ایکنا با فرارسیدن ایام سوگواری امام حسین(ع) در سلسله یادداشتهایی به بررسی گستره تحولات اجتماعی که باعث شد فقط پنجاه سال پس از ارتحال پیامبر اکرم(ص) واقعه عاشورا رخ دهد و بالاتر از آن عواملی که باعث شد جامعه آن روز در مقابل این حادثه بزرگ، واکنشی سرد، بیروح و کماثر از خود بروز دهد، میپردازد.
اسلامی که پیامبر(ص) در طول 23 سال رسالت خود بنیان نهاد، در طول زمان اندک اندک دستخوش انحراف شد و کار به جایی رسید که هنوز 50 سال از فوت پیامبر(ص) نگذشته بود که به اصطلاح مسلمانان فرزند پیامبر(ص) و یاران باوفایش را در صحرای کربلا قطعه قطعه کردند و برای کار خود دلایل و حجتهای فراوان میآوردند.
از زمانی که مسئله جانشینی پیامبر(ص) به بیراهه رفت و جانشین بر حق ایشان یعنی امام علی(ع) به خلافت نرسید، انحراف در جامعه اسلامی ایجاد شد و مسلمانان در طول چند دهه از اسلام ناب دور شده و به سمت اسلامی رفتند که از سوی حکام اموی در جامعه نشر شد.
حکام اموی از زمان خلیفه سوم بر مسند قدرت آمده و افکار نژادپرستانه و خوی اشرافیگری دوران جاهلیت خود را دوباره در جامعه رواج دادند. انحراف در اسلام چنان پیش رفت که در دوران حکومت امام علی(ع) نیز هر چند تلاش امام(ع) بر احیای اسلام ناب محمدی بود، اما راه ایشان پس از شهادت و بدعهدی کوفیان ادامه نیافت و منحرفان اموی اختیار جامعه را در دست گرفتند.
یکی از زمینههای قیام عاشورا دوری جامعه از اسلام ناب بود. جامعه مسلمین آنچنان از راه راست منحرف شده بود که امام حسین(ع) چاره کار برای نشان دادن اسلام راستین از اسلام اموی را در قیام علیه این دستگاه ظالم دیدند.
میتوان اینگونه استدلال کرد که اگر قیام امام حسین(ع) نبود، شاید هیچگاه چهره اسلام ناب مشخص نمیشد و انحرفات ایجاد شده در جامعه آنچنان در تار و پود مسلمین رسوخ کرده بود که اسلام اموی برای همیشه به عنوان اسلام اصیل شناخته میشد.
حرکت امام حسین(ع) نشان داد که اسلامی که در جامعه ترویج شده و میشود با آن آئینی که از سوی پیامبر(ص) در جامعه نهادینه شده بود، تفاوت فراوانی دارد. خون امام حسین(ع) و یارانش راه نورانی حق و اسلام راستین را به مسلمانان عرضه و برای همیشه تاریخ حجت را بر همگان تمام کرد.
اسلام به لحاظ نقش اندیشه و نگرش اسلامشناسان یا عاملان به آن به اسلام ناب و وارونه تقسیم میشود. این مطلب در قرآن و تاریخ اهل بیت پیامبر(ص) نیز نمود بارزی داشته است. به عبارت دیگر، تاریخ تفکر اسلامی صحنه تلاقی این دو نگرش در حوزه اسلامشناسی است و به همین سبب برای اندیشه دینی نیز میتوان آفتها و آسیبهایی شناخت و ویژگیهای اسلام ناب و وارونه را شناسایی کرد.
حقیقتی که از زمان وفات پیامبر(ص) رفته رفته در میان مسلمانان از بین رفت، همان اسلام راستینی بود که از سوی حکام اموی و غاصبان خلافت کمرنگ و کمرنگتر شد. امویان که در زمان حیات پیامبر(ص) نتوانستند در برابر اسلام ایستادگی کنند و در نهایت به ظاهر مسلمان شدند، چاره کار خود برای به قدرت رسیدن دوباره در میان اعراب را مسلمان شدن و أخذ قدرت از مسلمانان با این لوا دیدند.
خاندان بنیامیه که قدرت سیاسی خود را در دوران پیامبر(ص) از دست داده بودند، تلاش کردند تا سنتهای جاهلی خود را در زیر پرچم اسلام احیا کرده و آنچه خود میپسندند را وارد اسلام کنند. سنت طایفهپرستی و نژادپرستی، تفاخر به اصل و نسب و قبایل، ثروتاندوزی و ... از جمله سنتهایی بودند که در زمان امویان دوباره احیا شده و امام حسین(ع) برای مقابله با این اعمال احساس تکلیف کرده و قیام کردند.
انتهای پیام