نگاه مبتنی بر کرامت عرفان اسلامی به زنان
کد خبر: 4146981
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۹
یادداشت

نگاه مبتنی بر کرامت عرفان اسلامی به زنان

نگاه عرفایی همچون ابن‌عربی و مولانا که برای زن ارزش و کرامت‌ ذاتی و حقوق برابر قائل هستند، بیانگر میراث غنی عرفان در تاریخ اسلام است و طبیعتاً با نگاه امروز جامعه و مطالبه‌ای که زنان عصر مدرن دارند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند، همسو است.

عرفان اسلامی

زن‌ستیزی و زن‌ستایی دو وجه غالب و مناقشه‌آمیز تاریخ فرهنگ اسلامی است، اما در عرفان اسلامی، زن‌ستایی‌ بر زن‌ستیزی غلبه دارد، چراکه عرفا در مقایسه با پاره‌ای از قشریون اهل ظاهر و برخی فقهای سنتی که زن را «عورت» و نماد بی‌خردی و اغواگری می‌دانستند، فارغ از نگاه‌های ابزاری و جنسیتی، به زن نگاهی مهربانانه و ستایش‌آمیز داشته‌اند و دلیل آن نیز نوع جهان‌بینی خاص آنها به عالم هستی و انسان در مقام مظهر جمال و جلال الهی و به‌مثابه علت غایی خلقت جهان است. البته عرفایی بوده‌اند که زنان و دلبستگی به آنان را مانع سیر و سلوک و تقرب روحانی می‌دانستند و با همین ادله از زنان حذر می‌کردند و حتی گرفتن فتوح یا همان نذر و نیاز زنان برای خانقاه را روا نمی‌دانستند، اما مبرهن است که چنین حذرکردنی، نه به‌منزله زن‌ستیزی در معنای منفی آن، بلکه ناشی از عزم راسخ این دسته از عرفا برای تقرب‌جستن به ساحت معرفت و عین‌القین بوده‌ است.

محی‌الدین ابن‌عربی و مولانا جلال‌الدین بیش از سایر عرفا، نگاه مهربانانه و ارزش‌مدارانه‌ به زنان داشته‌اند، به خصوص محی‌الدین ابن‌عربی، بنیان‌گذار عرفان نظری که زن را مظهر جمال حق می‌داند و معتقد است از نظر حقیقت انسانیت، تفاوتی بین زن و مرد نیست و حتی خلقت زن به دلیل نقش فعل‌پذیری و فاعلی(نطفه‌پذیری و نطفه‌پروری) که دارد بالاتر از مرد است. ابن‌عربی که در 39 سالگی عاشق دختر زیبای اصفهانی می‌شود، در فصوص‌الحکم می‌گوید: «صورت زن برای عارف، کامل‌ترین مظهر تجلی و نمودگار خلاقیت الهی است.»

عرفا عشق به زن را مقدمه‌ عشق روحانی می‌دانند و از نظر عرفایی همچون مولانا، «زن مظهر جمال و لطف خداست و آن دلربایی و حسن، از آثار جمال لم یزلی است که در آن مظهر لطف، جلوه‌گری می‌کند.» مولانا به زن، نگاه تناقض‌آمیزی دارد، به‌گونه‌ای که در بعضی از ابیات مثنوی نگاه او به زن، سلبی و در بعضی از ابیات دیگر، ایجابی است. نگاه سلبی مولانا به زن، بیانگر نگاه عرف جامعه بسته و سنتی زمانه او نسبت به زنان و جایگاه اجتماعی آنان است که طبیعتاً در چنین نگاهی، زن نماد بی‌خردی، ضعف و اغواگری تفسیر می‌شود که باید از نظرها دور بماند و منزوی باشد.

مولانا در پاره‌ای از ابیات مثنوی، چنین نگاه سلبی متعارف در جامعه سنتی زمانه خود را انعکاس داده است، اما قطعاً با چنین نگاهی همراهی ندارد، چراکه نگاه ایجابی او به زن و احترام و ارزشی که به زنان نشان می‌دهد، حکایت از نگاه متفاوتش به زن دارد. درواقع، مولانا در نگاه سلبی به زنان، نظر شخصی و واقعی خود را در مقام یک عارف و عالم دینی بیان کرده و به زن‌ و حتی روسپیان، نگاهی انسانی و کریمانه دارد. جالب است که بسیاری از مریدان و شیفتگان مولانا زنان بوده‌اند، چراکه براساس روایت شمس‌الدین احمد افلاکی در مناقب‌العارفین، زنان، مولانا را به مجلس سماع خود دعوت و به یمن قدومش، سراپای او را گلباران می‌کردند.

مولانا بر پایه نگاه انسانی و کریمانه‌ای که به زنان دارد،‌ زن را نماد صبوری و خردمندی و زیبایی او را مظهر جمال الهی و نمادی از خالقیت خداوند می‌داند: «پرتو حق است آن، معشوق نیست/ خالق است آن‌، گوئیا مخلوق نیست»؛ وی از منظر چنین نگاه انسان‌مدارانه‌ای، زن را دارای کرامت‌ ذاتی می‌داند و معتقد است در مرتبه روح که خداوند آن را در وجود انسان دمیده، تفاوتی بین زن و مرد نیست: «ای رهیده جان تو از ما و من/ ای لطیفه روح اندر مرد و زن/ مرد و زن چون یک شود، آن یک تویی/ چون که یک‌ها محو شد، آنک تویی.»

مولانا وجود زن و مرد را مکمل و لازم و ملزوم می‌داند و معتقد است سلطه مرد بر زن، ظاهری و سلطه زن بر مرد، جنبه باطنی دارد و حتی قوی‌ترین مردان نیز تحت سلطه زنان هستند: «رستم زال ار بود وز حمزه بیش/ هست در فرمان اسیر زال خویش.»

مولانا معتقد است همه انسان‌ها و حتی اولیای خدا و پیامبران نیز به زنان تعلق و وابستگی دارند و این ناشی از مهر و مودتی است که خداوند در دل مردان نسبت به زنان قرار داده، او درباره پیامبر اکرم(ص) که فرمود: «از دنیا، زنان و عطر نزد من محبوب هستند»؛ می‌گوید: «آنکه عالم بنده گفتش بدی/ خود کلمینی یا حمیرا می‌زدی/ این چنین خاصیتی در آدمیست/ مهر حیوان را کم است، آن از کمیست».

تبیین و بسط جایگاه زن در عرفان، بحثی عمیق و مفصل است که درباره‌ شرح مبسوط آن، کتاب‌ها و پژوهش‌های متعددی از نظرگاه‌های مختلف به رشته تحریر درآمده است، اما برآیند آنها بیانگر نگاه انسان‌مدارانه، اخلاق‌مدارانه و لطیف عرفان نسبت به زن است که بسط چنین نگاهی نه تنها مجالی برای انزوا، استفاده ابزاری و خشونت علیه زنان نمی‌دهد، بلکه به‌مثابه بن‌مایه‌ای معرفتی و هویت‌بخش، محرک و نیرویی انگیزه‌بخش و هدایت‌بخش برای نقش‌آفرینی و کنشگری مؤثر و متعالی زنان در سپهر جامعه است.

بهنام افشار، روزنامه‌نگار فرهنگ و اندیشه

انتهای پیام
captcha