از دیدگاه اسلام، ثروت و امکانات مادی، امانتی است که به آدمی داده شده تا نیازمندیهای خود را تأمین کند و راه تکامل بپیماید. بر این اساس، انسان جانشین و امانتدار الهی به شمار میرود و هرگونه تصرف او در اموال و منابع طبیعی باید در چارچوب احکام و ارزشهای الهی باشد.
دستورها و آموزههایی که بر همین اصل استوارند، عبارتاند از:
از نظر آموزههای وحیانی، به سبب «قوام» بودن اقتصاد که اجتماع انسانی بر آن استوار است، هرگونه رفتار و کاری که «اقتصاد» و «مال» را نابود میکند و بهنوعی موجب کفران نعمت میشود، بهعنوان حرام ممنوع شده است. «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً ......... ۵ نساء؛ اموال و ثروت هاى خود را به دست افراد سفیه نسپارید و بگذارید در مسائل اقتصادى رشد پیدا کنند تا اموال شما در معرض مخاطره و تلف قرار نگیرد».
آیه فوق با این که درباره یتیمان بحث میکند، یک حکم کلی و عمومی برای همه موارد در بر دارد که انسان نباید در هیچ حال و در هیچ مورد، اموالی که تحت سرپرستی او است و یا زندگی او بهنوعی به آن بستگی دارد به دست افراد کم سفیه و بیخرد بسپارد، و در این موضوع فرقی در میان اموال شخصی و اموال عمومی (اموال حکومت اسلامی) نیست.
از نظر قرآن، اصل آزادی مطلق در فعالیتهای اقتصادی ممنوع است؛ این در حالی است که ستمگران به آزادی مطلق در همه امور، از جمله امور اقتصادی گرایش دارند. بهعنوان نمونه قوم شعیب، خواهان آزادی مطلق در مناسبات اقتصادی و هرگونه تصرف در اموال خود بودند. به همین جهت، در میان آنها کمفروشی رواج داشت و این فساد اقتصادی از روح شرک و بتپرستی آنها سرچشمه میگرفت. چرا که اعتقاد نداشتن به توحید و معاد موجب میشود که انسان بهراحتی حقوق مردم را نادیده بگیرد و به فکر غارتگری و استثمار مردم باشد. روشن است که نفوذ هرگونه خیانت و تقلب در امر معاملات و تعاملات اجتماعی، پایههای اطمینان و اعتماد عمومی را که بزرگترین پشتوانه اقتصادی ملّتهاست، متزلزل و ویران میسازد و ضایعات غیرقابلجبرانی برای جامعه به بار میآورد، به همین دلیل، یکی از موضوعات مهمی که شعیب روی آن انگشت گذاشت، همین موضوع بود.
«وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّیَ أَرَاکُم بِخَیْرٍ وَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُّحِیطٍ * وَیَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ.(۸۴ و ۸۵ هود)؛ و به سوى مَدْیَن برادرشان شعیب را (فرستادیم) گفت: اى قوم من! خدا را پرستش کنید، که جز او، معبود دیگرى براى شما نیست! پیمانه و وزن را کم نکنید (و دست به کم فروشى نزنید)! من (هم اکنون) شما را در نعمت مىبینم؛ (ولى) از عذاب روز فراگیر، بر شما بیمناکم! و اى قوم من! پیمانه و وزن را با عدالت، تمام دهید! و بر اشیا (و اجناس) مردم، عیب نگذارید و از حق آنان نکاهید! و در زمین به فساد نکوشید!». مشابه این آیات، در سورههای اعراف آیه ۸۵ و سوره شعرا، آیات ۱۸۱ تا ۱۸۳، آمده است.
بنابراین در جامعه اسلامی که بر پایه توحید بنا شده، بازار مسلمانان، باید از تقلب و کمفروشی دور باشد و فروشنده آن باید امین، دقیق، درستکار و با حساب و کتاب بوده و ترازو و وسایل سنجش و محاسبات تجاری، باید سالم و دقیق باشد. «وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً (35) اسراء؛ و هنگامى که پیمانه مىکنید، حق پیمانه را ادا نمائید، و با ترازوى درست وزن کنید! این براى شما بهتر، و عاقبتش نیکوتر است».
برخورد قرآن با پدیده رباخواری، بسیار تند و تهدیدآمیز است. معاملات ربوی از سوی اسلام به رسمیت شناخته نشده و خریدار و فروشنده در چنین معاملاتی، مالک کالا و بهای آن نمیشوند. آیین مقدس اسلام، از بدو ظهور، به طور تدریجی با این سنّت غلط، به مبارزه پرداخته و مرحله به مرحله، مؤمنان راستین را از ابتلای به آن دور ساخته است.
