شاه محمد قزوینی؛‌ از طبابت تا پژوهش در قرآن
کد خبر: 3898238
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۸
قرآنیان قزوین/ ۱۸

شاه محمد قزوینی؛‌ از طبابت تا پژوهش در قرآن

حکیم «شاه محمدبن مبارک قزوینی» از پزشکان، فیلسوفان، قرآن‌پژوهان، شاعران و نویسندگان و مترجمان نامدار سده دهم هجری بود که مسئولیت طبابت در دربار عثمانی را در دوره «سلطان سلیم» و «سلطان سلیمان قانونی» برعهده داشت.

مفسر قزوينی قرآن؛‌ پزشك ويژه دربار عثمانی بود

قزوین از دیرباز خاستگاه دانشوران حوزه‌های مختلف علم و هنر به‌ ویژه فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر، فقه، شعر و ادب، تاریخ، جغرافیا، رجال و... بوده و آوازه فضل و شایستگی عالمان و دانشمندانش در سراسر ایران کهن پیچیده است.

اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان نگاهی گذرا به کارنامه تنی چند از قرآن‌پژوهان قزوینی داریم و هر روز به معرفی مختصر دانشوران پیشین و معاصر، که در قلمرو ترجمه، تفسیر یا تتبّع در مفردات و واژه‌شناسی، اعلام، کتابت، قرائت، بلاغت و سایر علوم و هنرهای قرآنی قلم زده و اثری آفریده‌اند، خواهیم پرداخت.


بيشتر بخوانيد:


شاه محمدبن مبارک قزوینی

حکیم «شاه محمدبن مبارک قزوینی» از پزشکان، فیلسوفان، قرآن‌پژوهان، شاعران و نویسندگان و مترجمان نامدار سده دهم هجری است. خاندان محمدبن مبارک در قزوین همگی به حرفه طبابت و پزشکی اشتغال داشتند و در این حوزه اسم و رسمی برای خود فراهم آورده بودند. حکیم شاه محمد قزوینی در چنین خاندانی متولد شده، بالیده، آموزش‌های علوم متداول زمان خودش را فرا گرفته و سپس برای تکمیل معارف به محضر «علامه جلال‌الدین دوانی» از فیلسوفان برجسته سده نهم و اوایل قرن دهم هجری به شیراز رفته و علوم عقلی را از علامه دوانی به کمال آموخته است.

وی سفری نیز به مکه مکرمه برای حج داشته که گویی مدتی در بیت‌الله‌الحرام مجاور خانه خدا بوده و در همین سفر با «ابن موید» یکی از دانشمندان و علمای دربار «بایزید دوم عثمانی» آشنا می‌شود و به وسیله ابن موید به سلطان عثمانی معرفی شده و همین آشنایی سبب دعوت او شده که به استانبول برود و به عنوان پزشک خاص دربار و به‌ویژه طبیب سلطان بایزید دوم با حقوق روزانه ۱۲۰ درهم اشتغال پیدا کند و خدمات پزشکی ارائه کند. این نکته را مرحوم استاد دکتر «ذبیح‌الله صفا» و زنده‌یاد «علی‌اصغر خان حکمت» هم به تأکید بیان کرده‌اند.

چون دربار عثمانی از وسعت دانش و تسلط حکیم شاه محمد قزوینی به پزشکی و معارف اسلامی اطمینان یافته، از عملکرد وی اعلام رضایت می‌کنند، مسئولیت پزشکی ویژه دربار در دوره «سلطان سلیم» و «سلطان سلیمان قانونی» هم به وسیله حکیم شاه محمد قزوینی ادامه پیدا می‌کند.

حکیم شاه محمد قزوینی به عنوان ندیم سلطان سلیم نیز شناخته شده است. وی در همین دوران است که همراه با سلطان سلیم به مصر سفر کرده و در آنجا گویی سلطان سلیم می‌خواهد که طبع شعر او را مورد آزمایش قرار دهد. بیت مطلع غزلی از «زیرک هروی» شاعر سده نهم را مطرح و از وی می‌خواهد که این غزل را استقبال کند. غزل زیرک با این بیت آغاز می‌شود: «در راه عشق، سنگ جفا توشه من است/ در کوه و دشت، لاله جگرگوشه من است». حکیم قزوینی می‌گوید فقیر حقیر اینچنین گفتم: «خون جگر به راه غمت، توشه من است/ وین اشکِ چون عقیق، جگرگوشه من است». آشکار است که اعتلای کلام در سخن حکیم شاه محمد قزوینی بسیار نمودار و برجسته است.

مهمترین آثار شاه محمد قزوینی

مهم‌ترین اثر حکیم شاه محمد قزوینی در حوزه قرآن‌پژوهی تفسیر اوست. ما دو نقل از تفسیر او را در دست داریم. نخست از مولف «کشف‌الظنون» که عنوان می‌کند تفسیر حکیم شاه محمد قزوینی از سوره فتح آغاز و تا پایان قرآن کریم ادامه پیدا می‌کند؛ در واقع از جزء بیست و ششم تا پایان قرآن را شامل می‌شود. همچنین نقل دیگری هم مرحوم «حکمت» دارند که بر آنند تفسیر قرآن کریم شاه محمد قزوینی از سوره نحل آغاز شده و تا پایان کلام‌الله مجید ادامه پیدا کرده است. اگر این قول را ملاک قرار دهیم سوره نحل سوره شانزدهم از جزء چهاردهم قرآن کریم است. می‌توانیم احتمال دهیم و حدس بزنیم که حکیم شاه محمد قزوینی کل قرآن کریم را تفسیر کرده ولی تفسیر او در نسخ مختلف از سوره نحل، جزء چهاردهم به روایتی، و سوره فتح، جزء بیست و ششم به روایت دیگر، تا پایان قرآن کریم در دست است و باقی مانده است. اما احتمال اینکه وی کل قرآن کریم را تفسیر کرده باشد دور از ذهن نیست.

کتاب دیگری در حوزه قرآن‌پژوهی نیز از حکیم شاه محمد قزوینی به نقل از «حاجی خلیفه» در دست است به نام «ربط‌السوَر والآیات» که درباره پیوند سوره‌ها و آیات قرآن کریم بحث کرده ، به کم و کیف و چگونگی تدوین و تجمیع قرآن در روزگار خلیفه اول و دوم پرداخته است.

به جز این دو اثر مهم در قلمرو قرآن‌پژوهی از حکیم شاه محمد قزوینی آثار دیگری هم به او منسوب است: شرحی بر کتاب «الکافیه» با عنوان «کشف‌الحقایق» که «ارجوزه ابن مالک» در علم نحو را شرح کرده است.

شرح دیگری هم بر یکی از کتاب‌های منطقی به نام «ایساغوجی» دارد که می‌دانیم واژه‌ای یونانی است و درباره کلیات خمس که یکی از ابواب نه‌گانه منطق است بحث کرده است. البته بر کتاب ایساغوجی شروح فراوانی نوشته شده که یکی از مهم‌ترین شرح‌ها، شرح شاه محمد قزوینی است. حاشیه‌ای هم بر عقاید «نسفی» دارد که در نوع خودش مهم است.

یک شرح هم بر یک کتاب پزشکی تالیف کرده به نام «الموجز فی‌الطب» که نوشته «ابوالنجم نصرانی» از پزشکان «ملک ناصرالدین» است و حکیم شاه محمد قزوینی این کتاب را شرح کرده و حواشی‌ مفیدی بر آن نوشته و به نوعی این کتاب را روزآمد کرده است.

وی کتابی به فارسی هم دارد با عنوان «نصیحت‌نامه» که آن را برای سلطان سلیمان قانونی به رشته تحریر درآورده و از الگوی ارسطو تبعیت کرده که کتابی را برای راهنمایی «اسکندر» نوشته بود.

شاه محمد قزوینی علاوه بر حوزه قرآن‌پژوهی، فلسفه و منطق و همین‌طور پزشکی و ادبیات عرب، در قلمروی ترجمه هم شخصیتی بسیار برجسته و نامدار است. دو اثر ترجمه‌ای مهم از او در دست داریم. نخست «تذکره مجالس‌النفائس» است که ترجمه و بازنویسی «مجالس‌النفائس» اثر «امیر علی‌شیر نوائی» است که در اصل به زبان ترکی جغتایی بوده و حکیم شاه محمد قزوینی با سلیقه خاص خود این کتاب را ترجمه و به سلطان سلیم عثمانی تقدیم کرده است.

البته بنا بر نقل مرحوم استاد «علی‌اصغر حکمت» که مجالس‌النفائس را تصحیح و منتشر کرده، این کتاب ترجمه صرف نیست، جنبه تالیفی هم دارد، شاه محمد قزوینی تغییراتی در تبویب و فصل‌بندی کتاب اعمال کرده و مطالبی را هم از جانب خودش بر اصل کتاب افزوده که سودمندی این تذکره را بسیار افزایش داده است.

معرفت انسان سبب حیات ابدی اوست

ترجمه دیگری هم از حکیم شاه محمد قزوینی در دست داریم؛ کتاب «حیات‌الحیوان» «کمال‌الدین محمدبن موسی‌بن عیسای دمیری» را که از نویسندگان نامدار قرن هشتم و نهم است در این ترجمه نام کتاب را از حیات‌الحیوان به «حیات‌الانسان» تغییر داده و برای این تسمیه گفته: «معرفت و آگاهی انسان سبب حیات ابدی او خواهد بود».

درباره سال وفات حکیم شاه محمد قزوینی گزارش‌های مختلفی در دست است. مرحوم استاد دکتر صفا و همین‌طور تعدادی از نویسندگان تاریخ ادبیات، سال ۹۶۶ را قید کرده‌اند که هم‌زمان است با سال‌های سلطنت شاه طهماسب در ایران و سلطان سلیمان قانونی در عثمانی و گزارشی که حاجی خلیفه مبنی بر سال ۹۲۰ برای وفات او در نظر گرفته که چه بسا دچار تصحیف شده باشد قطعا نادرست است ، شاید مثلاً منظورش ۹۶۰ بوده چون قطعاً ۹۲۰ سال‌های جوانی حکیم قزوینی است و ما به نقل خود او می‌دانیم که در سال ۹۲۴ با سلطان سلیم به قاهره و مصر مسافرت داشته است. به احتمال بسیار سال ۹۶۶ گزارش صحیح و قابل قبولی برای درگذشت حکیم شاه محمد قزوینی در استانبول است.

یادداشت از محمدعلی حضرتی

انتهای پیام
captcha