ابوالفضل ظهرهوند، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، در گفتوگو با ایکنا، درباره تحولات اخیر افغانستان به ویژه انفجارهای پی در پی در مساجد و مدارس شیعیان و یک مسجد اهل سنت گفت: مجموعه اتفاقاتی که الان در افغانستان شاهد هستیم متأثر از انگیزههای جریانهای تکفیری ضد شیعه و ضد جمهوری اسلامی است که به نوعی از سوی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از جمله آمریکا در پشت پرده حمایت میشود.
وی افزود: در این میان انفجار در یک مسجد اهل سنت نیز نشان میدهد که انگیزههای ضد شیعه و ضد افغانستان در پشت این اقدامات برای بیجاسازی مردم افغانستان وجود دارد. به عبارتی پیامد حداقلی این انفجارهای تروریستی در مدارس و مساجد این است که آخرین امید و دلبستگی مردم را از جهت سرزمینی تضعیف میکند و این در کنار مشکلات و شرایط نامطلوب اقتصادی موجب میشود مردم افغانستان قصد کوچ و مهاجرت کرده و کشور را رها کنند.
ظهرهوند اظهار کرد: واقعیت این است که امروز افغانستان به یک جهنم تبدیل شده است و طالبان نیز قدرت را در دست گرفته و به لحاظ سیاسی و بینالمللی تلاش دارد که مورد شناسایی قرار گیرد اما این مجموعه اتفاقات نشانه بیکفایتی این جریان در تأمین امنیت مردم است. آنها در این مدت از تأمین نان و آب مردم ناتوان بوده و تنها نظارهگر فروپاشی اقتصاد افغانستان هستند و از طرفی ناامنی از ابعاد مختلف، حتی توسط خودشان، ادامه دارد و این انفجارها بیانگر ناتوانی آنها از تأمین امنیت اولیه مردم است، لذا در این اتفاقات باید نقش طالبان، آمریکا و جریانهای تکفیری را با هم در نظر گرفت که حتی بخشی از این تکفیریها با اسرائیل پیوند دارند.
سفیر پیشین ایران در افغانستان بیان کرد: نکته کلانتر از همه این تحلیلها، نگاه آمریکاییها به منطقه با هدف تغییر در نقشه ژئوپلیتیک منطقه است. به عبارتی از نظر آمریکاییها مسئله تنها به افغانستان ختم نمیشود و آنها میخواهند افغانستان را به سیاهچالهای تبدیل کرده که امنیت کشورهای پیرامونی را در خودش میبلعد و جریانهای تکفیری در این فضا رشد کنند و به اطراف منطقه صادر شوند.
وی اضافه کرد: همچنین آمریکاییها میخواهند از اهرم آوارگان و بیجا شدگان علیه کشورهای منطقه از جمله ایران استفاده کرده تا با افزایش این جمعیت و تشدید فشار محیط داخلی ایران، جریانهای مخرب تکفیری را وارد ایران کنند.
ظهرهوند درباره نامشخص بودن رویکرد طالبان نسبت به جمهوری اسلامی و مبهم بودن موضع آنها بعد از حدود 8 ماه از رسیدن به قدرت گفت: طالبان اگر الان چراغ خاموش حرکت میکند به خاطر این است که میخواهد مورد شناسایی بینالمللی قرار بگیرد و لذا از چالش با جمهوری اسلامی ایران هم به نوعی ابایی ندارد چون تصور میکند اگر با ایران چالش جدی پیدا کند میتواند خریدارانی مانند عربستان پیدا کند و حمایت آنان را به خود جلب کند.
این کارشناس مسائل منطقه ابراز کرد: نباید فراموش کرد فلسفه وجودی طالبان در دور اول با موضوع ایران بود. در واقع آمریکاییها و انگلیسیها در مقابل ایران که پرچمدار گفتمان اسلام ناب و انقلاب اسلامی در سطح جهان بود، سعی کردند یک جریان به اصطلاح اسلامی از اهل سنت ایجاد کنند و به همین دلیل این گروه را با عناوینی مانند امیرالمؤمنین درست کردند و فردی مانند ملاعمر را به رهبری طالبان قرار دادند تا بتوانند وزن و جایگاه ایران را محدود به جامعه شیعیان جهان کرده و از اهل سنت جدا کنند و از طرفی با رفتارهای خشونتطلبانه طالبان بتوانند چهره اسلام را تخریب کنند.
