قزوین از دیرباز خاستگاه دانشوران حوزههای مختلف علم و هنر به ویژه فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر، فقه، شعر و ادب، تاریخ، جغرافیا، رجال و... بوده و آوازه فضل و شایستگی عالمان و دانشمندانش در سراسر ایران کهن پیچیده است.
اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان نگاهی گذرا به کارنامه تنی چند از قرآنپژوهان قزوینی داریم و هر روز به معرفی مختصر دانشوران پیشین و معاصر که در قلمرو ترجمه، تفسیر یا تتبّع در مفردات و واژهشناسی، اعلام، کتابت، قرائت، بلاغت و سایر علوم و هنرهای قرآنی قلم زده و اثری آفریدهاند، خواهیم پرداخت.
بیشتر بخوانید:
قرن نهم هجری برای سرزمین ایران روزگاری تلخ، سیاه و سرشار از موقعیتهای دشوار اقتصادی و اجتماعی است. شاید مهمترین دلیل این حادثه، یورش تیمور و تاتارها به سرزمین ایران است که بسیاری از شهرهای آباد، پرجمعیت و از نظر اقتصادی و اجتماعی برخوردار، به شهرهای سوخته و بیحاصل و رو به ویرانی تبدیل شدند.
یکی از این شهرها کهنشهر قزوین است که به دنبال حمله مغول، هجوم هلاکو و یورش تیمور در یک فاصله تقریباً ۱۵۰، ساله با سه ایلغار ویرانگر روبهرو شده و بسیاری از مساجد، مدارس، کتابخانهها، خانقاهها، بیمارستانها و فضاهای شهری متأسفانه در اثر این یورشها و هجومها تخریب شدند و حادثه بزرگتر، مهاجرت خاندانهای علمی از شهرهایی مثل قزوین بود که بیشتر از سایر شهرها در معرض آسیب قرار گرفتند و به تعبیر امروزین «فرار مغزها» صورت پذیرفت.
به همین جهت میبینیم در سده نهم هجری نامآوران چندانی از قزوین برنخاستند و تعداد آنها با دشواری به انگشتان دو دست میرسد.
یکی از چهرههای فرهنگی از فقیهان و دانشمندان علوم قرآنی و محدثان سرزمین قزوین در سده نهم «عبدالرحمانبن محمد قزوینی» است که نواده علامه «سعدالدین قزوینی» از فقیهان و محدثان مشهور منطقه قزوین است.
خاندان «عبدالرحمانبن محمد قزوینی» در کش و قوسهای سیاسی و نظامی و حملات مکرر به شهر قزوین، تصمیم به مهاجرت از این شهر میگیرند و به ناحیه روم و سپس به شمال عراق امروزی، منطقه موصل، هجرت میکنند.
«عبدالرحمانبن محمد» در شهری به نام جزیره که در نزدیکی موصل است و گفته میشود محل فرود کشتی نوح، بر خشکی در آنجاست، به دنیا آمده و «ابن حجر» سال تولد او را هفتصد و هفتاد و اند ذکر کرده اما «سخاوی» با دقت بیشتری سال ۷۷۳ هجری را به عنوان سال ولادت عبدالرحمانبن محمد قزوینی ضبط نموده است.
کسانی مثل ابن حجر گفتهاند که عبدالرحمان قزوینی دانشهای متداول در زمانه خودش بهخصوص فقه، تفسیر، حدیث و قرائات چندگانه قرآن کریم را از پدر، دایی و محدثان و مفسران و دانشوران پیرامون خودش فرا گرفته است.
نام دایی عبدالرحمانبن محمد قزوینی که به لحاظ علمی تأثیر بسزایی بر او گذاشته در منابع به اختلاف ذکر شده و بعضی از افراد مثل ابن حجر گفتهاند که عبدالرحمان قزوینی خواهرزاده «نظامالدین بغدادی» است ولی سخاوی میگوید که خواهرزاده قاضی «نظام، محمود سریانی» است و فقه را بهخصوص از دایی خودش آموخته، البته عبدالرحمان قزوینی برای تکمیل دانشهای خود به همه علمایی که در منطقه «موصل»، «نصیبین» و «دیاربکر» به تدریس مشغول بودند مراجعه کرده و از آنها هم کسب معلومات داشته و در سفری که به حجاز و بیتالمقدس کرده، از استادانی که در این دو سرزمین هم به سر میبردند بهرهمند شده؛ البته نام اساتید او را با دقت و جزئیات کامل نیاوردهاند.
این گشتوگذار علمی و فرهنگی موجب شده که دامنه معلومات و دانشهای عبدالرحمانبن محمد قزوینی بهخصوص در علوم قرآنی و بالاخص در تفسیر و دانش قرائت افزایش پیدا کند. البته جایگاه او در حوزه فقاهت و حدیث هم بسیار برجسته است.
