پدر مرد من به تنهایی؛ ادبیات پایداری بود
کد خبر: 3956221
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۷

پدر مرد من به تنهایی؛ ادبیات پایداری بود

۱۳ رجب روز ولادت بزرگ‌مردی است که در خانه خدا پای بر این دنیا نهاد و فرزندانی همچون حسین (ع) را تربیت کرد تا پیر و جوان برای جان‌فشانی در راه حق به او اقتدا کنند. به مناسبت روز پدر در این گزارش از پدران آسمانی یاد می‌کنیم؛ پدرانی که رفتند و آرامش و امنیت را برایمان به یادگار گذاشتند.

پدر مرد من به تنهایی؛ ادبیات پایداری بود

به گزارش ایکنا از قزوین، مولی‌الموحدین حضرت علی(ع) پدر ما شیعیان هستند و این روز به درستی روز پدر نام‌گذاری شده است. اما مردانی آسمانی هستند که حضرت علی(ع) را الگوی خود قرار دادند و تلاش کردند بهترین شاگرد مکتب شیعه باشند. کسانی که برای برقراری آرامش و امنیت مردم از جان شیرین خویش هم گذشتند.

محمد علی اسدی، پدر شهید مدافع حرم حجت اسدی درباره رابطه‌اش با پسر شهیدش به ایکنا می‌گوید: ارتباط پدر و پسری ما همراه با محبت بسیار بود «حجت» زیاد سخن نمی‌گفت تا ما او را راهنمایی کنیم حتی گاهی ما از او راهنمایی می‌گرفتیم، به یاد ندارم که پس از نوجوانی او را به چیزی توصیه کرده باشم؛ او راه خود را پیدا کرده بود.

وی ادامه می‌دهد: شهید حجت هیچ‌گاه از من و مادرش جلوتر راه نمی‌رفت زمانی که به منزل او رفتیم به پیشواز ما می‌آمد و هنگام خروج نیز تا پای ماشین ما را بدرقه می‌کرد.

این پدر شهید ادامه می‌دهد: اگر کودکی گیرنده قوی داشته باشد یک مطلب را به خوبی درک می‌کند و تا پایان آن را ادامه خواهد داد؛ ما در تربیت شهید حجت روی موضوع خاصی پافشاری نمی‌کردیم، من راننده بودم و اکثر مواقع در منزل حضور نداشتم ولی هر زمان که به مسجد می‌رفتم او را با خود همراه می‌کردم حجت نیز همیشه به‌دنبال انجام بهترین کارها بود و برای انجام کارهای نیک به بهترین وجه عمل می‌کرد.

وی خاطرنشان می‌کند: هرسال روز پدر از یک روز قبل تماس می‌گرفت و اعلام می‌کرد که ظهر فردا به منزل ما خواهند آمد و آنچه در توان داشت به عنوان هدیه می‌خرید و روز پدر را از صمیم قلب تبریک می‌گفت.

نحوه تربیت فرزند توسط شهید حجت

اسدی با بیان اینکه نحوه انتقال مفاهیم در تربیت فرزند تأثیر بسیاری دارد، اضافه می‌کند: شهید حجت اسدی از زمانی که خود را شناخت تلاش داشت مفاهیم اخلاقی، دینی و معرفتی را به‌صورت غیرمستقیم به بچه‌های کوچک‌تر از خود منتقل کند، هیچ‌گاه دستور نمی‌داد و تنها به بیان نکات بسنده می‌کرد و اجازه می‌داد کوچکترها خودشان راه درست را انتخاب کنند.

وی بیان می‌کند: شهید اسدی در سپاه قزوین دو ماه برای اعزام به سوریه آموزش دید اما پس از اتمام آموزش اعلام کردند که از استان قزوین نیرویی اعزام نخواهد شد، به همین جهت با مسئولین مربوطه صحبت کرد؛ آنان در پاسخ گفته بودند که بدون مجوز اجازه حضور در سوریه را نمی‌دهند، اما حجت راه خود را انتخاب کرده بود بنابراین با هزینه شخصی از ایران به لبنان و از آنجا به سوریه رفت و در نهایت در سوریه به شهادت رسید.

این پدر شهید در پایان سخنانش به خاطره‌ای از شهید «حجت اسدی» اشاره و بیان می‌کند: در سال ۹۰ با حجت و پسر بزرگ او به کربلا و از آنجا به نجف رفتیم، در نجف به حجت گفتم اگر اجازه می‌دهد برایش لباس روحانیت بخرم تا در قزوین معمم شود، اما در پاسخ به من گفت «این لباس، لباس پیامبر است و ارزش بالایی دارد و کسی که می‌پوشد باید احترام آن را نگاه دارد و من به آن مرحله از رشد نرسیده‌ام که بخواهم معمم شوم؛ در تلاش هستم نوجوانانی که بدون هدف در کوچه و خیابان گز می‌کنند را جذب هیئت و مسجد کنم». به نظر من حجت در کار خود موفق بود چون هیئت «حسین جان» قزوین بیشترین جذب جوانان را داشته است.

