اخلاق سیاسی یا انتخاباتی یک از کلیدواژههایی است که در ایام انتخابات مورد توجه قرار میگیرد اما به موازات توصیههای فراوان به نامزدها، طرفداران و رسانهها درباره رعایت چارچوبهای اخلاقی در رقابتهای سیاسی، اما شاهد نزول اخلاقمداری در رقابتهای انتخاباتی به ویژه در ده پانزده سال اخیر هستیم.
در این راستا ایکنا در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین مهدی فاطمیپور، معاون اداری و پشتیبانی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، به بررسی جایگاه اخلاق سیاسی در حکمرانی دینی به ویژه در رقابتهای انتخاباتی سیاسی و آسیبشناسی بیتوجهی به اصول اخلاقی رقابت سیاسی پرداخته است که متن آن به شرح ذیل است:
ایکنا ـ چرا اخلاق در رقابتهای سیاسی و انتخاباتی و به عبارتی مجموعه فعالیتهای سیاسی جایگاه حاشیهای پیدا کرده است؟
حقیقت این است که انتخابات هم بخشی از زندگی است و یک کنش جمعی در طول حیات افراد در یک زمان خاص برای رسیدن به یک هدف است اما این کنش جمعی متأثر از اخلاق و فرهنگ آن جامعه است. به باور من زیربنای اعتقادی در حوزه انتخابات تعیینکننده نوع کنش و رفتار ماست.
در این میان باید دو گروه را از هم جدا کرد؛ مردم که در انتخابات با رأی دادن و طرفداری از نامزد مدنظرشان ایفای نقش میکنند و افرادی که خود را در معرض انتخاب مردم قرار میدهند و نامزد میشوند و هر کدام از این دو گروه تفاوتها و الزامات خاص خود را دارند.
در تعالیم دینی ما توصیه شده تا وقتی در کاری فردی بهتر از تو وجود دارد مسئولیت آن کار را برعهده نگیر و اگر قدم جلو گذاشتی به خدا و دین خدا خیانت کردی. حال سؤال این است که چرا به این دستور و آموزه دینی خیلی مواقع توجه نمیشود. در واقع براساس این دستور دینی باید به افراد مختلف برای پذیرش یک مسئولیت التماس کرد زیرا افراد به راحتی مسئولیت را نمیپذیرند و دیگران را به عنوان فرد شایسته معرفی میکنند. متأسفانه ما نسبت به دستورات دینی «نومن ببعض و نکفر ببعض» هستیم و مثلا در نماز و روزه و عبادات خوب هستیم اما در مسائل سیاسی، اجتماعی و ... دچار تغییر مبانی میشویم و مبانی دینی را کنار میگذاریم. به عبارتی رفتار دینی فردی ما شاید خوب باشد اما مبانی رفتار سیاسی و انتخاباتی ما دینی نیست و در این حوزهها براساس قانون جنگل عمل میکنیم و اینگونه استدلال میکنیم که اگر تخریب نکنم و تهمت نزنم، من را تخریب میکنند و به من تهمت میزنند و این همان ماکیاولیسم و قانون جنگل است و هر کسی زور و رسانه دارد برنده است. این کاری است که صهیونیستها انجام میدهند و یک دروغ را با شدت و حجم فراوان از رسانههای مختلف بیان میکنند و همه مردم دنیا باور میکنند تا به اهدافش برسد؛ آیا این اهداف، انسانی است؟ خیر. او دنبال قدرت، ثروت، اقتدار، نفوذ و ضربه زدن به یک قشر، مذهب و دین خاص است.
متأسفانه باید گفت در حوزه رقابتها و اخلاق انتخاباتی، مجموعه نامزدها غالبا توجهی به مبانی دینی ندارند و خیلی زود احساس مسئولیت میکنند. اگر از مردم درباره نامزد شدن بسیاری از افرادی که ثبت نام کردند بپرسید اغلب میگویند کاش نامزد نمیشدند یا با دیگری رقابت نمی کردند و .... در واقع جامعه اصلا تکلیفی را مترتب خیلی از نامزدها نمیداند.