سخاوی ابراز میکند که علاوه بر دانشهایی که به آن اشاره کردیم، عبدالرحمانبن محمد قزوینی در معانی و بیان، و ادب و بلاغت تسلط فوقالعادهای داشت و در این علوم دانشمند پرآوازهای به شمار میآمد که شهرتش به سرزمینهای متعدد رسیده بود و از آوازه دانشهای او گزارشگران دیگر هم سخن گفتهاند و نشان میدهد که این فقیه، مفسر، محدث و دانشمند علوم قرآنی شخصیتی علامه به شمار میآمده و اگر ما قول شاگردش «شهابالدین کورانی» را ملاک قرار دهیم میگوید که او پیشوایی علامه بوده که در فنون مختلف از علوم گوناگون مهارت داشته و فقیهی صاحب فتوا هم به شمار میآمده است.
«جمالالدین محمدبن ابراهیم مرشدی مکی» هم دامنه علوم عبدالرحمانبن محمد قزوینی را وسعت میدهد و عنوان میکند که به دانش تاریخ و علوم روز خودش هم بسیار مسلط بود.
یکی از القابی که برای عبدالرحمانبن محمد قزوینی قائل شدهاند، او را حلّال، حلّالی و ابن حلّال هم معرفی کردهاند و برآنند که این فقیه شافعی قزوینی در حل مشکلات مردم بسیار دقیق و نکتهسنج بود و مشکلاتی را که به او رجوع میکردند با دقت و آسانی برطرف میکرد و از این جهت به لقب حلّال یا ابن حلّال معروف شد.
از ویژگیهای دیگری که ممکن است در ذیل حلال مشکلات بودن عبدالرحمانبن محمد در نظر بگیریم، این است که او در فقه سعی میکرد با شیوه اجتهادی اعلام نظر کند و در دانشهای دیگر هم همین روش را به کار میبست.
صرفاً در حد منتقلکننده علوم نبود بلکه نظرهای ابداعی و نوآورانه داشت و از این جهت هم شخصیتی بسیار برجسته به شمار میآید. از جمله تدریسهای مشهور عبدالرحمانبن محمد قزوینی آموزش کتاب «کشّاف زمخشری» است که در حوزه تفسیر قرآن بر پایه علوم بلاغی بسیار مشهور است و عبدالرحمان قزوینی با تسلط فراوان بر این کتاب، مشکلاتش را برای مخاطبان برطرف میکرد.
یکی از شاگردان برجسته او در این حوزه «شهاب کورانی» است که گفته من در مسجد جامع اقصی در بیتالمقدس این کتاب را از عبدالرحمان قزوینی فرا گرفتم. یکی دیگر از شاگردانش «شیخ قاسم حیرانی» مقری است که قرائتهای سبعه را از عبدالرحمان قزوینی آموخته است.
از شاگردان دیگر او در علم قرائت «ابواللطف»، «مقدسی» و «ابوالصفاءبن ابیالوفای سیفی» است که قرائتهای هفتگانه، دهگانه و چهاردهگانه را از او آموختهاند.
برخی هم او را با دانشمندان همعصرش مقایسه کرده، بسیاری او را به علمای همروزگار خودش ترجیح دادهاند. از جمله «حورانی» قائل است که دانشمندی مثل «علاءالدین بخاری» در مقایسه دانش عبدالرحمان قزوینی همانند شاگردی برای اوست و عنوان میکنند زمانی که عبدالرحمان قزوینی در بیتالمقدس بود فردی به نام «ابوالقاسم نوبری» به او مراجعه و تعدادی از سوالاتش را در علوم مختلف مطرح میکند، گویی که قصد محک زدن دانش وی را داشته است. یکی از شاگردان او، شهاب کورانی، برمیخیزد و میگوید که من کوچکترین و کمترین شاگرد او هستم، هر چه که میخواهی از من بپرس و وقت استاد را نگیر که من پاسخهای تو را خواهم داد و زمانی که طرح سؤال میکند، او به دقت و تفصیل همه پرسشهای نوبری را پاسخ میدهد و نشان میدهد که در روزگار خودش چطور او را «فرید دهر» و یگانه روزگار میدانستند.
یکی دیگر از دانشآموختگانی که محضر او را درک کرده و دانشمند برجستهای هم هست «ناصرالدین مارینوسی» است که در خدمت محمدبن عبدالرحمان قزوینی در حوزههای مختلف دانش آموخته است. سال وفات عبدالرحمان قزوینی را ۸۳۶ در شهر جزیره ثبت کردند که در همانجا هم به خاک سپرده شده است.
یادداشت از محمدعلی حضرتی
انتهای پیام