به گزارش ایکنا، دومین نشست از سلسلهنشستهای «امام حسینشناسی با رویکرد تاریخی» شب گذشته سیام مردادماه با سخنرانی نعمتالله صفری فروشانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، برگزار شد که متن آن را در ادامه میخوانید؛
صحبت خود را با حدیث ثقلین از پیامبر اکرم(ص) آغاز میکنم؛ «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی». نکته مهم این است که از عترت پیامبر(ص)، یعنی چهارده معصوم و به ویژه امام حسین(ع) چقدر شناخت داریم؟ اگر به ما بگویند نیم ساعت درباره پنجاه و هفت سال عمر امام حسین(ع) صحبت کنیم میتوانیم؟ حتی اگر به افراد فرهنگی و حوزوی بگویند میتوانند نیم ساعت درباره امام حسین(ع) صحبت کنند؟ سوگمندانه باید اعتراف کنیم که اطلاعات علمی ما درباره این بزرگواران به ویژه امام حسین(ع) اندک است. حدود دو دهه است که درباره تاریخ اهل بیت(ع) کار میکنم. در کلاسهای مقاطع مختلف از دوستان خواستم که چه کسی میتواند پنج دقیقه درباره امام جواد(ع) صحبت علمی کند، تاکنون کسی پیدا نشده است. این نشاندهنده مقدار اطلاعات ماست، در حالی که این ظلم به حدیث ثقلین است. از این رو تصمیم گرفتم یکسری اطلاعات تاریخی را، که زمینهساز معرفت بیشتر به امام حسین(ع) است، ارائه کنم.
اطلاعات ما درباره امام حسین(ع) منحصر به صبح تا ظهر عاشوراست که آن هم در موارد زیادی نادرست است. به همین دلیل عنوانی که برای این چند جلسه انتخاب کردم تحلیل تاریخی حرکت امام حسین(ع) است. حرکت امام حسین(ع) حرکتی نیست که مقدمه و مؤخره نداشته باشد. حتما زمینههایی داشته است. اگر بخواهیم بستر دور آن را پیدا کنیم، باید سراغ سقیفه برویم، ولی ما بستر نزدیکش را انتخاب میکنیم و موضوع بحث ما دوره امامت امام حسین(ع) است، چون به مقاطع مختلفی تقسیم میشود، مثل دوره پیامبر(ص)، خلفا، امام علی(ع)، امام حسن(ع) و نیز امام حسین(ع) که امامتشان نزدیک به یک دهه بود.
قسمت عمده این دوران در مدینه است. ما بر این دوران متمرکز میشویم و آن را از جهات مختلف تحلیل میکنیم. یعنی چرایی اقدامات مختلف امام حسین(ع) را برسی میکنیم؛ مثلا چرا امام حسین(ع) همراه برادرش امام حسن(ع) در کوفه نماندند؟ چرا به مدینه رفتند؟ در این شهر چه فعالیتهایی کردند؟ چرا در این زمان از شیعه صحبت خاصی نیست؟ چرا مثل امام صادق(ع) فعالیت فرهنگی چندانی نداشتند؟ چرا بعد از مدینه به مکه مهاجرت کردند؟ چرا از مکه به کربلا رفتند؟ خاصیت تحلیل این است که دو کارکرد دارد؛ تعمیق و تعریض، یعنی هم عمقی وارد مباحث میشویم و هم در سطح تعریض میکنیم و نقطهای برخورد نمیکنیم.
ما در این تحلیل مؤلفههای مختلفی را مد نظر قرار میدهیم که یکی از آنها شخصیتشناسی است. به همین دلیل شخصیتهایی را که مستقیم یا غیرمستقیم در حرکت امام حسین(ع) نقش دارند، مثل معاویه و یزید یا شخصیتهایی را در کوفه مثل سلیمان تحلیل و بررسی میکنیم. همچنین وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شهرها بررسی میشود؛ مثل شهر کوفه که مرکز بسیاری از وقایع و تحولات است، به خصوص از سال 17 تا 61 که پایان حضور ائمه در این شهر است و نیز شام و شهرهایی مثل بصره اهمیت دارند.
درباره نقش بصره در قیام امام حسین(ع) اطلاعات بسیار اندکی داریم که از جمله آنها نامهای است که ایشان به رؤسای اخماس بصره نوشتند. حضرت این نامه را در مکه مینویسد. اطلاعات ما این مقدار است و اگر بخواهیم آن را پرورش دهیم، یک صفحه به آن اضافه میکنیم، اما یکی از فضلای افغانستان داوطلب شد که همین نامه را در ضمن یک رساله دکتری کار کند.
چرا امام به بصره که عثمانی است نامه نوشت؟ چرا به اخماس نامه نوشت؟ در نامه چه خواست؟ نامههای امام به مردم کوفه عکسالعملی است ولی نامه امام به اهالی بصره کنشی است، یعنی ابتدا امام نامه نوشت.
اگر مباحث تاریخی و تحلیلی داشته باشیم، بسیاری از شبهات دفع میشود. مثلا یکی از مهمترین شبهات این است که چرا در بین ائمه فقط امام حسین(ع) قیام کرد؟ آیا دوره فساد در زمان یزید از همه دورهها بدتر بود؟ نه، زمانهای دیگر بدتر بود. یکی از حکومتگران فاسق اموی هوس کرده بود روی بام کعبه حوض شراب درست کند و با معشوقههای خودش لذت ببرد، اما ائمه که حافظ و نگهبان دین هستند قیام نکردند. اگر بخواهیم ببینیم که چرا امام حسین(ع) این حرکت را شروع کرد، باید تحلیل تاریخی داشته باشیم تا به این پاسخ برسیم که آیا حرکت امام حسین(ع) اصل بود یا استثنا، یعنی همه ائمه باید قیام میکردند یا ساکت مینشستند. پس این مباحث تاریخی در شناخت بیشتر ائمه به ما کمک میکند.
انتهای پیام