کفور، ابرار و عبادالله؛ مراتب انسانی اشاره شده در قرآن + صوت
کد خبر: 4189614
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۴
میرباقری بیان کرد:

کفور، ابرار و عبادالله؛ مراتب انسانی اشاره شده در قرآن + صوت

انسان براساس شکرگزاری، تمکین از دستورات الهی یا تمرد از آن و کفران نعماتی که خداوند به او ارزانی داشته است در سه مرتبه کفور، ابرار و عبادالله تقسیم می‌شوند؛ مُلک و سلطنت بهشت از آن عبادالله، که همان پیامبر(ص) و اهل بیت هستند، خواهد بود.

کفور، ابرار و عبادالله؛ مراتب انسانی اشاره شده در قرآنبه گزارش ایکنا، سیدمحسن میرباقری، کارشناس تفسیر قرآن و مدرس دانشگاه در پنجمین جلسه از سلسله جلسات آموزشی تدبر در قرآن که شنبه 2 دی‌ماه به همت فرهنگسرای قرآن برگزار شد با اشاره به آیاتی از سوره مبارکه «انسان» به پیوستگی میان اجزاء برخی از آیات با یکدیگر و همچنین رابطه آیات موجود در سُوَر گوناگون قرآن اشاره کرد و گفت: باید در تفاسیر برآمده از قرآن به ویژه آنهایی که به جنبه‌ و طریق عملی زندگی مادی برای رسیدن به رستگاری در آخرت اشاره دارند، این پیوستگی و ارتباط مورد مداقه قرار گیرد، چرا که ممکن است مواجهه دفعی و ابتدا به ساکن، با فرازی از قرآن ایجاد شبهات و ابهاماتی کند که اتفاقاً رجوع به آیاتی در سوره‌های دیگر پاسخی روشن به آنها دهد و رفع ابهام کند. در ادامه مشروح مطالبی که این کارشناس تفسیر در جلسه پنجم به آنها پرداخته است، از نظر می‌گذرد؛


بیشتر بخوانید؛


«چینش‌هایی که قرآن کریم انجام می‌دهد، بسیار حساب شده و حکیمانه است؛ فصاحت و بلاغتی را در مجموعه‌ای از آنها می‌توان دید و گاه باید اجزای آیات و گاه باید آیات متعدد در سوره‌های گوناگون را با یکدیگر پیوند بزنیم تا به درک درستی از منظور آن برسیم که نمونه بارز آن آیة‌الکرسی است که این فراز از قرآن را می‌توان به شش بخش مجزا اما در ارتباط با هم تقسیم‌بندی کرد.

در باب پیوستگی موضوعی و محتوایی آیات هم این امر بیشتر شامل حال آیاتی از قرآن می‌شود که کوتاه هستند و آنچه که هدف است در آیات دیگری از آن سوره پراکنده شده است یا ممکن است ارتباط ضمنی و موضوعی میان آیات یک سوره با سوره دیگر یا سوره‌های متعدد قرآن وجود داشته باشد که نمونه بارز آن را در سوره «انسان» می‌توان جستجو کرد. سوره انسان در وصف اهل بیت پیامبر(ص) است که البته مقدماتی را بیان می‌کند و فراز میانی سوره در وصف پیامبر(ص) است و یک موضوع را بیان می‌کند و در پایان به یک جمع‌بندی می‌رسد.

حال که صحبت در مورد سوره «انسان» است، ذکر این نکته نیز جای تأمل دارد که آیه ابتدایی آن اشاره به برهه‌ای از روزگار دارد که چیزی از آن ذکر نشده است، چرا که انسان هنوز در دستگاه آموزشی و به تبع آن آزمایشی قرار نگرفته بود در حالی که با برقراری جریان هدایت از سوی انبیای الهی انسان در دستگاه آموزشی و آزمایش قرار گرفته و پرونده و دفتر اعمال پیدا کرده که طبق روایت صریح چهار مَلَک در طول مدت عمر همراه او هستند که دو نفر به ثبت اعمال و رفتارش مبادرت ورزیده و دو ملک دیگر  نیز مسئولیت محافظت از او را به عهده دارند.

دوران نورانی و ظلمانی در زندگی انسان ممزوج است

با تدبر در آیات این سوره می‌توان به روشنی دریافت که انسان در قالب خلقتی خاص شکل گرفته است و برخلاف آنچه که گفته می‌شود و نگاه عوامانه‌ای نیز برای آن وجود دارد و معتقد است که خدا انسان را بد نیافریده است، باید گفت که انسان دو وجه دارد، یکی خوب و دیگری بد؛ دوران نورانی و ظلمانی در زندگی انسان ممزوج است. اینگونه نیست که انسان به واسطه خلقت شگفت‌انگیزش از ظلمات به دور باشد. میل به نورانیت در انسان برخلاف فرشتگان و ملائک که از این امر بی‌نصیب هستند در سایه عبادت الهی مصداق پیدا می‌کند و با پرداختن به مظاهر و مصادیق آن همچون نماز و روزه است که می‌توان بر وجه ظلمانی و تاریک که کبر، حسد، دروغ و کینه‌توزی شاید از جمله بارزترین آنها باشد، فائق آمد.

