عصمت همتی، عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان اظهار کرد: مشکلات بسیاری مثل گرانی، فساد، روابط ناسالم اجتماعی، مدیریت ناکارآمد اقتصادی و ... جامعه را احاطه کرده است و همه متفقالقول هستیم که این وضعیت باید تغییر کند، چرا که نه حق مردم و انقلاب این است و نه این وضعیت باقی خواهد ماند. بنابراین، تغییر و تحول ضروری است و مردم باید از راه مشارکت همگانی، اعلام نظر و حضور در پای صندوقهای رأی به سمت تغییر حرکت کنند. اگر این راه را ببندیم، یعنی با صندوقها قهر کنیم و بگوییم رأی بی رأی، معنایش این است ما که قائل به تغییر هستیم، معتقدیم این تغییر از غیر صندوقهای رأی و راهی غیرمسالمتآمیز باید اتفاق بیفتد، یعنی یا قائل به حرکتهای تروریستی و جنگ داخلی هستیم یا معتقد به دخالت نیروهای خارجی و اینکه تغییر باید از بیرون برای جامعه اتفاق بیفتد که هر دو خسارتهای بزرگ و سرنوشت دردناکی برای ملت رقم خواهد زد.
وی افزود: کسی که میگوید رأی بی رأی و رأی بدهیم که چه بشود، یا باور دارد که همه چیز خوب است و اصلاً نیاز به رأی نیست که هیچ کس چنین باوری ندارد، یا بر این باور است که ما نیاز به تغییر داریم، ولی از غیر شیوه دموکراسی و مشارکت عمومی و این معنایش آن چیزی است که 10 سال پیش در سوریه اتفاق افتاد، یا انقلابهای مخملی در برخی کشورها و اینها انواع تغییر بود برای ملتهایی که خودشان نسبت به سرنوشت خود یا کوتاهی کردند، یا نخواستند دخالت کنند، یا به دلایلی از دخالت بازداشته شدند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان تصریح کرد: حق رأی حاصل تلاش بیش از صد ساله روشنفکران، دلسوزان، دینداران، نواندیشان و مصلحان اجتماعی ایران است و برای این حق بسیار زحمت کشیده شده و خون ریخته شده است. ممکن است در بررسی صلاحیتها یا قانون نظارت استصوابی اشکال وجود داشته باشد و همه این مسائل در مراکز حقوقی قابل طرح و پیگیری است و میتوان در یک روال قانونی نسبت به ایجاد تغییرات اساسی در آنها اقدام کرد، ولی وقتی با چیزی مخالف هستیم و مشارکت نمیکنیم، نقطه مقابل ما تقویت میشود، یعنی کمک میکنیم که آنچه با آن مخالف هستیم اتفاق بیفتد و هیچ عاقلی این را نمیپسندد. یک وقت است که میتوان مطلوب خود را مستقیم به دست آورد و یک وقت هم این مطلوب قابل دسترسی مستقیم نیست که عقل میگوید هر گامی که میتوانی، به سمت مطلوب بردار.
همتی با تأکید بر اینکه تنها راه برای هر نوع اصلاح، مشارکت همگانی آگاهانه است، گفت: همه کشورهایی که در حوزه اصلاحات اجتماعی موفق بودهاند، برای این منظور توانستهاند مشارکت جمعی را به شکل آگاهانهای جهت دهند و آنچه را که میخواستهاند، به پشتوانه مشارکت حداکثری محقق کنند. ما در جامعه خودمان نیز باید همین شیوه را در پیش بگیریم و شرط آن این است که همگان اهل صبر و مشارکت باشند و به آنچه میفهمند عمل کنند تا بتوان نتیجه گرفت. واقعاً مسائل اقتصادی فشار وحشتناکی به خانوادهها وارد کرده و با این وضعیت تورم، سقوط پول ملی، بیکاری و فشار کرونا، مردم میبینند که زندگی روزمرهشان مختل شده است، ولی نباید فقط به این نکات منفی توجه کرد. اگر وجود امنیت را یکی از ضروریات هر جامعهای در نظر بگیریم، به وضعیت امنیت در جامعه خودمان چه نمرهای میدهیم؟ خاورمیانه منطقهای پرآشوب است و اطراف ما تماماً درگیر جنگهای درونی، فرقهای و تحمیلی هستند، ولی ما به فضل خدا از امنیت برخوردار هستیم.
