امروز و در این شرایط فرهنگی، از امام حسین(ع) و قیام وی، گفتار و رفتارش، دلاوری و سرافرازیاش، چه بیاموزیم؟
نخست: برای رفع ناگواری و ناپسندی اصلی و اساسی تلاش کنیم.
ممکن است یک فرد، یک خانواده و یا یک جامعه چندین و چند مشکل، گره و ناگواری داشته باشند؛ بیگمان چشم دوختن به ناگواری خرد و مشغول شدن به آن، موجب واگذاشتن بیماری کلان و نادیده گرفتن بحران اصلی میشود. کسی که به سرطان مبتلا شده و یک روز و یک ساعت تأخیر در درمان، جانش را به خطر میاندزد، خردمندانه نیست که به درمان ریزش موهایش مشغول شویم.
بزرگترین ناپسندی، اصلیترین درد و خطرناکترین بیماری جامعه مسلمانان در زمانه امام حسین(ع) چه بود؟ میراثی شدن زمامداری. تا پیش از معاویه، زمامداری کموبیش و هر چند به ظاهر، به رأی و نظر عموم مسلمانان، یا دستکم ریشسفیدان و سران عشایر و اقوام بستگی داشت. معاویه، پادشاهی را بنیان نهاد و بر آن شد تا در زمان زندگی خویش، به ضرب شمشیر، تاریکی زندان و درد شکنجه، برای فرزندش یزید بیعت بگیرد.
امام حسین(ع) میتوانست در مدینه بماند و نسبت به منکرات فروتر، سطحی و چشم و دهان پُرکُن، خطبه و خطابه بخواند، ولی نسبت به زمامدار و زمامداری سخنی نگوید، اینگونه سر به سلامت میبرد؛ هم جلوه دینداری خویش را حفظ کرده بود و هم هزینه چندانی نپرداخته بود. بیگمان، یزید بهدلیل نهی زنان از بیحجابی یا نهی مردان از چشمپلشتی، یا نهی همگان از سوگند یاد کردن به نام خداوند و اینگونه نهی از منکرها که البته دامان وی را نمیگرفت، کسی را توبیخ نمیکرد؛ چه بسا اگر همانند پدرش معاویه، سیاست میدانست، از این دست دینورزیها پشتیبانی هم میکرد، ولی امام حسین(ع) بیماری مهلک جامعه خویش را میداند، هزینه مقابله با آن را نیز، و مردانه برخاسته تا در برابر این درد بایستد: زمامداری میراثی، آنکه حکومت همچون ارث پدری در خانواده و خاندانی دستبهدست شود. زمامداری یزید آغاز پادشاهی در تاریخ اسلام است؛ پادشاهی که برای خاندان وی، بنیامیه، حدود 90 سال، برای بنیعباس بیش از 500 سال و برای عثمانیان بیش از 600 سال به طول انجامید و صد اسف که سنت تاریخی مسلمانان در زمامداری را بر پادشاهی مطلقه موروثی نهاد.
زیبایی و دلنشینی و برتری و والایی دین الهی، به پیراستگی از ستمگری، دروغ و فریب، خونریزی و جنایتکاری است، این است منش و روش پیامبران. پررنگ کردن فرعی از فروع دین، آنگاه که موجب پوشاندن اصل شود، گونهای پایمال کردن دین، اخلاق و خردمندی است و چه فراوان چنین روی داده است.
محمد سلطانی، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان
انتهای پیام