قرآن کریم با لحنی جدی و تأکیدآمیز به مؤمنانی که تا آن زمان از ربا پرهیز نمیکردند، دستور میدهد که اگر خود را مؤمن میدانند فوراً رباخواری را ترک گویند و حتی از آنچه در معاملات فعلی خود بهعنوان ربا از دیگران طلبکارند صرفنظر نمایند، و در صورت تداوم رباخواری برای جنگ باخدا و رسول مهیا شوند.
«الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ/ البقرة ۲۷۵؛ كسانى كه ربا مى خورند، (در قيامت از قبرها) بر نمىخيزند مگر همانند برخاستن كسى كه بر اثر تماس شيطان، آشفته و ديوانه شده است. اين (آسيب) بدان سبب است كه گفتند: داد و ستد نيز مانند ربا است. در حالى كه خداوند خريد و فروش را حلال و ربا را حرام كرده است. پس هركس كه موعظه اى از پروردگارش به او رسيد و (از رباخوارى) خوددارى كرد، آنچه در گذشته (از طريق ربا بدست آورده) مال اوست، و كار او به خدا واگذار مى شود. امّا كسانى كه (دوباره به رباخوارى) بازگردند، آنان اهل آتش خواهند بود و در آن جاودانه مى مانند».
«یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ/ البقرة ۲۷۸؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! تقواى الهى پيشه كنيد و آنچه را از (مطالبات) ربا باقىمانده است، رها كنيد، اگر ايمان داريد».
«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ/ البقرة ۲۷۹؛ پس اگر چنين نكرديد، (بدانيد كه) اعلان جنگ با خدا و رسولش داده ايد و اگر توبه كنيد، (اصل) سرمايههاى شما از آنِ خودتان است. (و در اين صورت) نه ستم مىكنيد و نه بر شما ستم مىشود».
آزادی روابط اقتصادی مشروط به پرهیز از رشوه است؛ یکی از پدیدههای ناهنجار اقتصادی که گریبانگیر بیشتر جوامع انسانی است، «رشوهخواری» است که مانند آفتی ویرانگر، تاروپود قانون و مقررات را ازهم گسیخته و سبب هرجومرج میشود. رشوه، مالی است که شخص برای ازبینبردن حق، یا جهت حقّ کردن باطلی دریافت میکند؛ رشوه یکی از گناهان کبیره است.
قرآن کریم میفرماید: «وَلا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِهاالَی الحُکَّامِ لِتَاْکُلُوا فَریقاً مِنْ امْوالِ النَّاسِ بِالْاثْمِ (بقره ۱۸۸) و اموال يكديگر را به باطل (و ناحق) در ميان خودتان نخوريد و اموال را به (عنوان رشوه، به كيسه) حاكمان و قاضىها سرازير نكنيد تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخوريد، در حالى كه خود مىدانيد».
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «الرَّاشی وَ الْمُرْتَشی وَ الْماشی بَیْنَهُما مَلْعُونُونَ؛ گیرنده و دهنده رشوه و واسطه بین آن دو همگی ملعون هستند». حرامخواری ورواجِ رشوه دادن و رشوه خوردن پیامدها ومفاسد اجتماعی زیادی دارد.
قرآن، هرگونه تصرف در مال دیگری که بدون حق و بدون یک مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد، ممنوع شناخته شده و همه را تحت عنوان باطل که مفهوم وسیعی دارد، قرار داده است.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراض مِنْکُمْ....۲۹ نساء؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را از طرق نابه جا و غلط و باطل نخورید! مگر اينكه تجارتى با رضايت يكديگر باشد».
طبق این آیه تصرف در مال دیگران جایز نیست، مگر این که تصرف در اموال دیگران از طریق دادوستدی باشد که از رضایت باطنی دو طرف سرچشمه بگیرد؛ بنابراین، تمام مبادلات مالی و انواع تجارتها که در میان مردم رایج است چنانچه از روی رضایت طرفین صورت گیرد و جنبه معقول و منطقی داشته باشد، از نظر اسلام مجاز است.
در آیات دیگری از قرآن نیز با عباراتی شبیه عبارت فوق، این موضوع تأکید شده، مثلاً به هنگام نکوهش از قوم یهود و ذکر اعمال زشت آنها میفرماید «وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً / 161 سوره نساء؛ و به خاطر ربا گرفتن، كه از آن نهى شده بودند و خوردن مال مردم به ناحق (طيبات را بر آنان حرام كرديم) و براى كافرانِ از ايشان عذاب دردناكى فراهم ساختهايم».