وی با تأکید بر اینکه آمریکاییها با این کار با یک تیر چند نشان زدند، گفت: امروز هم ایران چه با طالبان درگیر شود چه تعامل کند به ضرر ایران است. ایران اگر با طالبان ادغام میشد که شهادت آن 9 دیپلمات کشورمان مانع این شد، آمریکاییها بعد از 11 سپتامبر به ایران هم حمله میکردند و بعد از زدن طالبان به ایران هم حمله میکردند و اعلام میکردند دو جریان ضد لیبرالیسم و امنیت جهانی را از بین بردیم و حتی با شهادت دیپلماتها تلاش کردند که بین ایران و طالبان درگیری راه بیندازند که در هر صورت به نفعشان بود.
ظهرهوند تصریح کرد: الان هم پروژه آمریکاییها همین است زیرا جمع کردن طالبان برای آمریکاییها مشکلی ندارد اما طالبان یک داشته و سرمایه ژئوپلیتیکی برای آمریکا و اسرائیل است و به همین دلیل طالبان را بدون اینکه به رسمیت بشناسند، مانند استخوان لای زخم نگه میدارند تا ببینند میتوانند ایران را با طالبان ادغام و متحد یا درگیر کنند و اگر هیچ یک از این اتفاقات نیفتد از پدیده «سونامی پناهجویی» علیه ایران استفاده میکنند و با ویرانسازی کامل افغانستان، جریانهای مثبت و منفی اعم از پناهجو، آواره و تکفیری را به داخل ایران بفرستند و کافی است در میان این جمعیت چند میلیونی، 5 هزار تکفیر وارد شود و این برای آمریکاییها کفایت میکند.
وی یادآور شد: به همین دلیل است که میگویم طالبان یک ظرفیت ژئوپلیتیکی چندمنظوره برای آمریکا است که میتواند علیه آسیای میانه، چین، پاکستان و ... به کار گرفته شود و از این طریق تجزیه منطقه را دنبال میکنند. در واقع اصلا طالبان و اقدامات آن برای آمریکا مهم نیست و اگر کل مردم افغانستان هم نابود شوند برای آنها اهمیتی ندارد به ویژه اینکه آمریکاییها به دنبال پاکسازی قومی هم هستند.
ظهرهوند درباره رویکرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به طالبان به ویژه با تداوم ناامنیها و انفجارهای تروریستی گفت: تأکید بر تشکیل دولت فراگیر معقولترین موضع است اما صرف این موضع برای موقعیت ما بسنده نمیکند. ایران باید بر روی این موضع کماکان بایستد اما جامعه جهانی را هم در این چارچوب نگه دارد. کما اینکه بعد از کنفرانس بن (2001) یک دولت فراگیر در افغانستان شکل گرفت و تأثیرات مثبتی هم داشت اما آمریکاییها با تضعیف این دولت وضعیت را به هم ریختند.
سفیر پیشین ایران در افغانستان اظهار کرد: الان هم با تجربهای که مردم افغانستان به دست آوردند به خوبی میتوان از این موضع استفاده کرد. در ضمن نباید فراموش کرد دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید معطوف بر دو محور حفظ یکپارچگی افغانستان و فراهمسازی زمینه بازگشت میلیونها مهاجر افغانستانی از ایران باشد. ایران باید کمک کند این تجربه مهاجران افغانستانی در ایران سازماندهی و ساختارمند شود تا به کشورشان برگردند و افغانستان را بسازند و از این وضعیت بحرانی نجات دهند.
وی با بیان اینکه امروز زمان دیپلماسی فعال و در میدان است، تأکید کرد: روندهای آینده تکلیف طالبان را مشخص میکند و نه نیازی به چالش و نه بغلکشی ایران با آنها است. هر چه مردم افغانستان انتخاب کنند ما هم قبول میکنیم و حتی اگر مردم از دولت فراگیر عبور کردند و خواهان طالبان شدند میتوانند تشریف ببرند و در آغوش آنها قرار بگیرند. مسیر کار کاملا روشن است اما باید مسئله را در چارچوب ژئوپلیتیک منطقه و نه فقط افغانستان، دید و در این صورت راهکارهای مناسبی وجود دارد که میتوان در مدیریت بحران افغانستان سهم و نقش مؤثری داشت.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام