با شنیدن آهنگ هشدار تلفن همراهم به سختی چشم میگشایم. ساعت را که نگاه میکنم، متوجه میشوم هنوز تا اذان صبح ۳۰ دقیقه زمان باقی است و آهنگ هشدار را به اشتباه تنظیم کردهام. پلکهایم را روی هم فشار میدهم تا بخوابم؛ اما تلنگری خواب را از سرم میپراند. «وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ؛ از شبانگاه پارهای به تسبیح خدا بپرداز و هنگام فرو رفتن ستارگان هم به نماز صبح، تسبیح خدا گوی.» حالا چه وقت بیدار شدن توست؟ هیس، میخواهم بخوابم.
«يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا، أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا؛ اى جامه به خويشتن فرو پيچيده، به پا خيز شب را مگر اندكى، نيمى از شب يا اندكى از آن را بكاه، يا بر آن بيفزاى و قرآن را شمرده شمرده بخوان.» به گمانم اسمش، نفس لوامه باشد، همین که دست از سرم برنمیدارد. مگر نمیدانی که من عاشق سوره مزمل هستم؟ چرا با احساسات من بازی میکنی؟ چه وقت یادآوری این سوره بود.
پهلو به پهلو میشوم و دلم برای ادامه خواب غنج میرود که ناگهان این آیه در ذهنم رژه میرود: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا؛ و بعضی از شب را به خواندن قرآن در نماز بیدار و متهجد باش که نماز شب خاص توست، باشد که خدایت تو را به مقام محمود (شفاعت کبری) مبعوث گرداند.» خدا جان، من هم دلم مقام محمود میخواهد؛ اما نمیشد که آن را وقتی دیگر و در کاری دیگر لحاظ میکردی؟ باشد، تسلیم میشوم.
وضو میگیرم و سجاده را پهن میکنم. ١١ رکعت نافله شب که هشت رکعتش نماز شب، دو رکعتش نماز شفع و یک رکعت آن نماز وتر است. میدانم که خواندن همهاش، ۲۰ دقیقه زمان نمیبرد؛ اما نمیتوانم میل بازگشتن به رختخواب و ادامه استراحت را انکار کنم. تصمیم میگیرم که دیگر خودم را با نفس لوامه درگیر نکنم و شبها پیش از رفتن به رختخواب، مقام محمود را به دست آورم؛ چون شنیدم اگر جوان خوف آن دارد که نماز شب را در وقتش نخواند، میتواند قبل از نصف شب به آن بپردازد. البته در احادیث توصیه شده است که میتوان برای بیدار شدن در وقت معین، دو آیه آخر سوره کهف را خواند. یادم میآید نوجوان که بودم، چند بار این روش را امتحان کردم و جواب داد.
همان الله اکبر را که میگویم، آنقدر برای باز نگه داشتن چشمهایم تلاش میکنم که تصمیم میگیرم نمازم را خلاصهتر بخوانم؛ این هم از کیفیت نماز شب یکی مثل من؛ پس نیت میکنم که نمازی دو رکعتی بهعنوان نماز شب، یک دو رکعتی هم نماز شفع و در آخر یک رکعت، نماز وتر اقامه کنم. یاد این آیه میافتم: «وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ؛ قسم به حق جفت و به حق فرد.» همه مخلوقات، زوج اما خداوند فرد است. کاش کمی هم از ارتباط این آیات و کیفیت این نماز سر در میآوردم.
از خواندن نماز شفع که در رکعت اول پس از حمد، سوره ناس و در رکعت دوم نیز بعد از حمد، سوره فلق قرائت میشود، فارغ میشوم. برای نماز وتر نیت میکنم. میتوان بعد از حمد، یک سوره تنها خواند؛ سپس دستها را برای قنوت به سوی آسمان بالا میبرم و حاجات خود را از خدا میخواهم. برای ۴٠ مؤمن دعا و طلب مغفرت میکنم و ۷۰ مرتبه میگویم: «استغفرالله ربّی و اتوبُ الیه.»
به این میاندیشم که در شلوغ بازار زندگی روزانهام چقدر جای این خلوتها خالی است. آنگاه هفت بار ذکر «هذا مقامُ العائذٍِ بکَ منَ النّارِ» را زیر لب زمزمه میکنم؛ یعنی این است مقام کسی که از آتش قیامت به تو پناه میبرد. میشود ۳۰۰ مرتبه ذکر العفو را هم تکرار کرد. بعد از سلام نماز، فرموده امام صادق(ع) در ذهنم تداعی میشود: «در خانههایی که نماز شب خوانده و قرآن تلاوت میشود، آن خانهها نزد آسمانیان همچون ستاره درخشانند.» انگار، نفس لوامهام خوابش برده یا اینکه میدانسته تلاشش برای بیداری بینالطلوعین دیگر بیفایده است. این بار با فراغ بال، سرم را روی بالش میگذارم و خودم را به آرامش خواب میسپارم.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام