به گزارش ایکنا، علیاصغر رضوانی، نویسنده دانشنامه کلمات امام حسین(ع) 22 شهریورماه در نشست علمی «عوامل سعادت و شقاوت در کربلا» که از سوی مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام خمینی(ره) برگزار شد، گفت: عامل دیگری از عوامل سعادت شهدای کربلا، عبادت و عبودیت است. خداوند عبودیت را هدف خلقت جن و انس قرار داده است. در آیه 56 ذاریات فرموده است: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ. در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است بهترین مردم کسی است که عاشق عبادت خدا باشد و خودش را برای عبادت فارغ از دنیا کند. باز در روایتی از امام علی(ع) نقل شده است که وقتی خدا بندهای را دوست داشته باشد به او قصد عبادت را الهام میکند.
وی افزود: در ماجرای کربلا نقل است که بریر بعد از حر به میدان رفت و او از بندگان صالح خدا و اهل عبودیت بود یعنی روایت ویژگی او را عبودیت برشمرده است. درباره سوید بن عمرو آمده سوید شجاع، شریف، عابد و اهل نماز زیاد بود. درباره بریر بن همدانی، خوارزمی حنفی نقل کرده که او از زاهدانی بود که روزها را روزه میگرفت و شبها، شبزندهداری میکرد. به امام حسین(ع) عرض کرد ای فرزند رسول الله اجازه بده من نزد عمرسعد فاسق بروم و او را نصیحت کنم و امام با تعبیری که نشاندهنده اهل عبادت بودن او هست اجازه فرمود.
رضوانی بیان کرد: بلاذری، تعبیری در انساب دارد و آورده است که وقتی شب عاشورا فرارسید، امام(ع) و اصحابشان همه شب را شبزندهداری کردند و نماز خواندند و تسبیح گفته و استغفار کرده و تضرع و زاری میکردند. در مورد عابس شاکری هم از شهدای کربلا نقل است که عابس از رجال شیعه، مردی شجاع و اهل تهجد و نماز شب بود. طبری آورده حبیب ابن مظاهر در خطبهای خطاب به لشکر عمرسعد گفت بد امتی در روز قیامت نزد خدا وارد خواهند شد در حالی که عترت و ذریه پیامبرشان را کشتهاند؛ کسانی را به شهادت رساندهاند که عابدان اهل تلاش و کوشش در سحرگاهان هستند و این شهدا اهل تهجد و نماز شب و عابدان دوران هستند. در مورد مسلم بن اوسجه هم نقل است که او عابدی شریف و بزرگ خاندان و قاری قرآن و اهل عبادت بود.
وی افزود: عامل دیگر از عوامل سعادت، اهمیت به نماز است، کسانی که به نماز اهمیت میدهند عاقبت بخیر میشوند، خداوند فرموده است: حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ؛ یا فرموده است: رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ؛ در آیات اول و دوم سوره مؤمنون هم به نماز خاشعانه و رسیدن به فوز عظیم اشاره شده است. امام علی(ع) فرمودند: نماز رحمت الهی را برای انسان فرو میآورد؛ پیامبر(ص) در روایت دیگری فرمودند: هرگز شام و غیر شام را بر نماز مقدم نمیداشت و وقت نماز نه خانواده و نه رفیقش را نمیشناخت. امام صادق(ع) هم فرمودند: اگر در خانه شما جوی آبی باشد و انسان روزانه 5 بار خودش را بشوید کثافتی در او نمیماند و مَثَل نماز مثل همین جوی آب است که گناهان انسان را پاک میکند.
رضوانی بیان کرد: به خاطر کم بودن اصحاب امام حسین(ع) وقتی یکی دو نفر در لشکر ایشان کشته میشدند فورا اثر آن در لشکر نمودار بود برعکس لشکر مقابل که تعداد افراد زیاد بودند. حسین بن تمیم تمیمی ملعون به لشکریان امام گفت که نماز از شما قبول نمیشود و حبیب جواب دندانشکنی به او داد.
وی با بیان اینکه تربیت صحیح از دیگر عوامل سعادت شهدای کربلا شد، گفت: انسان اگر از ابتدا فرزندش را خوب تربیت کند در بزرگسالی هم غالبا آن فرزند در راه خدا قدم برمیدارد و به سعادت شهادت خواهد رسید؛ پیامبر(ص) فرمودند؛ اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم. آنها را خوب تربیت کنید. از امام سجاد(ع) در دعا برای فرزند آمده است که ایشان از خداوند خواسته است که خدایا مرا بر تربیت کردن فرزندانم موفق بدار و یاری بده.
رضوانی اضافه کرد: نقل است که امام علی(ع) به برادرش عقیل فرمود برای من زنی انتخاب کن که برای من جوان شجاعی به دنیا بیاورد و عقیل هم فاطمه کلابیه یعنی ام البنین را معرفی کرد و گفت مردی در عرب شجاعتر از پدران او نیستند؛ از اینجا به دست میآید که شجاعت خیلی مهم است.
