علامه طباطبایی بزرگترین خدمت را به حدیث کرد/ دیدگاه رشید رضا درباره سنت
کد خبر: 4124271
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۵
حجت‌الاسلام مهدوی‌راد بیان کرد:

علامه طباطبایی بزرگترین خدمت را به حدیث کرد/ دیدگاه رشید رضا درباره سنت

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: علامه طباطبایی، بزرگترین خدمت را به سنت و حدیث در حدی که آن زمان می‌توانست انجام داد بنابراین وی مؤسس است و حرف‌های اساسی در این زمینه دارد.

حجت‌الاسلام مهدوی‌راد

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «آفاق سنت در سپهر معاصرت» امروز شنبه 6 اسفندماه از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی مهدوی‌راد، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این نشست به سخنرانی پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

سال 1353 بود که یکی از اساتید بزرگ ما می‌خواستند بحثی را با توجه به حدیث و سنت پیگیری کنند و گفتند من از این جهت به این موضوع و از این زاویه می‌پردازم چون نقش سنت در فهم دین و تفسیر و تشریع دین مغفول مانده است لذا برای ما که در آنجا نشسته بودیم عجیب بود. الان نزدیک نیم قرن از آن ماجرا می‌‌گذرد و معتقدم هنوز جایگاه سنت در مطالعات دینی مغفول است و با حدیث به عنوان ارائه دهنده و انتقال دهنده سنت‌ به نسل‌ها، تعامل دقیق و عالمانه‌ای نشده است. بنده در کتابی که در این راستا نوشتم از نزدیک این مظلومیت و مغفولیت را لمس و بیان کردم.

اهمیت فهم معنای سنت

بنده چند حساسیت داشتم که آنها را در کتاب آورده‌ام؛ یکی از موارد این بود که خودِ سنت را بفهمم که به لحاظ لغوی و اصطلاحی با تکیه بر منابع دست اول و اصیل و بنیادی و نه واسطه‌ها، معنای سنت چیست چراکه به میزان زیادی دیده بودم که در بیان خاورشناسان آمده که سنت فقط فعل است و بسیاری از عالمان و فاضلان اهل سنت هم آن را پذیرفته‌اند در حالی‌که سنت، هم به فعل و هم قول اطلاق می‌شود و اتفاقاً بیشتر به قول اشاره دارد.

کاری که بنده در کتاب انجام داده‌ام این است که تلاش کرده‌ام نشان دهم سنت محصول ادبیات جهان اسلام است و اختصاصی به شیعه یا سنی ندارد. بنده به تمام منابع اصولی مراجعه کردم و متوجه شدم هیچکدام سنت را تعریف نکرده‌اند و تا شروع به حرف زدن از سنت می‌کنند افعال النبی و سپس خبر واحد را بحث می‌کنند. فاضل تونی راز این قضیه که چرا وقتی به سیره رسیده‌اند از خبر واحد صحبت کرده‌اند را گفته‌ است. وی می‌گوید علت این بوده که به خبر متواتر دسترسی نداشته‌اند.

دیدگاه رشید رضا درباره سنت

کار دیگری که بنده انجام دادم انعکاس عنوان و محتوای سنت در ادبِ عربی به معنای اسلامی آن بود. مثلاً تفسیرهایی که بیشتر زاویه ادبی دارند همانند تفاسیر سه گانه واحدی را مورد توجه قرار دادم لذا باید دانست که دین بدون سنت به معنای فعل به علاوه قول، دین نیست. حتی رشید رضا هم سنت‌شناس نبوده و می‌گوید من خجالت می‌کشم که به من محی السنت می‌گویند. وی یک فهرست موضوعی از المعجم درست کرد که هنوز هم قابل استفاده است. وی در مقدمه آن نوشته که بنده حدیث‌شناس هستم و سنت بلد نیستم بنابراین اینکه بنده چهار مقاله نوشته‌ام نباید باعث شود من را محی السنت بنامند.

