به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن سید مجتبی حسینی؛ مفسر قرآن و کارشناس دین با محوریت آیات ۳۲ تا ۳۴ سوره ابراهیم شب گذشته 14 آبان در فضای مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
خداوند در این آیات میفرماید: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ»
در جلسات قبل درباره عبارت «آتاکم من کل ما سألتموه» صحبت کردیم. برخی گفتند حرف «من» در آیه تبعیضیه است یعنی از بعضی چیزهایی که درخواست کردید به شما دادیم. برخی میگویند «من» بیانیه است یعنی چیزهایی که میخواستید به شما دادیم. عرض ما این است که ممکن است «من» ایجادیه باشد یعنی هرچه به شما دادیم همان چیزی بوده که شما خواستید. در اینجا دیگر تاکید روی «ما سألتموه» نیست و بحث چیز دیگری است.
اساسا روش برخورد ما با قرآن مشکل دارد. من یک مثال بزنم؛ فرض کنید من یک باغی را درست کردم شما در آن لذت ببرید ولی شما متخصص گیاهشناسی هستی، یکی دیگر متخصص کشاورزی است و هر کس یک تخصصی دارد و همه شما به بررسی و مطالعه شاخ و برگ درختان این باغ میپردازید. همه شما از باغ استفاده کردید ولی من این باغ را گذاشته بودم شما از آن لذت ببرید. ما با قرآن اینطور برخورد کردیم. در جلسات قبل ما در مورد تسخیر چقدر بحث کردیم. اتفاقا بحث سنگینی هم بود ولی خدا این آیات را برای این نگفته بود که ما درباره آن بحث کنیم بلکه نکته دیگری مورد نظر آیه بوده است.
شما آیه قبلش را بخوانید میفرماید: «به آن بندگان من که ایمان آوردند بگو نماز به پا دارند و از آنچه روزی آنها کردیم در نهان و آشکار انفاق کنند پیش از آنکه بیاید روزی که نه چیزی توان خرید و نه دوستی کسی (جز خدا) به کار آید». شما با این مقدمات سراغ آیات بعد بروی، ذهن و فکرت جای دیگری میرود. ما در تفسیر روشمان این است که یک آیه را میگیریم و در مورد آن بحث میکنیم ولی دیگر کاری نداریم که اصلا خدا برای چه این حرف را زده است.
آیه ابتدا میفرماید: «به آن بندگان من که ایمان آوردند بگو نماز به پا دارند و از آنچه روزی آنها کردیم در نهان و آشکار انفاق کنند»، سپس درباره تسخیر طبیعت برای انسان صحبت میکند. حرف آیه این است که همه چیز را برای توی انسان گذاشتم ولی ما به جای اینکه در این آیات رابطه خود و خدا را تقویت و تعمیق کنیم و از آن لذت ببریم، به بحثهای نظری درباره تسخیر پرداختیم. البته من آن مباحث نظری را رد نمیکنم، آن هم خوب بود ولی دارم یک پله بالاتر صحبت میکنم. عرض من این است که اینها تفسیر نیست و قرآن برای این نیست. قرآن کتاب فیزیک نیست، کتاب شیمی نیست، کتاب آناتومی نیست، کتاب ارتباط انسان و خدا است. وقتی خدا تاکید میکند همه چیز را تسخیر تو کردم برای این است که هم متوجه باشی و هم شکرگذار باشی. ما از قرآن استفاده میکنیم ولی این استفاده کجای ما را درست کرد؟ وقتی یک غذا جلوی شما میگذارند برای این است که سیر شوید. اگر سیر نشوید به خودتان ظلم کردید.
حالا پس از این مقدمات سراغ عبارت «آتاکم من کل ما سألتموه» میرویم. آیه میفرماید هر چه شما گفتید را به شما دادیم. رویکرد ما در این جلسه انسانمحور است و آیه را با محوریت انسان معنا میکنیم. بر این اساس آیه میفرماید هر چه تو خواستی را به تو عطا کردیم. حالا ممکن است یک نفر بگوید من میخواستم شاگرد اول کنکور شوم ولی نشدم. پاسخش این است که بعضی وقتها سوالات و درخواستهای شما برای شما نیست بلکه برای جوّی است که در آن قرار گرفتید. نرمافزارهای تو را دستکاری کردند و یکسری نیازها در تو به وجود آوردند که نیاز تو نیست.
جواب دیگر به این اشکال این است که در خیلی موارد که خواسته انسان برآورده نمیشود به او ثواب میدهند یا آن چیز را در آخرت به او میدهند. این پاسخ هم بر اساس روایات است و پاسخ درستی است ولی جواب اول ما لایه بالاتری از معنای آیه است. حرف ما این است خیلی وقتها درخواست تو، واقعا درخواست تو نیست بلکه درخواست دیگری است که در زبان تو گذاشتهاند. مثلا تو از خدا خوشبختی میخواهی ولی تعریف تو از خوشبختی چیست؟ همان تعریفی که دیگران برایت گفتند.
در جلسات قبل اشاره کردیم هر نیازی در وجود تو هست، خداوند مابهازای آن را به تو داده است. اگر یک چیزی را نداده است معلوم است نیازش نبوده است. اگر چیزی را فکر میکنی داده، بگرد مابهازایش را پیدا کن. این معنای عمیقتر خودشناسی است. عبارت بعد در آیه میفرماید: «و ان تعدوا نعمت الله لاتحصوها» یعنی حتی تو نمیتوانی نعمتهای خدا را احصا کنی. اصلا این نعمت طوری است که قابل احصا نیست، همانطور که نمیشود اعداد حقیقی را احصا کرد.
انتهای پیام