وی افزود: درباره جناده انصاری آمده است که او از شیعیان مخلص و اهل ولایت بود و او و اهل بیتش با امام تا کربلا آمدند و وقتی روز عاشورا شد در همان حمله اول دشمن به شهادت رسید. او فرزند کوچکی داشت که 9 یا 11 سال سن بیشتر نداشت، مادرش هم همراه او بود و مادرش دستور داد ای فرزندم به میدان برو و در حمایت از فرزند رسول خدا قتال کن و این نوجوان در برابر امام(ع) ایستاد و اذن میدان گرفت ولی حضرت به او اجازه نداد و فرمود شاید مادرش راضی نباشد که این نوجوان به میدان برود ولی نوجوان عرض کرد یا اباعبدالله مادرم به من دستور رفتن به میدان داده است. و امام هم در اینجا اذن فرمود. دشمن سر این فرزند را به سمت مادرش پرتاب کرد و مادر سر فرزند را به دامن گرفت و گفت احسنت بر تو ای نور چشم من و سرور دلم.
نویسنده دانشنامه کلمات امام حسین(ع) تصریح کرد: درباره پدر نصربن ابی نیزر نقل شده که پدرش در کودکی به اسلام رغبت یافت و در خدمت پیامبر(ص) بود و بعد هم خدمت فاطمه(س) خدمتگزار بود و نصر هم بعد از امام علی به امام حسین و امام حسن(ع) ملحق شد و چون تربیتی خوبی داشت عاقبت بخیر شد.
وی اضافه کرد: عامل دیگر سعادت، همسر خوب است. در روایتی از شیخ صدوق نقل شده است که شخصی خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد من همسری دارم که وقتی به خانه میروم به استقبالم میآید و وقتی بیرون میروم مشایعت میکند و وقتی مرا مهموم ببیند، میگوید اگر هم و غم تو به خاطر روزی است خدا تکفل کرده و دست تو نیست و اگر هم و غم تو برای آخرت است خدا آن را زیاد کند. پیامبر(ص) فرمودند: خدا عاملانی در روی زمین دارد و این زن از عمال خداست و مقامش نصف پاداش شهید است.
رضوانی تصریح کرد: عبدالله بن عمیر از افراد شجاع در میدان کربلا بود، او ساکن کوفه شد و همسرش از بنی نمیر به نام ام وهب بود، مشاهده کرد که مردم در حال ملحق شدن به امام حسین(ع) هستند و او گفت من حریص بودم که با دشمنان خدا بجنگم و با کسانی که در برابر فرزند دختر پیامبر(ص) قدعلم کردهاند بجنگم و میدانم ثواب جهاد در برابر چنین دشمنانی کمتر از ثواب جهاد در برابر مشرکان نیست. خدمت همسرش ام وهب رسید، ام وهب هم به او گفت نیت خوبی کردی و خدا تو را کمک کند و این کار را انجام بده و مرا هم با خودت ببر و هر دو خدمت امام حسین(ع) رسیدند.
وی افزود: طبری نقل کرده که وقتی عبدالله بن عمیر جنگ نمایانی در کربلا کرد ام وهب، همسر او عمود خیمه را گرفت و به سمت همسرش رفت و گفت من تو را رها نمیکنم تا اینکه با تو به شهادت برسم، امام حسین(ع) فرمودند: خداوند جزای خیر به شما بدهد، ای ام وهب برگرد به سوی زنها، خدا تو را رحمت کند، بر زنان جهاد واجب نیست و برگرد و او هم برگشت. وقتی عبدالله به شهادت رسید ام وهب خاک از صورت همسرش برطرف کرد و گفت بهشت بر تو گوارا باد و بعد دعاکرد خدایا مرا هم با او ببر و در این لحظه شمر به غلامش دستور داد که او را بکشد و او هم شهید شد.
نویسنده دانشنامه امام حسین(ع) اظهار کرد: نمونه دیگر از چنین زنان هم زن زهیر است زیرا زهیز کاروانش را طوری تنظیم کرده بود که به لشکر امام(ع) برخورد نکند ولی در منزلی به هم رسیدند و امام(ع) پیکی به سوی او فرستاد، زهیر ابتدا تعلل کرد ولی زنش به او گفت آیا پیک فرزند رسول الله را رد میکنی؟ برو و ببین سخنش چیست، زهیر رفت و وقتی برگشت خیلی خوشحال و شاد بود و او سعادتش را مدیون همسرش بود.
وی افزود: همراهان خوب از دیگر عوامل سعادت است. از پیامبر(ص) نقل است که حواریون به عیسی(ع) گفتند با چه کسی مجالست کنیم و ایشان جواب داد با کسی که وقتی او را میبینی به یاد خدا بیفتی و کسی که همنشینی او منطق تو را اضافه کند و عملش شما را به آخرت ترغیب کند. امام علی(ع) هم فرمودند با علما مجالست کنید تا عقل شما کامل شود و نفس تو شهید شود.
رضوانی در پایان گفت: درباره هفهاف راسبی از شهدای کربلا هم نقل است که او از ملازمان امام علی(ع) بود و بعد به امام حسن و امام حسین(ع) ملحق شد و خود را به لشکر امام رساند، البته وقتی رسید که امام و یارانش شهید شده بودند، او وقتی خبر شهات شنید رجز خواند و حمله کرد و عدهای را کشت و به شهادت رسید.
انتهای پیام