به گزارش خبرنگار ایکنا، سیزدهمین پیشنشست همایش بینالمللی خانواده مقاوم با عنوان «رویکردهای الهیاتی در نگهداشت خانواده» دوشنبه 13 آذر با حضور سمیه عربخراسانی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، فهمیه زارع و حجتالاسلام امیرمهاجر میلانی، از اعضای هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده برگزار شد.
سمیه عربخراسانی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در این نشست گفت: هم در حوزه جنسیت با تک جنسمحوری و هم در حوزه خانواده با مردمحوری مواجه هستیم. خانواده در همین نظام جنسیتی تکجنسمحور تعبیر شده و از منظر این جنس تعبیر و تفسیر شده است. تکجنسمحوری باعث آسیب میشود و فرقی نمیکند که زن یا مرد در حوزه تکجنسمحوری مطرح باشند.
وی افزود: خانواده در مفهوم قدمتدار خود به معنای نهادی تکجنسمحور(مردمحور)، دارای سلسله مراتب ارزشی و تقسیم تکالیف جنسیتی است. دو کارکرد اصلی و اساسی مورد انتظار از خانواده بازتولید نسلی و بازتولید ارزشی است. کارکردهای دیگر خانواده در راستای این دو کارکرد اصلی در ارتباط میان زن و مرد و دیگر اعضای خانواده شامل فرزندان شکل میگیرد. از این رو خانواده با وجود کارکردهای متنوعی که در طول تاریخ حضورش از جانب جامعه از او خواسته شده، در این دو کارکرد اساسی ثابت باقی مانده است. طی این فرآیند خانواده به عنوان عرصه خصوصی جامعه را به عنوان عرصه عمومی در خود بازتولید میکند و در این مسیر سامانه معناساز هویتی، جنسیتی و نقش زنانه و مردانه را با محوریت تکجنسمحوری یا مردمحوری ماندگار میکند.
عربخراسانی ادامه داد: مردان در خانواده در موقعیت مدیر، رئیس و تأمینکننده معاش اقتصادی جایگاه محوری دارند. آموزههای اسلامی نیز بر این حضور مردانه تأکید دارند و شوهر و پدری به عنوان مهمترین نقشهای مردانه در خانواده هستند. تکجنسمحوری در عرصه عمومی(جامعه) و عرصه خصوصی(خانواده) با محوریت مردان و کمپیدایی یا ناپیدایی زنان سبب ایجاد مناسباتی با محوریت مردانه در ارتباط میان زنان و مردان در عرصه خصوصی شده است تا جایی که برخی خصوصی بودن خانواده و تمرکز زنانه بر آن به عنوان محل تجمع زنان خانهدار و مادران را ناشی از تکجنسمحوری مردان در خانواده دانستهاند؛ یعنی مردان مسئول خانواده هستند، اما خانه و امور داخلی آن را به زنان واگذار کرده و آنها را در این مسیر هدایت و کنترل میکنند.
وی با اشاره به استراتژیهایی که از جانب زنان برای گرفتن مواهب و امتیازات مجبور به بازی نقشهایی میشوند، گفت: یکی از این استراتژیها، رگ خواب است و برای بازی در زمین بازی و امتیاز گرفتن، توصیه میشود رگ خواب همسر را بیابند و این امتیازگیری فردی نیست و شناخت شوهر و رگ خواب او و آنچه در ادامه برای مراوده با او ایجاد میشود، ممکن است نوعی دورویی را ایجاد کند و شاید تمایلی به برخی رفتارها نداشته باشد، اما برای ادامه زندگی توصیه میشود. حتی در برخی کارگاها توصیه میشود که میتوانید با وجود اینکه نقش دوم در خانواده هستید، اما کاری کنید که شوهرتان آنچه شما میخواهید را انجام دهند. این مسئله با عدم صداقتهایی مواجه است که برخی از خصوصیاتی که در حوزه زنان به عنوان صفات وابسته به جنس میشناسیم، در تجویزهای جنسیتی جامعهپذیر و به نسلهای آینده انتقال مییابد که تجویز جنسیتی است.
عرب خراسانی ادامه داد: حوزه معناسازی که در اختیار یک سامانه قرار گرفته و در گسترش خود ابعاد دیگری از حوزه اجتماعی را بلعیده، سامانه دین را هم با خود همراه کرده است. به این معنا که ما دین را در وضعیتی میفهمیم که این تعبیر و تفسیرهای تکجنس محورانه دیده میشود و خانواده هم در این حوزه به عنوان نهادی شناخته میشود که براساس آموزههای دینی در تعریف مرد و مردانگی و شوهرانگی آمده است و در خانواده براساس آن اقتضائات رفتار میشود و نفر دوم همین سامانه هم به عنوان نفر تبعیتکننده از شوهر در خدمت تقویت نگاه شوهرانه و پدرانه قرار گرفته است.