وی اضافه کرد: درست است که گرانی وجود دارد، ولی دچار قحطی نیستیم، البته ایران کشوری ثروتمند است و آنقدر ظرفیتهای بالقوه و بالفعل اقتصادی دارد که مردمش بتوانند با سرافرازی زندگی کنند و حق مردم نیست که با این همه سرمایه دچار این وضعیت فقر تحمیلی باشند، ولی منظور این است که برای قضاوت باید نکات مثبت را نیز لحاظ کرد و در عین حال با تفکر «ما میتوانیم»، شرایط را به نفع بهبود وضعیت تغییر دهیم. «ما میتوانیم» فقط در حوزههای فنی و موشکی و فضایی نیست، بلکه میتوان با مدیریت صحیح به تقویت پول ملی و وضعیت اشتغال پرداخت.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان ادامه داد: همه کاندیداهای ریاستجمهوری مدعی بودند که آمدهاند تا آنچه را ممکن است محقق کنند و نکته این است که کدام یک توان بیشتر و برنامه بهتری دارند و اینطور نیست که به نقطه نهایی منفی رسیده باشیم و دیگر نتوان هیچ کاری انجام داد. اقتصاد کشور قابلیت ترمیم دارد، چون هم منابع خام و هم نیروی انسانی متبحر در اختیار داریم و هم میتوانیم از ظرفیت همسایگان برای سرعت دادن به اشتغال و صادرات استفاده کنیم. امیدواریم که هر کس انتخاب شد، دنبال کارهای فرقهای و جناحی نرود و قدر رأی مردم را بداند و برای رضای خدا، رفع مشکلات را در اولویت قرار دهد.
وی بیان کرد: ساختار یک مفهوم ذهنی و انتزاعی است، وقتی 24 میلیون نفر به آقای روحانی رأی دادند، حاصل این رأی این بوده که ایشان هشت سال در قدرت باشد، پس نمیتوان مشکلات را به گردن یک امر موهوم، انتزاعی و غیرموجود به نام ساختار انداخت. وقتی رأی میدهیم و کسی بهعنوان وکیل ما انتخاب میشود، از جانب ما تصمیمگیری میکند. ممکن است از حاصل تصمیم او ناراضی باشیم و بگوییم تصمیمات او وضع مرا بدتر کرد، ولی نمیتوانیم بگوییم او را انتخاب نکردیم و تصمیم ما تأثیری در وکالت او و قدرتش برای دخل و تصرف در امور نداشته است. این نوعی فرافکنی و رفع مسئولیت محسوب میشود. معنای دموکراسی این است که وقتی کسی را انتخاب میکنیم، به او اجازه میدهیم که برای ما در امور مهم و کلان تعیین سرنوشت کند. ممکن است این شخص سرنوشت خوبی برای ما تعیین نکند، پس نتیجهاش این میشود که باید کسی را انتخاب کنیم که سرنوشت خوبی برایمان رقم بزند، نه اینکه نباید هیچ کسی را انتخاب کنیم.
همتی افزود: امیرالمؤمنین(ع) وقتی خوارج شعار میدادند: «ان الحکم الا لله»، فرمودند: «کلمة حق و یراد بها الباطل»، یعنی حرف درستی است، ولی نتیجه غلط از آن میگیرند، «لا بد من امیر، اما عادلا اما جائرا» یعنی جامعه باید اداره شود و چارهای نیست که حاکمی وجود داشته باشد، این حاکم میتواند عادل باشد یا ستمگر. از نفی حاکم ستمگر نمیتوان نتیجه گرفت که اصلاً به وجود حاکم نیاز نیست. وقتی منتخبان قبلی نتوانستند امور را سامان دهند، معنایش این است که این بار باید کسی را انتخاب کرد که بتواند به امور سامان دهد و بررسی کرد که آفت انتخابهای قبلی چه بوده است.
