به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی خادمی کوشا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی امروز 22 دیماه در کرسی «تبیین جایگاه فقهی کرامت» گفت: معنای کرامت در ادبیات روشن و همان معنای عرفی یا لغت است و این دو تفاوتی با هم ندارند؛ یعنی اصطلاح خاصی در تفسیر و فقه و کلام و ... در این باره نیست و در مجموع به معنای شرافت و بزرگی است.
وی با اشاره به تقسیم کرامت به دو نوع ذاتی و اکتسابی افزود: کرامت، فضیلت داشتن است، چه در نوع ذاتی و چه در نوع اکتسابی آن؛ البته کرامت نسبی است، ولی انسان چون از نعمات الهی و امکانات زندگی بیشتری برخوردار است، از کرامت ذاتی بیشتری نسبت به موجودات برخوردار است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به جایگاه کرامت در فقه و قانون اظهار کرد: فقها و مفسران و عالمان دین مسئله کرامت را پذیرفتهاند؛ از جمله حکم فقهی وجود دارد که اهانت به مومن حرام است؛ یعنی هر چیزی که کرامت او را زیر سؤال ببرد، وهن تلقی میشود.
خادمی کوشا با بیان اینکه اهانت به مومن اعم از اینکه اهانت به نفس و یا دیگری باشد، حرام است، اضافه کرد: همچنین در جایی که پای استظهارات متون دینی باز میشود یا شارع مقدس سخنی میگوید، عرف مردم با ذهنیت کرامت انسانی آن را تلقی میکنند.
این پژوهشگر افزود: کرامت انسانی به صورت موردی در قالب بنای عقلا هم در آراء فقها دیده شده است؛ یعنی کرامت را میتوان در قالب اصلی عقلائی جاری کنیم. البته در اینکه اصل کرامت، عقلائی است، قابل بحث است، ولی ما آن را به عنوان اصل عقلائی تا جایی که دلیلی بر خلاف آن نباشد، میپذیریم.
خادمی کوشا با بیان اینکه گاهی پای کرامت را به عنوان عناوین ثانویه میتوان به میان آورد، تصریح کرد: اگر موردی پیش آمد که مثلا فردی در ازاء دادن آب به فرد تشنهای از او چیزی بخواهد که خلاف کرامت انسان است؛ در این مورد بحث ثانویه پیش می آید که قابل بحث فقهی است.
کرامت مدنظر عقلا لزوما با کرامت قرآنی سازگار نیست
این محقق با بیان اینکه کرامت در موارد فوق قابل مصالحه و انتقال یا قابل انتقال در برابر مال نیست، افزود: امروزه اصل کرامت را به عنوانی اصلی که بر همه گزارههای دینی حاکمیت دارد، بیان میکنند؛ یعنی اگر حکمی از آیه و روایتی استفاده شود، ولی بر خلاف کرامت مورد نظر عقلا در عصر کنونی باشد. ما چنین اصل کرامتی را که بر خلاف عقل و قرآن و روایت است، نمیتوانیم بپذیریم.
خادمی کوشا با بیان اینکه کرامت از ویژگیهای وجودی انسان و مورد قبول آیات و روایات است، تصریح کرد: احکام الهی تمام ویژگیهای انسان را مراعات میکند و مقتضای عدالت هم این است. بنابراین حکمی که بر خلاف حکم خدا باشد، کریمانه نیست.
وی با اشاره به استدلال ابلیس در برتری خود نسبت به انسان، افزود: شیطان گفت من از آتش و او از گل آفریده شده است؛ یعنی از دیدگاه او روشن است که آتش بر گل برتری دارد، لذا میگوید ذات من برتر است و به همین دلیل چرا باید در برابر انسان سجده کنم؛ اگر بخواهیم این را به تعبیر «کرامتیهای امروزی» بیان کنیم، معنایش این است که این حکم برخلاف عقل من است و نمیتوانم بپذیرم؛ یعنی روش استدلال شیطان هم توجیه میشود.
کرامت انسانساخته در تعارض با قرآن است
خادمی کوشا با بیان اینکه اگر کرامت را اصل عقلی بدانیم، در تعارض با آیات و روایات قرار میگیرد، اظهار کرد: کرامتهای خودخواسته و نه خداخواسته در تعارض با قرآن است و قرآن بر روی آن خط کشیده و ابلیس را رانده است. همچنین در قرآن تکالیفی داریم که بر خلاف کرامت به معنای امروزی و حتی دوره گذشته است؛ مثلاً کشتن فرد بیگناه خلاف کرامت است، ولی خداوند به ابراهیم دستور میدهد که فرزند خود را قربانی کند و آن حضرت هم استدلال نمیکند که این خلاف کرامتی است که عقل من میفهمد همچنین در داستان خضر شاهد این موضوع هستیم.
این محقق با بیان اینکه برخی احکام که در قرآن آمده مسلما خلاف کرامت عرفی است، تصریح کرد: مثلا برخی افراد به خاطر یک گناه تبدیل به میمون میشوند و بعد از سه روز میمیرند و از آنان نسلی هم باقی نماند؛ این خلاف کرامت و شئونات و کمال انسانی است؛ امروز هم برخی مجازات و حدود را با همین استدلال رد میکنند و میگویند امروزه پذیرفته شده نیست ولی این استدلال خلاف قرآن است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه در روایات هم به این نوع کرامت (عرفی و عقلائی)اصلا توجه نشده است، افزود: حضرت امام صادق(ع) به یکی از یارانش میگوید برو داخل آتش و او میرود؛ این دستور اگر امتحانی هم باشد آیا خلاف کرامت نیست؟؛ این صحابی داخل آتش شد و هرگز نگفت که خلاف کرامت من است با اینکه با عقل او سازگار نبود؛ حتی در روایات داریم که اگر کرامت آن است که انسانها برای خود ساختهاند پس خداوند پیامبرانش را کرامت نکرده است.
کرامت مورد نظر قرآن
خادمی کوشا با بیان اینکه آنچه خداوند برای تکریم انسان پذیرفته تکریمی است که در ادبیات الهی معنا مییابد اضافه کرد: در تشریع احکام آنچه موضوع است فهم شارع است، لذا شناخت کرامتی که میتواند موضوع استنباط احکام باشد، به نحو قطع موضوعی اخذ شده و نه طریقی یعنی ما باید پی ببریم که حکمی قطعاً از دید خدا کرامت است، پس خلاف آن نمیتوانیم حکمی داشته باشیم.
وی با بیان اینکه تعبیر «کرمنا» در قرآن به معنای کرامت ذاتی نیست، افزود: اگر این بود، شیطان کرامت بیشتری نسبت به انسان داشت، زیرا از آتش آفریده شده بود و توانایی و سابقه او هم در عبادت خدا بیشتر از انسان بود.
کرامت ذاتی تابع سیره عقلاست
در ادامه آیتالله محمدعلی ایازی، به عنوان ناقد به پاسخ به ارائهدهنده پرداخت و گفت: اولین نکته اینکه ما به عنوان عقلا آیا مخاطب قرآن هستیم یا نیستیم؟ وقتی متن با ما سخن گفته است و حق نداریم بگوئیم که شارع چیز دیگری گفته و فهم ما چیز دیگری است؛ این جدایی معنا ندارد.
وی افزود: برخی علما مانند امام، علامه طباطبایی، ابن سینا و ... معتقدند که کرامت ذاتی، تابع سیره عقلا است و این مسئله را پذیرفتهاند.
وی بیان کرد: ایشان (ارائه دهنده) استدلال میکنند که شیطان اولین کسی است که سخن از کرامت آورده، در حالی که شیطان سخنی از کرامت بیان نکرده، بلکه در مقام مخالفت با حکم الهی بر آمده و میخواسته بر اساس نفسانیت خود عمل کند. خداوند از ابتدا انسان را طوری آفریده که حیات متفاوت و کرامت ذاتی دارد و از خدا در روح او دمیده است.
ایازی تصریح کرد: استدلال به قصه حضرت ابراهیم(ع) هم عجیب است؛ قرآن فرموده است که ابراهیم در خواب دید که اسماعیل را ذبح کند؛ اینکه خدا به ابراهیم دستور داد تفسیر توراتی است، لذا در قرآن نیامده که خدا به ابراهیم دستور داده است؛ حتی در برخی روایات داریم که ابراهیم نذر چنین کاری را کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه در مورد تبدیل برخی انسانها به بوزینه به علت گناه اظهار کرد: برخی مفسران گفتهاند که آنان شکل بوزینه نشدند بلکه به هیئت اخلاقی میمون در آمدند البته مشبهه و مجسمه تفسیر به ظاهر کرده و گفته اند که آنها تبدیل به میمون شدند.
مصادیق مختلف در کرامت
ایازی با بیان اینکه علما معتقدند که عقلا ممکن است امری را در دورهای قبیح و در دورهای حسن بدانند بیان کرد: بردهداری در دورهای مورد پسند عقلا بوده است و حتی افلاطون اداره جامعه بدون برده داری را ممکن نمیداند همچنین پرت کردن مجرم از بالای کوه برای مجازات، قبلا عقلائی بوده ولی امروز عقلائی نیست.بنابراین اصل پذیرش عرف عقلا درست است ولی مصادیق آن تغییر میکند.
ایازی با بیان اینکه ارائه دهنده گفته مراد از کرامت در قرآن، معنویت است، تصریح کرد: در قرآن وقتی تعبیر «کرمنا بنی آدم» آمده سخن از مطلق انسان است و خبر از کرامت ذاتی انسان میهد.
خادمی کوشا در سخنان مجدد خود گفت: ما ظواهری در قرآن در مورد کرامت داریم، ولی برخی براساس کرامت میخواهند احکام را رد کنند؛ اینکه هر جایی «کرمنا» در قرآن بود آن را به نظر عقلا ربط دهیم درست نیست؛ ضمن اینکه چیزی مرحوم فضل الله گفته هم چیزی نیست که امروز برخی از کرامت معنا میکنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: بنای عقلا در جایی که مولا با مردم متحدالمسلک باشد، حجیت دارد و نقطه شروع اشتباه برخی افراد در همین مسئله است؛ خدا مالک حقیقی است و ما نمیتوانیم بگوییم که هر چه عقلا گفتند همان از دید خدا هم کرامت است؛ مثلا این چه تکریمی است که خدا در ماه رمضان از میهمانان خود میکند؛ این از دید عقلا چه سازگاری با کرامت دارد یا در حج بیش از 20 حرمت جلوی پای حاجی میگذارد و از طرفی او را میهمان عزیز خود میداند؛ بنابراین روش کرامت خدا با انسان در مواردی متفاوت است.
مراد از فهم عقلا
همچنین ایازی در سخنان مجدد خود تصریح کرد: وقتی بحث از تفسیر و فهم کلام الهی است کسی سخن از فهم اهل کوچه و بازار نمیکنیم، بلکه فقیهی که 25 استدلال فقهی در بحث کرامت میآورد، مراد است.
وی با بیان اینکه توحید متکلم، کلام و فیلسوف با هم متفاوت است، تصریح کرد: متخصصین در هر رشته علم دینی هم در مسئلهای مانند توحید با هم اختلاف دارند؛ بنابراین مراد از فهم عقلا در کرامت و عدالت هم همین است. بنابراین مصادیق عدالت و کرامت در طول دورانها متفاوت است.
انتهای پیام