دخترها بابایی هستند

با دختر شهید مدافع حرم «شهید محمدرضایی» تماس می‌گیرم اما وقتی که موضوع مصاحبه را می‌شنود سکوت می‌کند، انگار می‌خواهد سخن بگوید اما بغضی که راه گلویش را سد کرده اجازه سخن گفتن به او را نمی‌دهد، بی اینکه حرفی میانمان رد و بدل شود هر دو فقط سکوت می‌کنیم و دقایقی بعد خودش سر صحبت را باز می‌کند.

نسیم محمدرضایی به ایکنا می‌گوید: ارتباطم با پدر بسیار صمیمی و فراتر از حد معمول بود، هر روز اتفاقات طی روز را با پدر مطرح می‌کردم و پدر نیز در عین خستگی با لبخند به تمام سخنانم گوش می‌کرد و پس از اتمام آن اگر نیاز بود مرا راهنمایی می‌کرد. علاقه من به پدرم به قدری زیاد بود که هنگام انتخاب رشته و ازدواج رضایت پدرم در اولویت قرار داشت.

شهید محمدرضایی عامل به معروف بود

وی ادامه می‌دهد: پدرم هیچ اعتقادی به پند و نصیحت و موعظه نداشت و هنگام امر به معروف تلاش می‌کرد خودش عامل باشد؛ برای مثال هیچ‌گاه پدرم به من امر نکرد که حتماً پوشش چادر را انتخاب کنم، بلکه به صورت غیرمستقیم در خصوص محاسن حجاب صحبت می‌کرد. با توجه به علاقه‌ای که به پدرم داشتم تلاش می‌کردم بهترین باشم نه تنها من بلکه برادرانم نیز این‌گونه بودند.

دختر شهید محمدرضایی تصریح می‌کند: پدربزرگ من پدر دو شهید است و رمز موفقیتش در تربیت فرزند را می‌توان در نماز اول وقت جستجو کرد پدربزرگم هیچ‌گاه برای حب دنیا دغدغه نداشته و حتی زمانی که پدرم عازم سوریه بود می‌گفت که دنیا کوچک است و شهادت بهتر از مرگ است.

وی ادامه می‌دهد: رابطه‌ پدرم با خداوند متعال رابطه‌ای عاشقانه بود رضایت خداوند را بر رضایت مردم و خلق خدا ترجیح می‌داد و همیشه می‌گفت در هر کاری رضایت خدا را مد نظر قرار دهید.

محمدرضایی بیان می‌کند: من به‌دلیل خواب سبکی که داشتم بارها شاهد نمازهای عاشقانه پدرم در نیمه‌های شب بودم پدرم با گریه از خداوند متعال شهادت را طلب می‌کرد. با وجود اینکه به تمام تکالیف خود عمل می‌کرد اما هیچ گاه از خود احساس رضایت نداشت و توقع خود را برای بهتر بودن بالا می‌برد.

شهید محمدرضایی و خضوع در مقابل والدین

وی می‌گوید: پدرم احترام زیادی برای والدینش قائل بود با وجود اینکه شغل پدر زمان و ساعت خاصی نداشت ولی تلاش می‌کرد در نزدیک‌ترین روز به روز پدر در منزل پدربزرگم حاضر شود؛ پدرم هیچ‌گاه صدای خود را بالاتر از حد معمول نبرد و نوع نشستن و پشت سر والدین حرکت کردن پدرم نشان از احترام او داشت. حتی پدرم زمانی که پدربزرگم انتقاد می‌کرد سرش را پایین می‌انداخت و شخصیت متواضعی داشت و این خضوع در مقابل والدینش شدیدتر بود.

دختر شهید محمدرضایی اظهار می‌کند: پدربزرگم کشاورز است و با وجود اینکه پدرم مشغله زیادی داشت هر زمان که پدربزرگم امر می‌کرد خودش را به او می‌رساند تا در کارها به او کمک کند. با توجه به اینکه یکی از عموهای من در دفاع مقدس به شهادت رسیده بود پدرم تلاش می‌کرد تا جای خالی او را نیز در خانواده پُر کند.

محمدرضایی در پایان سخنانش تأکید می‌کند: خیلی دوست دارم شبیه پدرم شوم و به سبک او زندگی کنم سبک زندگی همه شهدا مد نظر قرار دادن رضایت خداوند متعال است آن‌ها دنیا را فانی و گذرا دیدند.

به گزارش ایکنا، در روز پدر بازار تجلیل از پدران داغ است و هر کسی به نحوی از پدر خود تقدیر می‌کند و صفحات مجازی از عکس‌های مختلف پر می‌شود، خوب است پدرانی که فرزند خود را تقدیم انقلاب و میهن کرده‌اند را فراموش نکنیم، فراموش نکنیم فرزندان شهدا نیز حسرت دیدار پدر خود قرار دارند. فراموش نکنیم که شهدا مردانه وارد میدان نبرد شدند و بی‌ادعا جنگیدند تا امروز در سایه آرامش و امنیت باشیم.

انتهای پیام
captcha