وی تأکید کرد: به متخصصان حوزه دین این آگاهی داده شود که در این تعبیر و تفسیری که از دین و خانواده ارائه میدهیم، در حقیقت این آموزهها پاد خود را بازتولید میکند و اتفاقاً این متخصصان زمینههای خروج از زندگی خانوادگی را فراهم میکنند چون مخاطب ندارند.
فهیمه زارع، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ادامه این نشست با اشاره به گفتارهایی از دورکیم درباره دین و خانواده، گفت: دورکیم معتقد است، دین ارتباط تنگاتنگ با قاعده و قاعدهمندی دارد و اجتماع پس از جمع شدن مردم حول دین شکل میگیرد. شبکهای از مفاهیم مانند از خودگذشتی، تقوا، قناعت، مواسات و ... در دین وجود دارد که میتوان از آنها در زیست خانوادگی صحبت کرد. وقتی میخواهیم یک الگوی دینی از این خانواده برداشت کنیم، به سراغ این شبکه از مفاهیم میرویم. این مفاهیم یک قاعدهمندی را در زیست خانواده ایجاد میکند، در مقابل یک شبکه مفاهیمی که در گفتمان مقابل تعریف شده است. اگر بخواهیم دو ستون اساسی از دوران مشروطیت تاکنون در جامعه ایرانی بیان کنیم؛ آن دو ستون، دین و خانواده است و ساخت جامعه ایرانی مبتنی بر این دو است که از دو سده قبل تاکنون هم ساختار و کارکردهای خانواده و هم ارزشها و نگرشهای آن تغییر کرده است.
وی ادامه داد: وقتی نگاه ایرانی شیعه به مسئله خانواده را میبینیم، بسیاری از مناسبات خانواده را حول اهل بیت(ع) میبینند و این نشان میدهد که ایرانی دوست دارد رویکردهای الهیاتیاش را از لنز نگاه خانوادهگرایانه ببیند. وقتی اتفاقاتی را در خانواده امروز میبینیم، چالشهای نوپدید در ساختهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و ... رخ میدهد و خانواده احساس میکند که در یک بازی نابرابر بوده و ما ممکن است با رجوع به رویکردهای الهیاتی خود بتوانیم خانواده امروز ایرانی را توانمند کنیم.
زارع ادامه داد: در تقابل دو شبکه مفهومی قناعت و مصرفگرایی، خویشتنداری و رضایت شخصی، جمعگرایی و موفقیت فردی و ... را میبینید. لانبرگ میگوید ازخودگذشتی مفهومی است که معنای عظیمی در نسبت با رضایت زناشویی و انسجام خانوادگی دارد. اگر ما تلاش کنیم از این مفهوم به لحاظ تئوری استفاده کنیم و به عنوان یکی از نقاطی که میتواند به کمک خانوادههای امروز برای نگهداشت و انسجام بیاید، خانوادهها مفاهیمی را که فراموش کردند، زمانی بود که خانواده تمام نرمافزارهای خود را از دین میگرفت، اما خانواده امروز بسته فرهنگی و نرمافزار خود را از جای دیگری میگیرد و موفقیت برای خانواده امروز مفهوم مهمی است. اگر ما بخواهیم به سمت مرجعیتهای قبلی برویم و بستههای خود را از آنجا بگیریم، میتوانیم امیدوار باشیم که خانواده را در مقابل هجمهها موفق کنیم.
وی تصریح کرد: قناعت مفهومی است که جامعهشناسان بسیاری به آن پرداختهاند و نسبت به مصرفگرایی انتقاد کردهاند. اتفاقاتی که در مالکیت بدن و یا در حوزه ارتباطات جنسی رخ میدهد، همه دال مرکزی آنها بر مصرف است و هیچ حد اقناعشدگی و سیریپذیری ندارد، چون بازار سودش از این سیریناپذیری است. به همین دلیل هر روز برای ما مدلهای جدیدی تعریف میکند و اگر تا دیروز هالیوود مدل خاصی از زیبایی را تعریف میکرد، امروز الگویی معرفی میکند که جغرافیای خاصی ندارد.
حجتالاسلام امیرمهاجر میلانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ادامه این نشست با اشاره به رویکرد الهیاتی تاریخی به حوزه جنسیت، گفت: تعقل تاریخی در حوزه جنسیت به ویژه از پاردایم دینی، شاید عجیب باشد. تعقل تاریخی شیوه سختی از اندیشیدن است و مسئله را در فرآیند تاریخی میبیند و دیدگاهها در حد گزاره تقلیل نمییابد و عواملی که در شکلگیری تطورات تاریخی بوده را رصد میکند و شأن ناظر آن علم، میشود، البته بازیگر آن دانش هم است.
وی افزود: برای انسان امروز جام بلورین سنت شکسته شده است و تصاویر درهم و برهمی نشان میدهد. صرف اینکه دعوت کنیم رویکردهای الهیاتی را متحول کنیم، یک نوع تمنای امر محال در دورهای است که با نسلهای بیتاریخی مواجهیم. بخش مهمی از این جریان، بازگشت به تاریخ است که با هدف افشاگری تاریخی رخ میدهد و یک تیغ دولبه است تا تاریخیت کنونی ما را روشن کند و فرصت فراهم شود از این رژیمهای حقیقتی که هم جهت سنت و هم تجدد در ساحت اندیشیدن ما فراهم کرده است، بتوانیم از آن عبور کنیم.
حجتالاسلام میلانی ادامه داد: امروز اگر به خود الهیدانهای بزرگ هم بگوییم که چطور باید در حوزه جنسیت اندیشید، از پاسخ به این پرسش مهم عاجز هستند. چون آنقدر اسیر بازی شدهاند که نتوانستهاند به بازی خود به نحو استقلالی فکر کنند. هیچ الهیدان بزرگی که توانایی فاصله گرفتن از دانش خود را نداشته باشد، این سؤالها را نمیتواند بفهمد که ما با یک بسط از بسطهای الهیت مواجهیم که میتوانست بسطهای دیگری هم داشته باشد. اگر این سؤال به ذهن یک الهیدان برسد و تعقل الهیاتی داشته باشد، به نظر میرسد زمینه یک خودآگاهی تاریخی و انتقادی شکل میگیرد که در آن موقعیت میتواند به تک جنسیت بودن شبکه مفهومسازی خود واقف باشد. تا وقتی شخص، دانش خود را ابژه خود نکند به تک جنس بودن این دانش واقف نمیشود.
وی تصریح کرد: موقعیت الهیاتی ما آنگونه که باید نیست و تنها راه رسیدن به نابسندگی موقعیت کنونی، فهم تاریخی از الهیات است. البته هم دو رویکرد نظام الهیات متعارف ما را شامل میشود و هم فهم تاریخی نشان میدهد برخی از پیش داشتهها، تصویر و آرمانهای ما هم تاریخی است و در این صورت میتوان به الگویی متفاوت رسید.
حجتالاسلام میلانی در ادامه بیان کرد: خودآگاهی تجددی زن مدرن میتواند مشمول تاریخیت باشد، اینکه ما انتظار داشته باشیم، قواعد را من خودآگاهی یافته، زن متجددی بسازم و الهیات موظف است آن را با دانش خود هموار کند، این در حقیقت، ساختن نظام جدیدی است. انسان متجدد نمیتواند استعلای قاعده را بپذیرد و انسان خودبنیاد ادعای خودبنیادی دارد و در این صورت هیچ دینی با تمام امکانات توانمندی پاسخ به زن خودبنیاد را ندارد. زن خودبنیاد آخر به این میرسد که بدن مال من است و میخواهم آن را از قدرت بگیرم.
وی گفت: انسان متجدد از فطرت گریزان است و عنوان آن را درونیسازی آموزههای دوران کودکی گذاشته است و از حقیقت گریزان است و عنوان آن را نسبیت فرد گذاشته است. در واقع این، فطرتی است که رسول باطنی است و واقعاً میتوان به آن اعتماد کرد و این واقعاً تاریخی است. در چنین موقعیتی سنت امکان اندیشیدن را از الهیدانها گرفته است و امکان اندیشیدن را تجدد از تجددیها گرفته است یعنی هر دو اسیر یکسری فراروایتهای گمانی هستند که خودشان ساختهاند و خود اسیر آن شدهاند. اگر ما بتوانیم کمی از اینها فاصله بگیریم، شرایط اندیشیدن متفاوتی فراهم میشود که بخشی شاید نه، به آرمان زن تجددی است و بخشی هم شاید نه، به آرمان زن سنتی است و بخشی نه، به خودآگاهی جنسیتی زن است که همه، نظامی از خانواده را مطلوب میداند که براساس برابری بنیاد نهاده شود.
انتهای پیام