به گزارش ایکنا، انشاءالله رحمتی؛ استاد دانشگاه آزاد اسلامی، شامگاه 7 شهریور در مراسم اختتامیه همایش ملی بزرگداشت حکیم ابوعلی سینا، که با حضور سفیر ترکمنستان در ایران و برخی شخصیتهای علمی در همدان برگزار شد، با بیان اینکه ابن سینا درباره مرگ گرههایی را گشوده و کار بزرگی کرده است، گفت: همه آشنایان با فلسفه میدانند که ابن سینا منکر معاد جسمانی است و آن را روحانی میداند؛ وقتی فیلسوفی مانند ابن سینا در مورد معاد بحث میکند و نباید آن را فقط بحث متکلمانه در نظر بگیریم، چون برخی معتقدند که فیلسوف وقتی در مورد مباحث دینی بحث کند، از مدار فلسفه خارج شده است.
وی افزود: به دو جهت بحث مرگ برای ابن سینا به عنوان فیلسوف مهم است؛ فلاسفه بحث فلسفه را وجود بما هو وجود میدانند؛ گویی وقتی بسیاری از فلسفهها به خصوص فلسفه مدرن در مورد وجود حرف میزنند، آن را در حد وجود معطوف به مرگ درک میکنند و برای بعد از مرگ حرفی برای گفتن ندارند، ولی ابن سینا درباره وجود بعد از مرگ سخن میگوید و بند اجل برای او مسئله فلسفی است نه دینی.
رحمتی تصریح کرد: غایت فلسفه برای ابن سینا این است که فلسفه قرار است ما را به کجا برساند؟ او معتقد است فلسفه قصد دارد کاری کند که انسان تبدیل به عالم عقلی شود؛ گویی انسان کامل غایت آفرینش است. او میگفت اگر در زندگی ادراک معقول نکرده باشیم و در حد محسوسات باشد، چشم حس نمیتواند به ما معرفت ماندگاری بدهد و بخشی از وجود ما شود. بنابراین او به دنبال تجربه حیات معقول است و حیات معقول با مردن از حیات محسوس امکانپذیر است. فلاسفه ملحد چون به آخرت معتقد نیستند میگویند بعد از مرگ زندگی وجود ندارد و وارد این بحث نمیشوند، ولی کسانی که میگویند زندگی بعد از مرگ وجود دارد برخی به تناسخ باور دارند؛ یعنی نفس از بدنی وارد بدن دیگر میشود؛ بودیسم، هندوئیسم و... غالباً معاد تناسخی دارند و عذاب نفس، ماندن در این دنیاست و جسم مرده وارد جسم فردی فروتر خواهد شد.
وی با بیان اینکه ابن سینا معتقد است که نفس ما در جهان دیگر باقی میماند و بعد به وضع جسم میپردازد؛ او در شفا میگوید بخشی از معاد چیزی است که در شریعت نقل شده است و هیچ راهی به اثبات آن وجود ندارد مگر از طریق شریعت و تصدیق نبوت یعنی چون در شرایع حقه از جمله اسلام و مسیحیت و یهودیت بیان شده است. لذا من آن را میپذیرم، ولی به لحاظ فلسفی راهی به اثبات آن نیست. او میگوید ما دو ساحت مجرد و مادی داریم؛ ساحت مجرد فقط قوه عقل است، ولی خیال و حس ما وابسته به جسم است و جسم بعد از مرگ از بین میرود. او معتقد است که اعاده معدوم ممتنع است؛ یعنی چیزی که معدوم شد محال است دوباره موجود شود و ما میبینیم بدن بشر بعد از مرگ از بین میرود. برخی میگویند حرف ابن سینا درست است ولی اعاده معدوم برای بشر ممکن نیست، ولی برای خدا کاری ندارد و او میگوید قدرت مطلق هم به امر محال تعلق نمیگیرد؛ مثلاً خدا نمیتواند شریکی برای خود قرار دهد.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه ابن سینا میگوید برای ما سعادت جسمی مهم نیست و سعادت روحی و عقلی مهم است، گفت: سعادت عقلی هم مورد تأیید فلسفه است. ابن سینا در اینجا این مشکل را پیش رو دارد و آن اینکه ما از یک فیلسوف نمیتوانیم بپذیریم که بگوید چون شریعت معاد جسمانی را قبول دارد من هم میپذیرم، زیرا فیلسوف نباید متکلمانه حرف بزند. ملاصدرا وقتی وارد این بحث میشود، با حفظ احترام ابن سینا، برای برهان او وجه وجیهی درست میکند. بنابراین ابن سینا با سنتی دینی مواجه است و آیات معاد ناظر به معاد جسمانی است. عذاب و لذات توصیفی در قرآن، جسمی هستند و قرآن به صورت جزئی بیان کرده است، لذا مفهوم عقلی کلی نیست. سهروردی میگوید سنت فلسفی ما سه شاخه دارد؛ هندی، ایرانی و یونانی و حکمای سه ملت و مشارقه به تناسخ معتقدند.
