متأسفانه دانشجویی که پایاننامهای میخرد حتی یک بار آن را نمیخواند تا ببینید نویسنده این پایاننامه دزدی، که در قبال پول به او تحویل داده شده، خانم بوده است یا آقا. وقتی از جلوی دانشگاه تهران رد میشوم، دهها نفر را میبینم که داد میزنند و در ازای دریافت پول، پایاننامه میفروشند.
اگر شما استادیار هستید و میخواهید دانشیار شوید، باید سه مقاله به زبان انگلیسی داشته باشید. میروید جلوی دانشگاه تهران پول میدهید و آنها از سه مجله انگلیسی نامه جعل میکنند که مقاله شما پذیرفته شد و منتشر میشود. وزارت علوم هم میپذیرد و نمیگوید که وقتی مقالهها منتشر شد آنها را بیاورید. در این شرایط چه نیازی داریم که کسی مثل فردوسی سی سال کار کند و زحمت بکشد تا به نتیجه برسد.
باید شرایطی را فراهم کنیم که دانشجویان ما علاقه داشته باشند تا در کشور بمانند و علم تولید کنند و به مملکتشان وفادار باشند. کما اینکه قبلا این شرایط را داشتیم. آن زمان دانشجویانی که برای ادامه تحصیل به خارج میرفتند اکثریت قریب به اتفاق به ایران برمیگشتند، زیرا شرایط مهیا و مشتاق خدمت به کشورشان بودند. در شرایط حاضر جامعه ما فاقد امکانات لازم است و بر دولت و همه مسئولان واجب است که کاری کنند تا از این استعدادها محروم نشویم. نمیگویم مانع سفر مردم شوند، ولی باید شرایطی را فراهم کنند که مهاجرت کم شود. بهترینها میروند، در حالی که میتوانند برای جامعه ما مؤثر باشند و کسانی که میمانند نمیتوانند بروند. اگر میتوانستد بروند، میرفتد. بنابراین باید اقداماتی انجام دهیم که مهمترین سرمایه ما یعنی نیروی انسانی در کشور بماند و خدمت کند. ما باید دوباره ابوریحان، ابنسینا و ... داشته باشیم و کانون تولید علم باشیم.
زمانی آثار بزرگان ما در اروپا تدریس میشد، ولی آیا امروز آثار استادان ایرانی در رشتههای علوم انسانی و تجربی در دانشگاههای دیگر تدریس میشود؟ افتخار دانشمندان ما این است که میگویند حرفهای آن طرف را میفهمیم یا فارغالتحصیل کشورهای غربی هستیم. دانشگاهی نداریم که جوانان اروپایی و آمریکایی بخواهند در آنها تحصیل کنند، ولی همه دانشجویان ایرانی میخواهند به دانشگاههای خارجی بروند. این فاصله بین کشور ما و کشورهای پیشرفته وجود دارد و باید آن را از بین ببریم.
از نگاه من علم و هنر و فن موصوف به صفت دینی یا بومی نیست. هنر مرز ندارد و علم و فلسفه جهانی است. اگر شما تفکر فلسفی داشته باشید، میتوانید آن را در جهان ارائه دهید، ولی اگر آن را محکوم به بومی بودن کنید، خودتان را از جهانی شدن آن اندیشه محروم خواهید کرد. برای چه باید در انگلستان حقوق اسلامی تدریس شود، ولی اگر جنبه جهانی به آن بدهم و بگویم حقوق تطبیقی با محوریت حقوق اسلامی تدریس میکنم طرفداران بیشتری خواهد داشت.
باید ارتباط اجتماعی، فرهنگی و علمیمان را با جهان بیشتر کنیم نه اینکه مانع آن شویم. بومیسازی دانش در برخی حوزهها برای مصرف داخلی خوب است و اشکالی ندارد، ولی اگر آن را بیش از حد پررنگ کنیم، از صدور علم به جهان بازمیمانیم. فقط باید بخشهایی از علم غیربومی را که برای مصرف داخلی لازم داریم با فرهنگ بومی خودمان سازگار کنیم؛ ولی اگر درصدد تولید علم و فناوری هستیم، نمیتوانیم از همه نظر آن را بومی کنیم. در غیر این صورت جهانی نخواهد شد و نمیتوانیم آن را به کشورهای پیشرفته عرضه کنیم.
باید ایران آماده یک رنسانس علمی جدی شود و این امر به عزم ملی احتیاج دارد و شرایط کنونی مطلوب نیست. انتقاد من از وضع موجود از سر دغدغه و دلسوزی است نه از سر انتقاد از مسئولان فعلی. وضع موجود در مقایسه با سابقه ما و نیز کشورهای دیگر نامناسب است. بنابراین باید مشکلاتمان را شناسایی و قبول کنیم که وضع ما مطلوب نیست، در حالی که قابلیت داشتن وضع بهتر را داریم.
برای حرکت از وضعیت نامطلوب به مطلوب باید به خودمان بیاییم و ببینیم چه راهکار درمانی مشکل را حل میکند و آن چیزی نیست جز اینکه برای تولیدکنندگان علم و فناوری زمینه امنیت خاطر، امنیت شغلی و امکانات متعارف زندگی فراهم کنیم. همچنین باید آزادیهای کاری را گسترش دهیم و محدودیت اهل دانش ناچیز باشد تا بتوانند با آزادی در زمینههای مختلف سخن بگویند تا سخنشان جهانی شود. بایستی فیلسوف آزاد باشد تا اندیشههایش را مطرح کند و احساس خطر نکند و در گفتار و نوشتار محدودیت نداشته باشد.
باید فرصت گفتوگو و ارائه نظر و تضارب آرا وجود داشته باشد تا بهترین سخن انتخاب و در کنفرانسهای بینالمللی ارائه شود؛ مثلاً بگوییم در فقه شیعه راهکارهایی داریم که میتواند اقتصاد جهان را نجات بدهد یا در مکتب فلسفی ما وحدت بشر بهتر از هر مکتب فلسفی دیگری قابل ارائه است. بدین ترتیب حرف ما در جهان شنیده خواهد شد و اگر دیدند حرف ما درست است، تمکین خواهند کرد. پس نباید دانشمندان ما مشکلی در معیشت داشته باشند و امکان گفتوگوی آزادانه برایشان مهیا باشد و پشتیبانی عملی شوند تا علمشان در سطح وسیعی قابل ارائه باشد و موالید فکری و هنری ما الگوی کشورهای دیگر باشند؛ چنانکه در روزگاران دور نیاکان ما چنین اوضاع و احوالی را تجربه کردند.
انتهای پیام