام درون می‌تواند فراتر رود و بر ورای زمان و مکان و قانون علیت بیندیشد و سیر کند. به قول شاعر «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند/ بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت»، انسان اگر به مقامی رسید که جز حق تبارک و تعالی چیزی را ندید، محدود نیست.

ابراهیمی دینانی

به گزارش ایکنا؛ غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، شب گذشته، 20 دی‌ماه، در برنامه تلویزیونی معرفت به طرح بحث در زمینه «خود» و عوالمی که انسان در آن‌ها زندگی می‌کند پرداخت و بیان کرد: هر انسانی «خود» است و می‌گوید خودم فلان کار را کردم و فلان حرف را زدم و باید اندیشید که این خود چیست. آیا این «خود» بدن است؟ اگر «خود» بدن است پس چرا انسان می‌گوید بدن خودم؟ بدن «خود» است؟ یا بدن از خود است؟ بدن خودم، یعنی بدن را به خود منسوب می‌کنم، اما انسان، خودش بدن است یا بدن دارد؟ پاسخ این است که بدن دارد. آدم‌ها می‌گویند روح دارم و بدن دارم، اما آنکه روح دارد و بدن دارد کیست؟ او «خود» و بی‌تعین است، اما هر لحظه تعین پیدا می‌کند.

وی تصریح کرد: چون بی‌تعین، زمانی به ظهور می‌رسد که تعین پیدا کند. آن خودی که می‌گوید بدن، روح، فکر، جسم و اندیشه دارم، آن یک خودِ بی‌تعین است، اما او همواره در تعین است و در هر نفس، جلوه‌ها و تعین دارد؛ یعنی انسان، جلوه‌های گوناگونی دارد و انسان یک خود است، اما این خود، می‌تواند در لا یتناهی خودها تعین پیدا کند.

دینانی در ادامه افزود: انسان انتخاب می‌کند. ما که به یک جلسه‌ای می‌رویم، این جلسه را انتخاب کرده‌ایم و زمانی که سخنی می‌گوییم نیز آن را انتخاب کرده‌ایم. اما یک سوال به وجود می‌آید و آن هم اینکه، آیا خود را نیز انتخاب می‌کنیم یا خیر؟ ما همان چیزی هستیم که آن را انتخاب می‌کنیم و اگر انتخابی نداشتیم، در مورد آدمی هیچ چیزی نمی‌شد بیان کرد. آدمی که اندیشه و انتخاب ندارد، یک جسم است اما جسم، «خود» نیست و «خود» ندارد. یک میز، میز است اما خود ندارد.

انسان منهای اندیشه و انتخاب «خود» نیست

این مدرس برجسته فلسفه تصریح کرد: بنابراین، انسان منهای اندیشه و منهای هرگونه انتخاب، «خود» نیست. انتخاب می‌کند و می‌تواند بگوید من، مومن یا شرقی یا سفید و یا چیزهای دیگری هستم، اما اینها انتخاب است. پس تو آنی که آن را انتخاب می‌کنی و به قول مولانا «هر نقش روان تو روان تو همان است». نقش روان، یعنی فکر و ذهن و به این معنا است که انتخاب تو، همان است که فکر می‌کنید. انسان همان است که می‌اندیشد و انتخاب می‌کند و اگر انسان نوع اندیشه دیگری را نداند، نمی‌داند که آن طرف کیست و چه کاره است و انسانیت به اندیشه است و نه جسم بودن و در اندیشیدن نیز انتخاب وجود دارد. انسان، هم می‌اندیشد و هم انتخاب می‌کند و اشخاص را به نوع اندیشه می‌شناسیم و نه بدن آن‌ها و با نوع انتخاب‌هایی که دارند، آن‌ها را ارزیابی می‌کنیم و در غیر این صورت نمی‌شود ارزیابی کرد.

دینانی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به عوالم سه‌گانه‌ای که انسان در آن‌ها زیست می‌کند گفت: انسان در سه عالم زندگی می‌کند و مراد کره ماه و .. نیست. یکی از عوالم، عالم بیرون که عالم زیست‌شناسانه و عالم طبیعت است. محیط زیست برای انسان یک عالم است. یک عالم دیگر نیز بیرون است اما تنها به زیست خلاصه نمی‌شود بلکه افراد و اشخاصی را شامل می‌شود که با آن‌ها زندگی می‌کنیم و مراد همان جامعه و اجتماع است.