مسئله دیگری که رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر فرمودند این بود که نامزدها ببینند توانایی اداره کشوری با این وسعت و جمعیت که دارای شرایط خاصی نیز هست و ادعای تمدنسازی دارد و با یک جریان بزرگ در دنیا در تقابل است، دارند یا ندارند. پس فردی که میخواهد این مسئولیت را برعهده بگیرد باید این مسئله مهم را لحاظ کند و ببیند خانه، اطرافیان و مجموعههای قبلی را توانسته به درستی مدیریت کند و آیا اساسا طرح و ایده جدیدی براساس شرایط امروز کشور در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد. تازه وقتی همه این شایستگیها وجود داشت فرد باید خود را در معرض رأی و نظر مردم قرار دهد و ممکن است این فرد با وجود همه شایستگیها مورد اقبال عمومی قرار نگیرد. امیرالمومنین علی(ع) نیز وقتی مسئولیت را پذیرفت را که با هجوم و اقبال بالای مردم برای پذیرش حکومت مواجه شد. این رفتار سیاسی امام علی(ع) در رفتار چند نفر از افرادی که نامزد شدهاند دیده میشود؟
پس مشخص میشود به حوزه اخلاق انتخاباتی، اخلاق حکمرانی و اخلاق مسئولیتپذیری توجه چندانی نمیشود و مبتنی بر ماکیاولیسم و قانون جنگل بازی میکنیم و دین در خیلی از حوزههای زندگی ما پیاده نمیشود و به همین دلیل در مناظرات ممکن است دروغ گفته شود، تهمت زده شود و وعده بیپشتوانه داده شود تا طرف مقابل مقهور شود و ما پیروز شویم.
ایکنا ـ مردم چگونه باید در انتخابات ایفای نقش کنند و مردم چگونه باید براساس اخلاق انتخاباتی رفتار کنند؟
اینکه مردم تصور کنند باید به فلان نامزد براساس همزبانی، همشهری، همحزبی بودن رأی دهند خلاف اخلاق، مصلحت و عقل است. اگر رأی ما براساس استحقاق و شایستگیهای فرد مورد نظر باشد همان انجام تکلیف و وظیفه شرعی و اخلاقی است اما اگر رأی دادن ما از این مدار خارج شود بسیار آسیبزننده است. فعالیت انتخاباتی حوزه کار اقتصادی یا خانوادگی نیست که بر آن اساس از کسی حمایت کنیم و به او رأی دهیم بلکه حوزه تعیین سرنوشت مردم، کشور، انقلاب و نظام سیاسی است. لذا این بیاخلاقی یا بداخلاقی هم در حوزه نامزدهای انتخابات و هم در تودههای مردم مشاهده میشود.
ایکنا ـ راه حل حرکت به سمت اخلاقی شدن فضای رقابت سیاسی در بین نامزدها و مردم چیست؟
از منظر کلان باید بفهمیم و یاد بگیریم دین اسلام همه زندگی ما را احاطه کرده است و دستورات و تعالیم دینی و اخلاقی تنها منحصر به حوزه عبادات و اعتقادات نیست بلکه تمام حوزههای رفتاری اعم از فردی، اجتماعی و سیاسی را در برمی گیرد و اگر این اتفاق افتاد بسیاری از مشکلات حل میشود و در این صورت افرادی نامرد می شوند که دارای شرایط مشخصی باشند و دیگر دعواها و تنشهایی که مثلا بر سر تعداد و شرایط افراد ثبت نامکننده ایجاد شده، اساسا شکل نمیگیرد و افراد به سختی و با فشار مردم ثبت نام میکنند و حاضر به پذیرش مسئولیت میشوند که البته تا رسیدن به این وضعیت فاصله زیادی داریم.
