در صدمین سال احیای حوزه علمیه قم از سوی مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی هستیم. صد سالی که حوزه به تبعیت از تغییرات سیاسی و اجتماعی زمانه شاید به اندازه تمام قرون قبلی دستخوش تحولات سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی شده است.
خبرنگار ایکنا برای بررسی وضعیت حوزه قم در صدسالگی آن، با حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی اکبرنژاد، رئیس مؤسسه فقاهت و تمدنسازی، گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ پیشینه حوزه قم قبل از حضور آیتالله حائری یزدی چگونه بود و پس از آن به چه سمتی رفت؟
مرحوم آیتالله حائری درسخوانده نجف بود و بعد از اینکه تحصیلاتش را تکمیل کرد به اراک رفت و حوزه اراک را فعال کرد و دست تقدیر الهی بود که در یکی از سفرهایی که با برخی از شاگردانش به قم آمد در این شهر ماندگار شد. البته نه اینکه قم حوزه نداشت، بلکه حوزه قم به عنوان یک حوزه حدیثی شناخته میشد، در حالی که حوزه علمیه بغداد عقلی بود.
بنابراین قم حوزه داشت و در عرصه حدیث فعال بود، ولی رونق چندانی نداشت. علمای آن دوران حوزه قم خدمت ایشان، که از مراجع بود، میرسند و میخواهند که در قم بمانند و به آنجا سر و سامان بدهند و به روایاتی استناد میکنند که؛ قم عش آل محمد(ص) است و در آخرالزمان از این شهر علم به سراسر گیتی نشر خواهد یافت. به ایشان گفته شد که شاید بناست خداوند به دست شما حوزه را احیا کند و ایشان هم با تأمل پذیرفتند. البته علمای آن مقطع قم به دور از هر نوع هوای نفس، فضا را برای ایشان مهیا کردند تا مرحوم حائری فعالیت خود را شروع کند. لذا حوزه قم کمکم رونق و جان تازهای گرفت، به گونهای که بعد از حوزه نجف بر سر زبانها افتاد و امروز اول حوزه قم و بعد نجف مطرح است.
درباره صد سالگی حوزه قم بیشتر بخوانید
مرحوم حائری یزدی سه نوع بروز داشتند؛ زندگی فردی، زندگی سیاسی و مدیریت حوزه. در بُعد زندگی فردی ایشان سادهزیست، اهل قناعت و مردمی بود. البته در آن دوره فقر عمومی گریبانگیر مردم و حوزویان بود. غذای اصلی ایشان نان و ماست بود. بسیار زاهد و عابد بود و عالمان را بسیار تکریم میکرد.
طلاب زبان انگلیسی یاد بگیرند
از جمله ویژگیهای آیتالله حائری حشر و نشر با طلاب و رسیدگی به آنها و ارتباط خوب با مردم بود و همین امر سبب شد تا جوانها جذب حوزه شوند. همچنین ایشان اصرار داشت که طلاب زبان انگلیسی یاد بگیرند و مبلغ بینالمللی تربیت شود و فراتر از سطح کشور بیندیشند. یعنی در آن دوره ایشان چنین نگاهی داشت و از تحولات و نیازهای زمانه به خوبی آگاه بود.
نظر ایشان این بود که طلبهها باید فراتر از کشور فکر کنند، ولی مخالفتهایی با این کار صورت گرفت، لذا موفق نشدند کار را پیش ببرند. یکی دیگر از ویژگیهای ایشان این بود که اعتقاد داشت نباید وقت طلاب را برای امور حاشیهای بگیریم. ایشان در کتاب درر الفوائد آورده است که طلبه نباید مشغول حواشی و زوائد شود و عمرش را تلف کند و دیر به نتیجه برسد. در موارد متعددی مثلا درباره برائت و استصحاب مقداری بحث کردهاند و سپس از ادامه آن منصرف شده و میگویند از اینجا به بعد به درد طلاب نمیخورد.
مرحوم حائری تلاش کرد تا طلاب به متون اصلی یعنی کتاب و سنت بپردازند و خیلی درگیری اصولی پیدا نکنند و آیتالله بروجردی هم این رویه را ادامه دادند و برای اصول خیلی اصالت قائل نبودند؛ ایشان تلاش کردند تا اصول متورم نشود و همین رویه سبب شد تا حوزه نجف با مباحث کمفایده اصولی و نیز حوزه قم بیشتر با کتاب و سنت مأنوس شود.
ایکنا ـ گفته میشود آیتالله حائری علاقه چندانی به کارهای سیاسی و درگیری در مسائل حکومتی نداشت و خطمشی سکوت پیشه کرده بود. چقدر این تحلیل درست است؟
مقطعی که ایشان به احیای حوزه پرداخت با دوره حکومت رضاخان همزمان شد و حوزه مانند یک نهال نوپا و نیازمند رسیدگی بود. از این رو از مواجهه مستقیم با رضاخان پرهیز کرد که سیاستی درست و مبتنی بر روش اهل بیت(ع) بود، چون وقتی شرایط آماده نبود، آنان تقیه میکردند. در آن مقطع هم در حوزه قم برای مقابله با رضاخان آمادگی وجود نداشت و ایشان تقیه را پیش گرفت و همین امر سبب شد تا حوزه قم متلاشی نشود. نقل شده است رضاخان گفته بود؛ بارها به دنبال این بودم که یک بهانه به دستم بدهد و حوزه را ریشهکن کنم، ولی بهانهای به دستم نداد. امام خمینی(ره) هم فرمودند که حاج شیخ بهترین کار را کرد و اگر من هم بودم، همین کار را میکردم و با وجود همین مدیریت، حوزه به اولین حوزه جهان اسلام تبدیل شده است.