از دیدگاه اسلام، مال، وسیله تأمین نیازمندیها و عامل قوام جامعه است و گنجینه کردن و راکد گذاردن آن ممنوع است. خدا در آیات قرآن، در راستای تحقق عدالت فراگیر اقتصادی و دسترسی همگان به ثروت و منابع، بر اصل ممنوعیت خارج كردن نقدينگی از گردش اقتصادی اجتماع تأکید کرده و بر استفاده عموم از نقدینگی توجه داده و ذخیرهکنندگان مال را سخت تهدید کرده و فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ * یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا کَنَزْتُمْ لأَنفُسِکُمْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنِزُونَ التّوبه/ 35ـ34؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بسيارى از دانشمندان و راهبان، (با سوءاستفاده از موقعيّت خود،) اموال مردم را به ناحق مىخورند و آنان را از راه خدا باز مىدارند. و كسانى كه طلا و نقره مىاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمىكنند، پس آنان را به عذابى دردناك، بشارت بده. روزى كه آن طلاها و نقرهها در آتش دوزخ گداخته مىشود و با آنها پيشانى ا و پهلوها و پشتهاى آنان را داغ مىنهند، (فرشتگان عذاب به آنان مىگويند: اين است آنچه براى خود اندوختيد (و به محرومان نداديد)، پس مزه آنچه را كه مىاندوختيد بچشید!»
علاّمه طباطبائی(ره) در تحلیل جامع و دقیق از این آیات میگوید مفهوم «کنز» بیانگر نگهداری، ذخیره و منع جریان مال در معاملات است.
تمرکز ثروت و دارایی جامعه در دست عده محدودی از افراد جامعه و ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه اسلامی باعث ناهنجاریهای فراوان اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی میشود؛ بهگونهای که کینهها و حسادتها رشد مییابد، اخوت اسلامی صدمه میبیند و وحدت جامعه اسلامی مورد خدشه واقع میشود. حرص، طمع، فخرفروشی مالی و درنهایت غفلت از یاد خدای متعالی در جامعه و همچنین رشوهخواری، دزدی، کلاهبرداری در روابط اقتصادی فراوان خواهد.
خداوند میفرماید «ما أَفاءَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کَىْ لایَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ/ ۷ حشر؛ آنچه را خداوند از اهل آبادىها به رسولش بازگرداند، پس براى خدا و براى رسول و براى خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (اين اموال) تنها ميان ثروتمندان شما در گردش نباشد و آنچه پيامبر براى شما آورده، بگيريد و آنچه شما را از آن بازداشته، ترك كنيد و از خدا پروا كنيد كه خداوند، سخت كيفر است».
در این آیه خداوند، با بیان فلسفه این تقسیم حساب شده را اینچنین بیان میکند «کَیْ لایَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ؛ این به خاطر آن است که این اموال عظیم، دست به دست میان ثروتمندان شما نگردد، و نیازمندان از آن محروم نشوند!».
اسلام، پشتیبان محرومان، ضعیفان و یتیمان است و درباره حفظ حقوق یتیم و مراعات حال او و رسیدگی و تکفل امور یتیمان سفارش فراوان کرده است. بهگونهای که از نزدیک شدن به اموال آنها نهی شده و تصرف ظالمانه در اموال یتیمان، خوردن آتش شمرده شده است. «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَي ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً/ نساء 10؛همانا، آنان كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، در حقيقت، آتشى را در شكم خود فرو مىبرند و بزودى در آتشى افروخته وارد خواهند شد».
بنابراین برای حفظ حقوق ایتام، باید بهترین طریقه بهرهگیری از اموال و دارایی او انتخاب شود و جز کسانی که اهلیت اقتصادی و تقوای کافی دارند، نباید دیگران به مال یتیم نزدیک شوند. چون احتمال لغزش مالی و سوءاستفادهکردن از اموال یتیمان بسیار است.
«وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّي يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَي وَبِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُواْ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ/ انعام 152؛ به مال يتيم نزديك نشويد (و در آن تصرفى نكنيد) مگر به نيكوترين (طريقهاى كه به صلاح او باشد) تا به حد بلوغ و رشد خود برسد. (در داد و ستدها) پيمانه و ترازو را با عدالت تمام دهيد. ما هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمىكنيم. و هرگاه سخن مىگوييد (چه در قضاوت و چه در شهادت) عدالت را رعايت كنيد، هر چند (به زيان) خويشاوندتان باشد و به عهد و پيمان خدا وفا كنيد. اينها امورى است كه خداوند، شمارا به آن سفارش كرده است، باشد كه ياد كنيد و پند بگيريد».
«وَآتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا / النساء ۲؛ و اموال يتيمان را به آنان (باز) دهيد و اموال بد (خودتان) را با اموال خوبِ (يتيمان) تبديل نكنيد و اموال آنان را با اموال خود نخوريد، همانا اين (تصرفاتِ ظالمانه) گناهى بزرگ است». در سوره اسراء، آیه ۳۴، نیز مشابه آن آمده است.
یادداشت از طاهره خاکساران؛ حافظ و مربی قرآن کریم
انتهای پیام