به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «معیارهای عدالت توزیعی از دیدگاه قرآن کریم» امروز چهارشنبه 30 فروردینماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
مسعود صالحی رزوه، عضو شورای علمی گروه مطالعات عدالت اجتماعی در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
با مراجعه به آیات قرآنی به این نکته میرسیم که یکی از سنتهای خداوند در مورد مخلوقات، تفاوت قائل شدن در حوزههای مادی و معنوی آنهاست. قرآن تاکید میکند برابری مطلق ثروت افراد، تصوری نادرست است که از واقعیت و شریعت بهرهای نبرده است و بین مردم از نظر روزی تفاوت قائل شده است. در آیه 71 سوره نحل میفرماید: «وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ ۚ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلَىٰ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاءٌ ۚ أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ؛ و خدا رزق بعضی از شما را بر بعضی دیگر فزونی داده، آنان که رزقشان افزون شده (زیادی) رزقشان را به زیردستان و غلامان نمیدهند تا باهم مساوی شوند (لیکن مقام خدایی را به بتی یا بشری میدهند تا با خدا شریک و مساوی دانند، زهی جهل و ناسپاسی!) آیا نعمت ایمان به خدا را (به عصیان و شرک) باید انکار کنند؟» در اینجا تأکید شده که خداوند برخی از شما را بر دیگران از نظر روزی برتری دارد.
حجتالاسلام قرائتی در تفسیر خود میفرماید رعایت عدالت ناپسند نیست اما معنای عدالت این نیست که خداوند همه مردم را در یک درجه و شرایط قرار دهد چراکه در این صورت تعاون و همکاری که برای زندگی اجتماعی ضروری است از بین میرود. خداوند متعال در آیه 31 سوره زخرف هم میفرماید: «وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَٰذَا الْقُرْآنُ عَلَىٰ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ؛ و باز گفتند: چرا این قرآن بر آن مرد بزرگ قریه مکّه و طایف (ولید و حبیب یا عروة بن مسعود) نازل نشد؟» در اینجا هم تأکید شده که برخی انسانها را بر دیگران برتری دادیم بنابراین با توجه به این آیه، تفاوت مردم در رزق، یکی از برنامههای حکیمانه الهی است چون اگر همه مردم بخواهند یکنواخت از رزق بهرهمند شوند کمالات معنوی آنها همانند سخاوت و صبر پدیدار نمیشود پس یکی از سنتهای خداوند تفاوت قائل شدن در روزیهای مادی و معنوی آنهاست که همین سبب پدید آمدن همکاری در جامعه میشود.
یکی دیگر از سؤالات درباره نظامات اقتصادی قرآن این است که تا چه اندازه از فقر مطلق ممانعت به عمل میآید؟ فقر مطلق به معنای در اختیار نداشتن ضروریات زندگی برای برخی افراد جامعه است در حالی که برخی از افراد در همان جامعه غرق در رفاهیات باشند. اما اسلام چه سازوکارهایی برای مقابله با فقر دارد. این ساز و کارها به دو دسته تقسیم میشوند که برخی مربوط به افراد و برخی مربوط به حکومت اسلامی هستند. یکی از سازوکارهای متعلق به افراد انفاق است که برای برپایی عدالت معرفی شده است. در آیه 274 سوره بقره در همین راستا آمده است: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ کسانی که مال خود را در شب و روز انفاق کنند نهان و آشکارا، آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز (از حادثه آینده) بیمناک و (از امور گذشته) اندوهگین نخواهند گشت» همچنین در آیه 33 سوره نور نیز میخوانیم: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ کسانی که مال خود را در شب و روز انفاق کنند نهان و آشکارا، آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز (از حادثه آینده) بیمناک و (از امور گذشته) اندوهگین نخواهند گشت»
علامه طباطبایی انفاق را بر دو دسته میشمارند که یکی انفاق واجب همانند زکات، خمس و کفاره گناهان و دیگری انفاق مستحب همانند صدقات و وقفها هستند که واجب نیستند و هدف از اینکار ایجاد برابری بین مسلمین و کم شدن فاصله طبقاتی در میان آنهاست لذا انفاق راهکاری برای نظاممند کردن اقتصاد جامعه است. البته قرآن سازوکاری در سطح بیت المال را نیز معرفی کرده و برپایی عدالت را ضروری میداند و در اینجا برقراری عدالت را از طریق خدمات عمومی از سوی دولت اسلامی انجام میشود.
قرآن هشدار میدهد حاکم باید از انحصاری بودن اموال در اختیار ثروتمندان پرهیز کند چون در این صورت پایههای حکومت سست شده و به سمت نابودی کشیده خواهد شد. برای این منظور ابزارها و روشهایی در اختیار دولت قرار داده که میتوانیم به انفال اشاره کنیم که مجموعه اموالی است که شرع در اختیار دولت اسلامی قرار داده و به عبارتی هر آنچه تحت مالکیت امام یعنی منصب امامت و رهبری قرار گیرد انفاق نامیده شود چون این مالکیت از امامی به امام دیگر منتقل میشود بنابراین به جای مالکیت امام میتوانیم از مالکیت حکومت اسلامی سخن بگوییم.
برای استفاده بهینه از انفال و مبارزه با فقر عمومی باید برنامههای دولت بر اساس رعایت مصالح عمومی جامعه و ایجاد توازن اقتصادی تدوین شود بنابراین در تشریح حکم انفال، معیار برابری نسبی اهمیت زیادی دارد. البته این روشها و ابزارهایی که اسلام برای توزیع مجدد درآمد معرفی کرده ممکن است با چالشها و محدودیتهایی همراه باشند که یکی از آنها تخریب انگیزه تولیدکنندگان است. مانع دیگر میتواند کاهش انگیزه کار و فعالیت دریافت کنندگان کمک باشد. اگر به شخص فقیری دائما کمک کنیم این خطر وجود دارد که وی با علم به اینکه کسی وجود دارد که همیشه میتواند دست به دامان وی شود بنابراین ممکن است از تلاش برای کار دست بکشد بنابراین کمک باید به گونهای باشد که انگیزه کار را از بین نبرد.
به همین دلیل است که قرآن کریم به تعیین دقیق گروههای مستحق کمک و بستری که باید توزیع در آن صورت بگیرد اشاره کرده است. خداوند در آیه 219 سوره بقره فرموده است: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ ۖ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا ۗ وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ؛ (ای پیغمبر) از تو درباره حکم شراب و قمار میپرسند، بگو: در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی برای مردم، ولی زیان گناه آن دو بیش از منفعت آنهاست. و نیز سؤال کنند تو را که چه در راه خدا انفاق کنند؟ جواب ده: آنچه زائد (بر ضروری زندگانی) است. خداوند بدین روشنی آیات خود را برای شما بیان کند، باشد که تفکر نموده و عقل خود به کار بندید»
در تفسیر نور آمده است که «عفو» در لغت به معنای حد وسط و مقدار اضافی و بهترین قسمت مال است. بنابراین اگر خواستیم انفاق کنیم باید هم رعایت اعتدال کرده و هم اینکه همه اموال را انفاق نکنیم که خودمان نیازمند شویم. بنابراین هدف اسلام از انفاق و صدقات، رفع نیاز فقرا و ایجاد تکافل اجتماعی است و انفاق هم یکی از مهمترین راههای مقابله با فقر به عنوان یک درمان فوری و وسیلهای آیندهگرا برای به گردش درآوردن ثروت و در نهایت رشد اقتصادی در جامعه است.
انتهای پیام