وی با اشاره به عالم سوم بیان کرد: یک عالم دیگر نیز داریم که درون انسان است. درون آدمی به زیست کاری ندارد و با افراد هم نیست، بلکه با خلوت خود است. بنابراین دو عالم بیرون زیستی و بیرون جامعه‌شناسانه و یکی نیز عالم درون وجود دارد. خداوند در قرآن به آفاق و انفس اشاره کرده اما ما عالم آفاق را به دو دسته تقسیم کردیم و باید گفت که عالم درون وسیع‌تر از عالم بیرون است.

چرایی وسیع‌تر بودن عالم درون

دینانی به تبیین چرایی وسیع‌تر بودن عالم درون پرداخت و افزود: عالم بیرون، عالم زیست است و آنچه هست، ممکن الوجود است اما انسان در درون، ممتنع الوجود را می‌تواند بفهمد که اجتماع نقیضین محال است. آنکه در بیرون محال است که تحقق یابد، در درون می‌توانیم به آن فکر کنیم. اما یک مسئله دیگر این است که عالم بیرون هستی است و نه نیستی. ولی ما می‌توانیم به نیستی بیندیشیم که این اندیشیدن در درون است. بنابراین درون وسیع‌تر از بیرون است.

وی تصریح کرد: با این همه، عالم درون خیلی وسیع است و آدم به ممتنعات و نیستی نیز می‌اندیشد و با نیستی نیز می‌تواند کنار آید و همین که می‌تواند آن را بفهمد، این مسئله به درون برمی‌گردد. همچنین این عالم درون نیز درونی دارد و درونِ درونِ درون آن به حق‌تعالی می‌رسد.

دینانی با اشاره به محدودیت‌هایی که انسان با آن‌ها مواجه است گفت: اما مطلب دیگر اینکه انسان با همه این گستردگی درونی که دارد که با بیرون نیز سروکار دارد، با سه محدودیت روبروست. یکی زمان است که ما را محدود می‌کند و الآن نمی‌توانیم در 100 سال آینده باشیم. در زمانی هستم که باید باشم. هر موجودی زمان مخصوص و عمر خودش را دارد. انسان در یک زمان معینی زندگی می‌کند و سخن می‌گوید و بیرون از زمان خودش نیست و می‌تواند آینده را بفهمد، اما در زمان مخصوص خود زندگی می‌کند.

وی ابراز کرد: دومین محدودیت، محدودیت مکان است. کسی که الان روی صندلی است و نمی‌توانند در همان لحظه در منزل یا در اتومبیل هم باشد. اگر کسی بتواند از قید زمان و مکان فرا رود، در همه زمان‌ها و مکان‌ها هست که الآن وارد آن بحث نمی‌شویم، اما مادامی که انسان در قید زمان و مکان است، محدودیت دارد، اما محدودیت سوم نیز عبارت از محدودیت قانون علیت است. هیچ موجود و معلولی در این عالم بدون علت وجود پیدا نمی‌کند.

عالم وجود معلول است

دینانی گفت: پس هر آنچه موجود شده، معلول است و نه علت و موجود معلول است و از قید معلول بودن خود بیرون نمی‌رود. عالم وجود معلول است و نه علت و در قید معلولیت می‌ماند. پس این نیز یک محدودیت است که محدودیت معلولیت نام دارد. بنابراین محدودیت زمان و مکان و علیت را داریم. معلول، علت می‌خواهد و قانون علیت هرکجا باشد برای معلول محدودیت می‌آورد.

وی در پایان گفت: اما آیا انسان می‌تواند از این سه محدودیت خارج شود؟ مادامی که در این عالم است نمی‌تواند خارج شود. زندگی انسان بر قانون علیت استوار است و ما در زمان و مکان و چنبره قانون علیت زندگی می‌کنیم. اما انسان از حیث مقام درون، می‌تواند فرا رود و بر ورای زمان و مکان و قانون علیت بیندیشد و سیر کند. به قول شاعر «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت»، انسان اگر به مقامی رسید که جز حق تبارک و تعالی چیزی را ندید، محدود نیست.

انتهای پیام
captcha