رشید رضا در آخر عمرش مقاله‌ای علیه یک مفسر نوشته که من هیچ وقت او را نشناختم چون اسمش را نبرده است. وی در این مقاله گفته است که این شخص یک ملحد است چراکه به سنتی که قول و فعل و تقریر است، نپرداخته است. یکی از مشکلاتی که همه ما داریم این است که معتقدیم هرچه می‌گوئیم خوب است و هر چه دیگران می‌گویند بد است. برای مثال اینکه گفته شده ابوبکر جلوی کتابت حدیث را گرفت، فقط یک مدرک رجالی دارد و غیر از آن چیزی وجود ندارد اما با این وجود ما دائماً تأکید می‌کنیم که ابوبکر جلوی کتابت حدیث را گرفته است. در زمان خلیفه دوم گفته شده که کتابت حدیث زیاد شده است بنابراین باید برای آن کاری کنیم. این جمله نشان می‌دهد یا ابوبکر جلوی کتابت حدیث را نگرفته یا اینکه سختگیری زیاد نبوده است.

مخالفان حجیت سنت

درباره کسانی‌که قائل به عدم حجیت سنت هستند هم باید گفت قرآنیون دسته‌ای از افرادی هستند که می‌گویند سنت حجیت ندارد. زکی ابوشادی، یکی از افرادی است که عالم دینی نیست بلکه عالم اجتماعی است چون ابتدا یک فوتبالیست و دارای باشگاه بوده است اما وی قائل به عدم حجیت سنت است. سید احمد خان نیز در میان همه ما علمدار غیب‌زدایی از دین و بسندگی قرآن و نفی حجیت سنت است. این در حالی است که برخی معتقدند نظامِ حجیت سنت در دین همان نظام قرآن کریم است. در این راستا به مبناها و روایت‌هایی هم اشاره می‌شود لذا به نظرم تعارضات در این زمینه را می‌توان حل کرد.

یکی از دوستان عراقی بنده که در هند ازدواج کرده و به زبان اردو تسلط دارد می‌گفتند هر چند سال یکبار برای سید احمد خان مراسمی گرفته می‌شود و معتقد بود که وی به طور کامل به سنت بی‌توجه نبوده است. نکته دیگری که باید اشاره کنم این است که معتقدم در تفسیر، روایات ما جایگاه خیلی مهمی دارند. علامه طباطبایی بزرگترین خدمت را به سنت و حدیث در حدی که آن زمان می‌توانست انجام داد. آیت‌الله جوادی آملی از شاگردان وی بوده و در تفسیر تسنیم به میزان زیادی از وی استفاده کرده است بنابراین علامه طباطبایی، مؤسس است و حرف‌های اساسی در این زمینه دارد. علامه از روایات زیاد استفاده کرده و بهترین شاگرد وی که شاید از خود علامه بیشتر استفاده کرده دکتر صادقی تهرانی است بنابراین بنده همواره به دوستان و شاگردان تأکید دارم که از تفسیر فرقان غافل نشوید. اخیرا از کسی شنیدم که آقای سبحانی به شدت از این تفسیر حمایت کرده و گفته‌اند که بنده بارها از آن استفاده کرده‌ام.

یک روز که مشغول مطالعه المیزان بودم دیدم علامه طباطبایی در جلد دهم گفته‌اند گاهی اوقات ابتدای یک آیه، وسط و انتهای آن، هرکدام یک معنای خاص دارند که به صورت تک تک و با هم حجیت دارند. سپس فرموده‌اند هر کسی روایات اهل بیت(ع) را تورق کند خواهد یافت که جمع کثیری از روایات اهل بیت(ع) نشان می‌دهد این سبک تفسیری اهل بیت(ع) نیز بوده است. بنده متوجه شدم که نظر علامه طباطبایی این است که اینها، نه نظراً بلکه عملا این‌کار را انجام داده‌اند و روایات را حجت دانسته‌اند. بنده یک ماه رمضان، قرآن را از اول تا آخر خواندم تا ببینم آیاتی را پیدا می‌کنم که بخشی از آن را اینگونه فهمیده و سپس وقتی آن آیه را در سیاق بگذاریم به گونه‌ای دیگر بفهمیم؟ به تعدادی از آیات اینچنینی برخورد کردم. بنابراین این حرف‌های علامه درباره توجه ائمه(ع) به روایات در تفسیر بسیار مهم است و باید مورد توجه ما باشد چون اینگونه قرآن جاودانه می‌شود.

 

انتهای پیام
captcha