وی گفت: ملاصدرا گفته است که آنچه فلاسفهای مانند افلاطون و فیثاغورث و دیگران گفتهاند را نمیتوان سرسری گرفت و گفت اینها معتقد به تناسخ بودند. بنابراین تناسخ باید معنای دیگری داشته باشد. ملاصدرا میگوید ابن سینا نتوانسته است این رموز را حل کند. او از رساله الاذهبیه ابن سینا نقل کرده که او وقتی معاد جسمانی را منکر شده است متوجه هست که به صورت کلی نمیتوان آن را منکر شد، زیرا آورده است که نفوس جهنمیها در جهنم طوری عذاب میبیند که گویی در بدنشان قرار دارند؛ یعنی ابن سینا جزئی بودن عذاب را پذیرفته است. ملاصدرا معتقد است که اعتقاد به عالم مثال و تجرد خیال دو موضوعی است که ابن سینا باید متوجه آن میشد و نشده است به تعبیر دیگر ابن سینا عالم را به دو عالم عقل و حس تبدیل کرده است، ولی کسی مانند سهروردی عالم مثال را هم میافزاید. همچنین ابنسینا تجرد خیال را نپذیرفته است؛ به این معنا که اگر فقط عقل باقی بماند، ادراکات عقلی با ما خواهد ماند و خاطره نیک و بدهایی که کردیم فراموش خواهند شد، ولی ملاصدرا میگوید که خیال مانند عقل، مجرد است. لذا بقای ما صرفاً بقای عقلی نیست و خیالی هم هست و اگر در ساحت خیال بقا داشته باشیم، ادراکات جزئی هم داریم و میتوانیم عذاب و لذت را تجربه کنیم.
رحمتی در ادامه بیان کرد: ملاصدرا موضوع دیگری را به نام جسم مکتسب مطرح کرده است؛ گویی هر انسانی بدنی را در قیامت برای خود خلق میکند. کربن در کتاب «ارض ملکوت؛ کالبد رستاخیزی انسان از ایران مزدایی تا ایران شیعی» بحث اعتقاد به جسم لطیف را بیان کرده است. جالب اینکه این ابتکار خود ملاصدرا هم نیست، بلکه نظریه ایرانی را که قبل از اسلام هم وجود داشته صورتبندی کرده است. ملاصدرا میگوید که اگر ابن سینا در رساله الاذهبیه در تعبیر «کانه فی الابدان» واژه «کانه» را بردارد، با پذیرش عقلی معاد جسمانی هم مشکلی ندارد.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه عالم اسلام وامدار تفکر ابن سیناست، اظهار کرد: برای اهل اندیشه و فکر هر روز باید بزرگداشت ابن سینا باشد، زیرا هزاران نکته باریکتر از مو در تفکر و اندیشه ابن سینا وجود دارد، زیرا اساس حکمت اسلامی مبتنی بر حکمت ابن سیناست و حکمت اشراقی و ملاصدرایی هم امتداد آن است.
انتهای پیام