به گزارش ایکنا از قزوین، «کبری رجبلو» مادر شهیدان «سعید و حسین احمدی» و خواهر دو شهید به نامهای «علی و مهدی رجبلو» از جمله زنان تاریخ انقلاب اسلامی با 4 شهید سرافراز در کشور است که خانهاش را به یاد فرزندان شهیدش به نام حسینیه شهیدان «سعید و حسین احمدی» تغییر داده تا هر روز نام و یاد اهلبیت(ع) متجلی باشد و آیات روحبخش قرآن کریم در آن تلاوت شود. به سراغش رفتیم تا با هم به بازخوانی یک شب بهیادماندنی در تاریخ استان قزوین بپردازیم؛ روزی که آن بزرگمرد آمد...
یادآوری لحظه به لحظه آن مهمانی برایش شیرین و دلپذیر است و لبخند را مهمان لبهایش میکند. برایمان از آن لحظات بهیادماندنی چنین میگوید: خواهرم در سفر سوریه بود و تصمیم گرفتم سری به فرزندانش بزنم. نهار در منزل آنها ماندم و بعد از آن به خانه آمدم. آن روزها شهر در هیاهوی سفر مقام معظم رهبری بود و در هر گوشهاش در خصوص این سفر سخن گفته میشد. وقتی به خانهام رسیدم همسایهام با دیدن من گفت در نبودم از سوی بنیاد شهید به منزل ما آمده بودند و گویی با من کار داشتند.
به پسرم ماجرا را گفتم و بعد هم برای پیگیری ماجرا به بنیاد شهید قزوین رفتم، آنجا گفتند که برای یک سرکشی ساده به خانه ما آمده بودند و بعد هم خواستند تا به منزل بروم چرا که ممکن است بعد از نماز مغرب و عشاء بازگردند و مصاحبهای هم با ما داشته باشند. در مسیر برگشت به خانه با خودم میگفتم الآن که حضرت آقا به قزوین آمده چه وقت بازدید و مصاحبه است! در کل کارشان برایم عجیب و غیر قابلهضم بود.
به خانه که رسیدم پسر و عروس و نوههایم منزل ما بودند. مقداری شیرینی خانگی و شامی هم به نیت مهمانها پختم. وقتی زنگ خانه به صدا درآمد ابتدا چند پاسدار وارد شدند. ما از بیرون از منزل خبر نداشتیم، بعد از اینکه برایشان چایی بردم از ورود مهمان ویژهای تا 10 دقیقه دیگر در منزل ما خبر دادند که بعد از پرسوجو اعلام کردند رهبر معظم انقلاب مهمانخانه کوچک من خواهند شد.
تا این خبر را دادند من که جلوی در ایستاده بودم از شدت ذوق و خوشحالی بلند صلوات فرستادم و نشاط و شعف سراپای من را دربرگرفت. در طول آن چند دقیقه انتظار از درون میلرزیدم و در وجودم یک دنیا سؤال بود که آیا واقعاً حضرت آقا مهمان خانه من خواهند شد؟! بالاخره انتظار به پایان رسید، در خانه من باز شد و خیلی ساده ابتدا چند خبرنگار و در نهایت حضرت آقا به همراه مرحوم آیتالله هادی باریکبین، امامجمعه قزوین و هیئت همراه وارد منزل ما شدند. باورم نمیشد و من مات این حضور ساده، اما قشنگ بودم.
مادر شهیدان رجبلو چشمانش با یادآوری این لحظات پر از اشک شوق میشود و نشاط وجودش را فرا میگیرد؛ از سخنانی که بینشان رد و بدل شد میپرسم که چنین بیان میکند: معظمله بعد از ورود به خانه به من سلام دادند و من هم عبای ایشان را بوسیدم و به منزل دعوتشان کردم. صندلی نبود برای همین از ایشان دعوت کردم تا در منبر کوچکی که در منزل داشتم، بنشینند. ایشان از اینکه خانه خود را به حسینیه تبدیل کرده بودم خیلی خوششان آمد و بعد هم روی همان منبر نشستند و از ما هم خواستند تا دقایقی در محضر ایشان به گفتوگو بنشینیم. حضرت آقا از شهیدانم پرسیدند و بعد هم ما را به صبر دعوت کردند و در نهایت قرآنی مزین شده به دست خط مبارک و امضای خود به ما هدیه دادند. قرآنی که هر بار آیاتش را تلاوت میکنم به یاد لحظات شیرین این مهمانی ویژه میافتم.
این بانوی قزوینی ادامه میدهد: تا ساعاتی بعد از رفتن رهبر معظم انقلاب درگیر لحظه به لحظه این مهمانی بهیادماندنی و مهمان عزیزش بودم برای همین خواب به چشمانم نمیآمد و گریه شوق به من امان نمیداد. آن لحظات از شدت خوشحالی به کل فراموش کردم از شیرینیهای خانگی که پخته بودم برای آقا بیاورم و بعد از رفتن ایشان شیرینیها را روی میز آشپزخانه دیدم. بعد از رفتن رهبر انقلاب نیز تمامی همسایگان به منزل ما آمدند و هر کدام بهنوعی اظهار خوشحالی و مسرت میکردند و دوست داشتند که ایکاش آنها هم از نزدیک معظم له را میدیدند.
رئیس سابق بنیاد شهید استان قزوین بعدها به من گفت من هم در جریان این بازدید نبودم و این دیدار کاملاً سرزده و بدون هماهنگی با بنیاد بود و حضرت آقا منزل چند خانواده شهید دیگر نیز رفته بودند.
هنوز که هنوز است بعد از گذشت چند سال از این رویداد دقیقه به دقیقه آن مهمانی را به یاد دارم و از اینکه افتخار میزبانی از رهبری را داشتم به خود میبالم. آن لحظات برای یکایک ما بسیار خاص و بکر بود و با یادآوری لحظه به لحظه آن نشاط و شادی زیبایی وجودم را فرا میگیرد برای همین هیچگاه فراموشش نمیکنم.
تعریف خواهر شهیدان رجبلو از صحنه به صحنه این مهمانی چنان بود که گویی آن لحظات برای ما نیز تداعی میشد و حسی عجیب اما شگرف در وجودمان به تلاطم در میآمد. این بانوی صبور قرآنی که رهبری برایشان هدیه برده بودند را نشانمان داد، قرآنی که یادآور یک خاطره شیرین برایش بود؛ قرآنی که در صفحه نخست آن رهبر معظم انقلاب چنین نوشته بودند: «بسمالله الرحمن الرحیم... اهدا به خانواده محترم شهیدان عزیز آقای حسین احمدی و آقای سعید احمدی... سیدعلی خامنهای...82/9/26»
انتهای پیام