در واقع مشکل این است که در حوزه مردمسالاری دینی، حوزه دینی به خوبی در مردمسالاری اشراب نشده و بسیاری از الگوهای رفتاری در حوزه سیاسی مبتنی بر مدل جمهوری است. در واقع این محدودیتها درباره شرایط افراد برای پذیرش مسئولیت محدودیتهای قانونی و بیرونی است و باید به جایی برسیم که این محدودیتها از درون افراد ایجاد شود و خود افراد به راحتی حاضر به پذیرش مسئولیت نشوند. البته بدون شک قانون و ساختار و چارچوب باید وجود داشته باشد.
اگر نامزدها با این الگوی دینی وارد فعالیت سیاسی و انتخاباتی شوند آنگاه مردم نیز به راحتی از هر کسی حمایت کنند زیرا حمایت از افراد نیز تبعات اخلاقی دارد و دارای امتیاز مثبت و منفی است و لذا اگر زیست اخلاقی در بدنه جامعه شکل بگیرد در حوزه انتخابات نیز نمود پیدا میکند و افراد براساس مبنا از نامزدی حمایت میکنند.
ایکنا ـ حساسیت اخلاقی بالای جامعه چه تأثیری در کاهش بداخلاقیهای انتخاباتی از سوی نامزدها دارد؟
به من اجازه دهید در اینجا به جای واژه اخلاق از تقوا استفاده کنم. اخلاق یک مفهوم عام است که ممکن است مبانی متفاوتی داشته باشد و با هم به اختلاف بخوریم. برخی مدلهای اخلاقی تعریفشده نمیتوانند آنچه مدنظر ماست را عملی کند. برای نمونه یک نامزد ممکن است بگوید من دروغ نمیگویم و وعده خلاف نمیدهم اما به اینکه تکلیف دارم بیایم یا نیایم فکر نمیکنم و علیه رقبا کاملا مستند حرف میزنم و دروغ نمیگویم. آنچه مدنظر ماست چند قدم جلوتر است و از این جهت معتقدم باید تقوا را ترویج و تبلیغ کنیم و کاربرد بیشتری از اخلاق در جامعه دارد.
قرآن و اهل بیت(ع) دائما ما را به تقوا توصیه میکنند اما مشکل این است که تقوا را بد ترجمه و تبیین میکنیم در حالی که تقوا خودکنترلی و خودنگهداری است و در حوزه انتخابات به این معناست که اگر میل داریم ثبت نام کنیم و به صلاح نیست یا افرادی بهتر از ما وجود دارند خود را کنترل کنیم و نگه داریم و نامزد نشویم و این بالاتر از اخلاق است؛ این باید در جامعه نهادینه شود و دستور دینی صریح ماست اما متأسفانه تقوا به یک لفظ ساده تبدیل شده و تقریبا آن را رها کردهایم.
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب چندین بار بر تشکیل دولت جوان حزباللهی تأکید دارند؛ حزباللهی بودن چه شاخصهایی دارد و چه نسبتی با اخلاق دارد؟
من در پاسخ به این سؤال میخواهم هم درباره حزباللهی بودن و هم انقلابی بودن صحبت کنم. حزبالله تعبیر قرآنی است و استخراج شاخصهای حزباللهی بودن نیز آسان است. بالاترین و والاترین سپاهیان خدا، اهل بیت(ع) هستند و لذا با نگاه به سیره و رفتار اهل بیت(ع) میتوان به راحتی شاخصهای حزباللهی بودن را استخراج کرد. امیرالمؤمنین علی(ع) در مسیری با یک یهودی حرکت میکرد که به یک دوراهی رسیدند و مسیرشان با هم فرق میکرد اما علی(ع) با آن یهودی هم مسیر شد. فرد یهودی گفت مسیر شما که آن طرف بود چرا با من آمدید؟ امام علی(ع) پاسخ دادند که میدانم مسیرم آن طرف بود اما پیامبر(ص) فرمودند همسفر نسبت به همسفر حقی پیدا میکند و من آمدم تا تو را بدرقه کنم و مقداری همراه تو میشوم و بعد به راه خودم برمیگردم.
پس وقتی اهل بیت(ع) با فرد غیر مسلمان اینگونه رفتار میکند با همکیش و آیین خود چگونه رفتار میکنند؟ امام علی(ع) در حوزه خدمترسانی به مردم چگونه رفتار میکند؟ امام حسین(ع) در تعامل با فقرا و مستضعفین جامعه چگونه رفتار میکند؟
اینها همان شاخصهای حزب اللهی بودن و انقلابی بودن است. اما نکته این است که من و شمای مدعی انقلابی و حزب اللهی بودن رفتارهای بدی مرتکب شدهایم که مردم این رفتارهای بد را پای حزباللهی بودن گذاشته باشند. این رفتارهای بد بعضا توسط افرادی انجام شده که امروز مقابل نظام، مردم و دین ایستادهاند اما روزگاری تندروترین افراد کشور بودند و رفتارهایی انجام دادند که به اسم جریان حزباللهی نوشته شده است. درحالی که حقیقت چیز دیگری است؛ حزب اللهی حاج قاسم بود، رفتار حاج قاسم با مردم چگونه بود؟ کدام یک از این رفتارهای تند که موجب دلزدگی میشد در رفتار ایشان دیده میشد؟ اینکه بیان میکرد مردم را به چپ و راست، بدحجاب و بیحجاب و .. تقسیم نکنیم، اینکه این جوانان همه فرزندان ما هستند و ما کوتاهی کردیم دلالت بر این دارد که فرد حزباللهی چه شاخصهایی دارد.
الان با این مغالطه مواجه هستیم که حزباللهی را به بگیر و ببند، مخالف آسایش مردم و مداخله در زندگی مردم تعبیر میکند در حالی که اینها به هیچ وجه شاخص و نشانه حزباللهی بودن نیست و رفتارهای غلط من است که به پای دین نوشته شده است. لذا باید شاخصهای واقعی حزباللهی بودن را استخراج کرد و در قالب اقدامات فرهنگی و اطلاعرسانی، آگاهی مردم را در این باره افزایش داد. حزباللهی کسی است که وقتی برای خدمترسانی به منطقه سیلزده یا زلزلهزده میرود نمیپرسد صاحب آن خانه کیست، چه دینی دارد، چه تفکر سیاسی دارد، مخالف یا موافق نظام است. پس باید تعریف درستی از حزباللهی بودن ارائه کرد و اگر این تعریف درست ارائه شد و تولید محتوا کرد، برای مردم جذابیت پیدا میکند.
امروز علیه جریان حزباللهی در رسانههای معاند به صورت گسترده تولید محتوا میشود اما بای معرفی این جریان در کشور تولید محتوا نمیکنیم تا همه بدانند وقتی از اسلام و فرد مسلمان صحبت میکنیم از چه کسانی صحبت میکنیم و این اسلام چه چیزی را ترویج میکند. به عبارتی شهادتطلبی، ایثارگری، خدمترسانی بیشائبه و حزباللهیگری آنقدر باید جذابیت پیدا کند که همه دوست داشته باشند برچسب حزباللهی بخورند اما متأسفانه این واژه حزباللهی آنقدر برچسب منفی تندرو، لباس شخصی و ... خورده که تحریف شده و ما نباید میگذاشتیم. الان هم که این اتفاق افتاده باید این واژهها را احیا کنیم. اولین علمدار احیای این واژهها نیز رهبر معظم انقلاب است. رهبری میتوانست از واژههای دیگری استفاده کنند اما احساس میکنند باید این واژهها و مفاهیم احیا شوند و از بین نروند به همین دلیل میگویند من انقلابی هستم یا دولت باید جوان و حزباللهی باشد. این واژه ها ارزشمند هستند؛ انقلاب یعنی حرکت رو به جلو، تحول و بهتر شدن. اگر کسی بگوید من یک همکار تحولخواه رو به جلو دارم همه از آن فرد تعریف میکنند اما اگر به جای آن از واژه انقلابی استفاده کند ذهن همه به این سمت میرود که این یک فرد سختگیر است. لذا باید از ظرفیت برندهایی که قرآن برای ما ساخته است استفاده کنیم و برندسازی کنیم.
انتهای پیام