وی ادامه داد: بدترین نوع مغالطه این است که بگوییم قبلاً افرادی را انتخاب کردهایم و آنها نتوانستهاند تصمیم خوبی بگیرند، بنابراین ترک امور میکنیم؛ در حالی که مگر جامعه نباید اداره شود و کسی باشد که سیاستهای کلی را اجرا کند؟ مگر هر کدام از ما میتوانیم در امور داخلی و بینالمللی جدا جدا برای خودمان تصمیم بگیریم و سرنوشت تعیین کنیم؟ چنین چیزی امکان ندارد، پس عقل جمعی حکم میکند کسانی را انتخاب کنیم که امور کلی جامعه را تدبیر کنند. ممکن است بعضاً از این افراد راضی نباشیم، اولاً باید بدانیم که در حوزه بشری تا وقتی انسانها به رشد معنوی حداکثری نرسند، آنچه میگویند، در مقام نظر و عمل یکی نیست و خود ما هم که شعار میدهیم، اگر در مقام تصمیمگیری قرار بگیریم، همان خطایی را مرتکب میشویم که دیگران انجام دادهاند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: پس این نسبیت را بپذیریم و از مطلقگرایی دوری کنیم و ببینیم از میان گزینههای موجود و بنا به سابقه آنها و عقل و تجربه خودمان، کدام یک احتمالاً میتوانند کاری برای رفع مشکلات مردم انجام دهند. ما چارهای از انتخاب رئیسجمهور نداریم، وقتی انسانها در یک جامعه با هم برای رفع نیازهای اجتماعی زندگی میکنند، مسئولیت اداره جامعه امری بدیهی است که باید توسط عدهای به عهده گرفته شود و بهترین راه این است که این عده منتخب مردم باشند تا اولاً قدرت انباشت نشود و دیکتاتوری، رانت، فساد و اشرافیگری شکل نگیرد و ثانیاً افراد منتخب نیز مجبور به تلاش و دادن گزارش باشند.
وی ادامه داد: فعلاً عقل بشر بهترین راه را انتخابات دیده، ممکن است این راه اشکالاتی داشته باشد، مثلاً اکثریت به دلیل تبلیغات فرد مناسبی را انتخاب نکنند، ولی خود مردم باید بتوانند این فرد را کنار بگذارند. به هر حال، دموکراسی با همه ضعفهایی که ممکن است داشته باشد، فعلاً بهترین راه اداره جامعه محسوب میشود، بدون خطا و مشکل نیست و ممکن است اکثریت تصمیم غلطی بگیرند، ولی اکثریت در اکثر اوقات غلط تصمیم نمیگیرند و اگر در جایی هم تصمیم غلط بگیرند، میتوانند آن را اصلاح کنند. فساد و اشکالات دیگر دموکراسی کمتر از دیگر شیوههای حکومتداری است که بشر تاکنون تجربه کرده و به همین دلیل باید از تصمیمات غلط پیشین چراغی برای حرکتهای درست آینده بسازیم، نه اینکه کلاً همه چیز را کنار بگذاریم.
همتی اظهار کرد: اینکه برخی میگویند افرادی را برای انتخاب مدنظر داشتند، ولی آنها کنار گذاشته شدند و چون فرد اصلحی را نمیشناسیم، در انتخابات شرکت نمیکنیم، باید بدانند مغلطهای به نام «کامل نامیسر» وجود دارد، یعنی برای مثال، من گرسنهام و باید غذایی بخورم، اگر بهترین غذا برایم فراهم باشد و اشتهای زیادی نسبت به آن داشته باشم، لذت زیادی خواهم برد و خیلی راضی خواهم بود، ولی اگر بهترین غذا را در اختیار نداشته باشم، به مرتبهای پایینتر از آن راضی میشوم، یعنی وقتی باید غذا بخورم، حتی اگر غذایی وجود داشته باشد که فاصله زیادی با مطلوبات من دارد، ترک خوردن نمیکنم و میگویم این غذا از هیچ چیز بهتر است. اداره جامعه نیز امری ضروری محسوب میشود و ما در بسیاری از موارد زندگی، اگر شرایط اجازه دسترسی به بهترین مورد را ندهد، به چیزی راضی میشویم که برخی ویژگیهای مدنظر ما را داشته باشد. بنابراین، مردم باید به موضوع انتخابات همینطور نگاه کنند.
وی در پایان اظهار کرد: بدنه جامعه به دلیل عدم حضور افراد خاص نیست که از انتخابات شکایت دارد، بلکه شکایتش از بابت این است که شرایط را بد میبیند. مردم گرفتار معیشت خود هستند و کاری به این ندارند که فلان شخص تأیید صلاحیت شد یا نه؛ نمیخواهم بگویم این درست است یا غلط، بلکه منظور این است که مشکل بدنه جامعه با رأی دادن یا ندادن، وضعیت نامطلوب اجتماعی به لحاظ ظلمها، تبعیضها، فقدان عدالت، فاصله طبقاتی وحشتناک و گرفتاریهای روزمرهای است که از عهده آنها برنمیآیند. مردم دنبال این هستند که اگر کسی راست میگوید و ویژگیهای یک انسان مدیر را دارد و میتواند از توان متخصصان برای رفع مشکلات استفاده کند، در راستای بهبود وضعیتشان گام بردارد.
انتهای پیام