محبت به هم‌نوع؛ از تعالیم اصلی حضرت عیسی(ع)
کد خبر: 4109639
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۸

محبت به هم‌نوع؛ از تعالیم اصلی حضرت عیسی(ع)

استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه فردوسی گفت: شرط ورود به ملکوت خداوند، ایمان به خدا و محبت به‌هم نوع است که به عنوان تعالیم اصلی حضرت عیسی (ع) مطرح است.

عیسی(ع)به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، ولی عبدی، استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه فردوسی، امروز ۴ دی‌ماه در نشست علمی «چهره مسیح(ع) در مسیحیت و روایات رضوی» که به مناسبت میلاد مسیح(ع) در تالار شیخ طوسی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد اظهار کرد: از عیسی مسیح تنها یک‌بار به عنوان عیسی‌ابن مریم در اناجیل یاد شده و حدود 4 تا 6 سال قبل از میلاد به‌دنیا آمده است و در اناجیل بر سر میزان عمر او اختلاف و بین 30 تا 33 سال ذکر شده است.

وی ادامه داد: طبق روایات انجیل، مادرش مریم مقدس است که از طریق روح‌القدس عیسی را باردار شد و به دلیل اینکه مریم(س) نذر معبد بود، طبق سنت یهود، مریم (س) در سن 13 سالگی دو راه داشت که یا باید از معبد بیرون رود و یا ازدواج کند و با اجازه رسمی در معبد خدمت کند.، بنابراین یوسف نجار طبق قرعه همسر قانونی مریم می‌شود، البته ارتباطی با وی نداشته است و سال‌ها پس از به دنیا آمدن عیسی(ع)، مریم(س) با یوسف نجار ازدواج می‌کند، اما مریم هیچ فرزندی به دنیا نمی‌آورد.   

عبدی گفت: در انجیل یوحنا یک‌بار گفته شده عیسی(ع) در سن 12 سالگی وارد معبد شد و با کاهنان یهودی به مباحثه پرداخته که نشان از اشراف کامل عیسی(ع) بر احکام و شریعت یهود داشته است.

استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه فردوسی با اشاره به واقعه تعمید در سنت یهود بیان کرد: در اناجیل گفته شده وقتی عیسی تعمید یافت، آسمان باز شد و روح‌القدس به شکل یک کبوتر وارد بدن عیسی شد و صدای بلندی از میان ابرها می‌گوید که او پسر من است،  بدین ترتیب عیسی(ع) رسالت خود را آغاز می‌کند و به روایتی یک‌سال و به روایت دیگر سه سال رسالتش طول می‌کشد.

وی ضمن اشاره به واقعه مصلوبیت عیسی (ع) پس از این مدت ادامه داد: پس از به صلیب کشیدن عیسی سه روز در زیر خاک است و پس از آن زنده می‌شود و خود را اولین‌بار به شخصی به نام مریم مجدلیه ظاهر می‌کند. وی پس از رستأخیز، 40 روز در زمین با بدنی دیگر زندگی کرد، به گونه‌ای که هیچ‌یک از حواریون او را نشناختند و در این مدت گاه با رسولان ملاقات‌هایی داشت و سپس به آسمان صعود کرد و قرار است در پایان جهان دوباره بازگردد.

استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه فردوسی با اشاره گذرا به سیر زندگی عیسی(ع) اظهار کرد: در فاصله سه سال رسالت عیسی (ع)، تعالیمی از زبان وی در اناجیل آمده است، همچنین تعالیمی درباره عیسی (ع) است. پیروان اولیه عیسی را مسیحای موعود دانستند، اما یهودیان نپذیرفتند، به این دلیل که معتقد بودند موعود قرار است تمام یهودیان را از اسارت و پراکندگی نجات دهد و حکومت تشکیل دهد، در حالی‌که عیسی(ع) هیچ‌یک از این کارها را انجام نمی‌دهد، بنابراین یهودیان، وی را به‌عنوان مسیحای موعود نپذیرفتند، اما پیروان عیسی وی را به عنوان موعود پذیرفتند و معتقدند دوباره در پایان جهان باز خواهد گشت.

وی با بیان اینکه عیسی(ع)، مادرش، یوسف نجار و حواریون یهودی بودند و در ساختار یهودیت در حال انجام رسالت خود بوده است، ادامه داد: در 70 سال اول، مسیحیت جریانی از یهودیت تلقی می‌شد و پس از آن در سال 70 میلادی جدا می‌شود، به اعتقاد یهود در پایان جهان 12 قبیله یهود گرد هم جمع خواهند شد، از جمله 10 قبیله گمشده که در حمله آشوریان در 721 ق. م. از بین رفتند، بنابراین یکی از نشانه‌های ظهور را جمع شدن 12 قبیله بنی‌اسرائیل در اورشلیم می‌دانستند و به این دلیل عیسی(ع) مورد طرد یهودیان واقع شد.

عبدی با اشاره به اینکه ملکوت خداوند یکی از تعالیم اصلی اناجیل است، تصریح کرد: به این مفهوم پیچیده در اناجیل دو نوع نگاه وجود دارد، دیدگاه نخست این جهان را محضر خداوند می‌داند و خداوند در حال حکومت بر آن  است، حال آنکه در نگاه دوم ملکوت الهی قرار است در آسمان‌ها برقرار شود.

وی افزود: عیسی (ع) در پاسخ به چیستی ملکوت خداوند گفته است: «ملکوت الهی همانند دانه خردلی است که رشد می‌کند و در آینده به درختی تنومند تبدیل می‌شود، به گونه‌ای که در سایه آن پرندگان آشیانه می‌سازند». باز هم مخاطبان متوجه نمی‌شوند و این ضرب‌المثل بر دشواری معنا افزوده است.

استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه فردوسی تصریح کرد: آنچه تاکنون درباره ملکوت پذیرفته شده است، آن است که این عالم در اختیار خداوند است و عیسی مسیح احساس می‌کرد که خداوند بر جهان حکومت می‌کند و تمام پادشاهان زمانه از نظر وی ارزشی ندارد و پادشاهی واقعی از آن خداوند است.

وی با اشاره به لقب پسر انسان درباره عیسی گفت: پسر انسان یک مفهوم عادی نیست و در سنت یهود ریشه دیرینه دارد، پسر انسان موجودی الهی است که قدرت ماورای طبیعی دارد و قرار است بیاید. عیسی (ع) خود بارها گفته است: پسر انسان سوار بر ابرها خواهد آمد تا قضاوت کند و عدالت را برقرار کند.

عبدی ادامه داد: در اناجیل مشخص نیست منظور از پسر انسان خود عیسی است یا به شخص دیگری اشاره دارد، اما در هر صورت مسیحیان معتقدند عیسی(ع) هنگامی‌که می‌گوید پسر انسان خواهد آمد، منظور خودش است.

وی افزود: اینکه با آمدن پسر انسان، ملکوت برقرار خواهد شد، شرایطی دارد که از تعالیم عیسی در انجیل در فصل پنج آمده است و شرط ورود به ملکوت، ایمان به خدا و محبت به‌هم نوع است که به عنوان تعالیم اصلی عیسی(ع) مطرح است.

 استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه فردوسی با اشاره به معجزات فراوان عیسی(ع) در اناجیل بیان کرد: برخی از این معجزات در سنن اسلامی برای ما آشناست و برخی از آن‌ها در سنن اسلامی نیامده است که زنده کردن مردگان، شفابخشی جذامیان، شفای دیوزدگان، راه رفتن بر روی آب، خشک شدن درخت، سیر کردن 4000 نفر با چند تکه نان و ماهی و... از آن جمله است.

وی اظهار کرد: آنچه بیان شده چهره‌ای است که از عیسی(ع) در اناجیل تا سال 90 میلادی رواج داشته است و در دوره بعد که از قرن دوم شروع می‌شود و تا قرون وسطی ادامه دارد، تصور از عیسی (ع) بدین‌گونه است که موجودی ازلی و الهی است. انجیل یوحنا مبنای این تصور است که در آن عیسی کلمه خدا معرفی شده است و دومین مبنای این تصور در میان پیروان عیسی (ع) رساله پولس است.

عبدی با اشاره به رساله‌های چهارگانه پولس بیان کرد: یوحنا این تفکر را ادامه داد و عیسی(ع) به موجودی ازلی و الهی تبدیل شد، دومین ویژگی عیسی(ع) در اناجیل موعود بودن عیسی است و مسیحیان همواره معتقدند که عیسی همان موعود یهودیان است که ظهور کرد و یهودیان او را نشناختند و دوباره در پایان جهان باز خواهد گشت.

وی ادامه داد: سومین لقب عیسی (ع) که پس از دوران خودش بدان شهرت یافت، پسر خداست، مسیحیان عیسی(ع) را پسر خدا می‌دانند و بدین‌ترتیب به یکی از اشخاص تثلیث (پدر، پسر، روح‌القدس) تبدیل شد، چهارمین لقب عیسی(ع) پرودگار است، یعنی سرور تمام پادشاهان و کلیددار جهان، عیسی(ع) است، پنجمین ویژگی نیز تجسد است، یعنی خداوند در جسم عیسی متجسد شد که در انجیل یوحنا آمده است.

استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه فردوسی افزود: در دوره قرون وسطی سه خوانش اصلی در مورد عیسی(ع) وجود داشت، نخست فرقه گنوسیان که عیسی را کاملاً الهی می‌دانستند و اگر جسمی هم داشت کاملاً ظاهری و شبه‌مانند بوده است که بعدها در شورای مسیحیان محکوم شد، دیدگاه دوم که کسانی همچون آریوس از آن پیروی می‌کردند معتقدند که عیسی انسان است و تنها تفاوت او با سایر انسان‌ها این است که معلم اخلاق برجسته‌ای است، این دیدگاه در سنت مسیحیت در قرن چهارم و در شورای مسیحیت محکوم شد، دیدگاه سوم که دیدگاه مسیحیت رسمی است و تاکنون برجای است توسط الکساندر و شاگردش مطرح شد به این مضمون که عیسی(ع) از یک طرف کاملاً خداست و یک طرف کاملاً انسان است.

وی در ادامه به تصور عیسی پس از قرون وسطی و از قرون 19 به بعد پرداخت و گفت: دیوید اشتراوس در کتاب حیات عیسی با تقسیم عیسی به عیسای تاریخی و عیسای  کتاب مقدس بیان کرد عیسای کتاب مقدس پر از معجزات و اسطوره‌هاست و داستان‌های عجیب وغریب که باید از زندگی عیسی برداشته شود تا به شخصیت معمولی عیسی مسیح می‌رسیم که بعدها طرفدارانی یافت.

عبدی بیان کرد: امروزه در الهیات مسیحی دو نوع نگاه به عیسی وجود دارد، نخست عیسای تاریخی که در آن عیسی(ع) به مانند سایر پیامبران آمده و تفاوتش با سایر انسان‌ها این است که آموزگار برجسته اخلاقی محسوب می‌شود و نگاه دوم نگاهی است که در اناجیل آمده و شخصیتی اسطوره‌ای است.

انتهای پیام
captcha