ایکنا ـ ظاهرا بنا به دلایلی که برخی را گفتید، آیتالله حائری خودش و طلاب را از فعالیت مرسوم سیاسی در دوره رضاخان منع کرد و به اصطلاح سیاست تقیه پیش گرفت. امروز وضعیت به گونهای دیگر است، به نظر شما طلاب و حوزویان باید چه اقتضائاتی را مدنظر قرار دهند؟
طلاب همیشه باید سیاسی باشند. ما نمیتوانیم بگوییم که امام سجاد(ع) سیاسی نبود. گاهی سیاسی بودن به معنای داد و بیداد کردن و شمشیر کشیدن نیست، بلکه سکوت عین سیاست است. امام باقر(ع) فضای سیاسی را درک کردند، ولی شرایط را برای فعالیت سیاسی خاص فراهم ندانستند. بنابراین سیاسی بودن یعنی تصمیم گرفتن متناسب با شرایط. انسان اصولا سیاسی است، ولی سیاسی بودن لزوما به معنای داد و بیداد نیست و باید شأن خود را حفظ کرد.
نقدی که در شرایط فعلی وجود دارد این است که به نظر میرسد بین روحانیت و مردم فاصله افتاده یا ملاحظات سیاسی سبب شده است تا برخی به واسطه مسئولیتی که دارند از مردم فاصله بگیرند و کنار آنان نباشند. اکنون مردم در شرایط سخت اقتصادی قرار دارند و به اشتباه این مشکلات را از چشم دین میبینند و از دین دلسرد میشوند. مردم انتظار دارند که روحانیت از آنها حمایت کنند؛ در واقع نباید به بهانه کار سیاسی از مردم دور شویم.
من با کار سیاسی به این معنا که طلاب زیر پرچم فلان حزب و فرد بروند موافق نیستم، زیرا گاه مسئولان وعدههایی میدهند و بعد نمیتوانند عملی کنند و روحانیت که باید مأمن و ماوای مردم باشد خود را خرج یک جناح و حزب میکند و این درست نیست و بدین ترتیب مردم از روحانیت دور میشوند. مردم، شریف و نجیب هستند و برای اسلام هزینه زیادی دادهاند و الان وقت آن است که روحانیت از حقوق آنها دفاع کند.
ایکنا ـ چقدر شرایط زمان در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای حوزه مؤثر بوده است؟
به نظر من حوزه باید بتواند متناسب با شرایط زمان پیش رود و به سرعت تحول یابد و عقب نیفتد. در 200 سال اخیر دائماً شاهد عقب افتادن حوزه هستیم و هنوز در حوزه، متون چند صد سال قبل را میخوانیم و مشکلاتی در پژوهش و آموزش حوزه داریم که خسارت مادی و معنوی به دنبال دارد. وقتی حوزه بهروز نباشد، مردم هم از دینشناسی عقب خواهند افتاد.
همچنین در پی وقوع انقلاب سطح انتظار مردم از انقلاب فراتر از توانمندی و ظرفیت و تا حدی غیرمعقول شد، البته در مجموع امروز در حوزه اتفاقات خوبی در حال شکلگیری است، به خصوص در دوره مدیریت آیتالله اعرافی که جهتدهی سرمایه حوزه به سمت کارهای پربازده و ساماندهی رشتههاست، ولی باز هم حوزه نسبت به حرکت جامعه کندتر است. انتظار این بود که بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، کتب 600 یا 300 سال قبل را محور قرار ندهیم. از این نظر شرایط خوبی برای حوزه برآورد نمیشود.
ایکنا ـ تصور شما از آینده مرجعیت چیست؟
باید به سمت مرجعیت واحد حرکت کنیم. در گذشته تعدد مرجعیت لازم بود، زیرا امکان ارتباط گسترده فراهم نبود و هر مجتهدی در شهر و کشور خودش مرجعیت پیدا میکرد، مثلا همه نمیتوانستند به شیخ طوسی مراجعه کنند ولو اینکه اعلم بود. لذا اعلمها مختص شهر و کشورشان بودند. امروز عصر ارتباطات است و مرجعی در قم نشسته است و در آمریکای شمالی ارتباطات و دفتر دارد. ما باید به سمت مرجعیت واحد حرکت کنیم وگرنه وضعیت فعلی نهاد مرجعیت آسیبهای زیادی دارد و به ما هم آسیب خواهد زد و هرقدر جلوتر برویم باید سازمان و سامان بهتری بگیرد.
مرجعیت تخصصی شود
ضمن اینکه ما در آینده خواه و ناخواه باید به سمت مرجعیت تخصصی پیش برویم، زیرا با این پیچیدگی در علوم ممکن نیست که یک نفر در همه زمینهها نظر راست و درستی داشته باشد، مثلا بتواند به سؤالات اقتصادی، فقهی، فناوری و ... پاسخ دهد. بنابراین مرجعیت باید به سمت تخصصی شدن و مرجعیت واحد پیش رود؛ یعنی ممکن است ما همزمان 5 مرجع تقلید داشته باشیم، ولی هر کدام در یک رشته و تخصصی مرجعیت داشته باشند؛ مثلا در بحث عبادت یک مرجع تقلید تخصصی داشته باشیم و در مباحث اقتصادی هم همینطور.
گفتوگو از علی فرجزاده
انتهای پیام