صفات منفی اتفاقاً علاوه بر اینکه در نهاد و وجود ماست، بسیار بارز و پُررنگ است و همراه با زندگی ما زیست می‌کند، اما فطرت توحیدی و عدالت‌خواه انسان است که موجب می‌شود همواره در حال مبارزه با این صفات منفی در خلقت ماست. به هر حال ما بر مدار احسن تقویم خلق شده‌ایم، اما این امر به این معنی نیست که از همان ابتدا و براساس فطرت از خصایص و ویژگی‌های حیوانی مبرا باشیم، بلکه در صورت عدم مراقبت ممکن است به مقامی پست‌تر از حیوان یا همان تعبیری که از آن تعبیر به اسفل‌السافلین می‌شود، نزول کنیم.

ملائک و عالم مجردات همواره حکمت از خلقت خود را در تقدیس و تسبیح می‌دانند و این امر با فلسفه خلقت انسان در تضاد است، چرا که انسان همواره در زندگی دنیوی خود بر سر دو راهی میان دلبستن به دنیا و حب آن و عبودیت برای رسیدن به مقامی والا در راستای چیرگی و غلبه بر هوای نفس خود دارد. باید به این نکته اشاره کرد که این امر در مورد پیامبران هم صادق است و آنها هم بنا بر روایات همچون انسان‌های عادی همواره در مظان آزمایشند.

اولیاء و ائمه(ع) نیز در این امتحان و آزمایش مبرا از باقی افراد نیستند، همچنانکه پیامبر(ص) در مورد علی(ع) می‌فرماید که همه چیز را در مورد او از خدا خواستم مگر فائق آمدن به دشمنانش. تاریخ گواه آن است که امام علی(ع) تنها 70 روز بعد از ماجرای غدیرخم مصائب و دشمنی بدخواهانش با او آغاز شد. 

احسن تقویم به این معنا نیست که انسان در حاشیه امنیت قرار داشته و دارد، بلکه بسیاری از خصایص و ویژگی‌های رذیله در انسان است که اتفاقاً خیلی زود بروز می‌کند و ما حتی از کودکی، حسد را در باور یک انسان می‌بینیم، منتها این موارد از جمله استعدادهای بالقوه‌ای هستند که اگر مراقبتی در عدم بروز آنها شکل نگیرد، ظاهر شده، تقویت می‌شوند و انسان را به مراتبی حتی پایین‌تر از مقام حیوانی تنزل می‌بخشند.

انسان منهای تربیت انبیا مراتب پست حیوانی را طی خواهد کرد

انسان منهای تربیت انبیا آن چیزی است که در دنیای امروز شاهد آن هستیم؛ موجودی که مراتب پست حیوانی را طی می‌کند. به ظاهر پیشرفت‌هایی در آن مشاهده می‌شود و قوانین مدنی تقویت شده و متمدنانه به پیش می‌روند و در آنها شاهد یک نظم ظاهری اجتماعی هستیم، اما این پوسته و لایه بیرونی آن است و وقتی به عمق آن رجوع می‌کنیم، رذایل انسانی در آن به وضوح مشهود است و کاری به آخرت نداشته و تنها دنیا را می‌بینند.

وجه منفی و ظلمانی انسان که گفته شد به شکلی بالقوه در وجود هر بشری وجود دارد نیز به اذن خداست که در انسان تبلور پیدا می‌کند، یعنی خداوند وقتی این میزان از تمایل انسان را مشاهده کرد که نسبت به وجه ظلمانی خود تمایل دارد، آن را در این مسیر قرار می‌دهد، اما اینکه انسان تا چه اندازه در این مسیر پیشرفت کند، بسته به اختیار و تمایل اوست، همچنانکه در مورد نورانیت هم باز این اراده الهی است که حرف نخست را می‌زند و اینگونه است که افرادی به اعلی علیین می‌رسند، برخی همانند ابرار در سطح علیین باقی می‌مانند. 

براین اساس است که تقسیم افراد به جهت نوع و ماهیت اعمالشان در سه سطح کفور، ابرار و عبادالله که همان پیامبر و ائمه معصومین(ع) هستند تقسیم شده است همچنانکه در این سوره یعنی «انسان» بحث بر سر سه روز روزه گرفتن اهل بیت(ع) است که به وقت افطار نیز غذای خود را به مسکین و در راه مانده می‌بخشند، اما ایشان در مقابل هیچ چشم‌داشتی از درگاه الهی ندارند و تنها برای رضایت الهی است که دست به این کار می‌زنند و اینگونه است که در مقام عبادالله به اعلی علیین می‌رسند. وقتی چشم‌داشتی وجود نداشته باشد، جزا و پاداش این‌گونه اعمال خیر نیز به خدا واگذار می‌شود؛ هر چند که خدا هم به غیر از بهشت چیز دیگری را روزی و پاداش آنها قرار نمی‌دهد. این مورد هر چند در مقام و مرتبه‌ای پایین‌تر از ابرار و عبادالله در مورد انسان‌های عادی هم مصداق دارد و به شرط غرق شدن در اعمال نیک، بهشت هر چند در درجات پایین آن نصیب افراد معمولی نیز می‌شود.

انسان با ماهیت جسمی و مادی که در دنیا زیست کرده، محشور می‌شود

جای تعجب است که وقتی در مورد حشر انسان و ورود او به بهشت و جهنم صحبت به میان می‌آید، برخی تصور این امر را دارند که قرار است انسان با ماهیت جسمی غیر از آنچه که در دنیا زیست کرده است در این وادی حاضر شود در حالی که این برداشت غلط است و انسان با همین ماهیت و ساختار بدنی هر چند که ممکن است عناصرش تغییر کند در محضر خداوند قرار می‌گیرد؛ کمااینکه در عالم مادی و دنیایی هم براساس آنچه کارشناسان راجع به آن صحبت به میان می‌آورند، عناصر تشکیل‌دهنده انسان هر هفت سال یک‌بار تغییر می‌کند.

اگر قائل به چنین امری باشیم پس آنچه که به عنوان تنعمات، رزق و روزی، غذا و میوه‌جات در قرآن نسبت به آن بشارت داده شده است، همان چیزی است که ما در این دنیا آن را مصرف می‌کنیم، قرار نیست سیب و اناری که در بهشت می‌خوریم چیزی غیر از آن چیزی باشد که در این دنیا طعم آن را چشیده‌ایم با این تفاوت که نوع آن از بهترین‌هاست، چیزی که تاکنون نظیر آن را از نظر کیفیت در شکل و مزه ندیده‌ایم.

در بخش دیگری از این سوره در مورد شکایت پیغمبر از قوم خود در مورد اینکه قرآن را مهجور قرار داده‌اند، سخن به میان می‌آید؛ نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که اشاره به قوم پیامبر(ص) شده است و نه امت ایشان. همچنانکه شاهد هستیم هنوز چند صباحی از وفات حضرتش نگذشته است غائله‌ای به پا می‌شود، انگار که قرآن تکلیف آنها را در مورد جانشینی و زعامت قوم و امت پس از پیامبر(ص) مشخص نکرده است.

شیطان در وجود انسان‌های بدکردار طواف درونی دارد

افرادی از قوم پیامبر(ص) به این واسطه در آن زمان، معاصران پیامبر(ص) و در ادوار دیگر نیز امت پیامبر را به سمت فلاکت و نابودی کشانده‌اند؛ در اصل باید گفت که شیطان بر آنها حلول کرده است؛ ما دو تعبیر از واژه طواف داریم، یک طواف بیرونی که گرد چیزی می‌چرخند و یک طواف درونی که با رخنه در جلد آن چیزی به چرخشی درونی دارند، شیطان در وجود این افراد طوافی درونی دارد، یعنی از روزنه‌ای رخنه کرده است و به شکلی مداوم در حال طواف است.

اما نکته قابل توجه دیگر اینکه به هر حال مُلک و سلطنت بهشت براساس آنچه که خداوند اراده و آن را وعده کرده است از آن پیامبر(ص) است و امام علی(ع) نیز  وزیر و جانشین ایشان است و مدارج یکی پس از دیگری از بالا به پایین ابتدا به ائمه معصومین(ع)، پس از آن به ابرار و دیگر بهشتیان در مراتب و جایگاه‌های پایین‌تر می‌رسد.

به هر شکل در آن دنیا با حال و فضایی متفاوت از آنچه در این دنیا شاهد بودیم، مواجهیم، مناسبات تغییر ماهیتی خواهد کرد و بسیار از قوانین وضع شده دقیقاً برخلاف آن چیزی است که در زندگی مادی با آن روبرو  بوده یا به تمکین و یا تمرد از آن می‌پرداختیم؛ رسیدن به چنین قراری که هم در مورد بهشت و هم جهنم قرآن از ساکنان در آن به عنوان خالدین تعبیر می‌کند، یعنی کسانی که در آن سکنی دارند نیاز به طی راهی است که در مورد انسان، خدا از واژه صراط در مورد آن استفاده می‌کند و در مورد ملائک واژه طریق را به کار می‌برد که البته طریق یعنی راهی که برای ملائک و مجردات عنوان شده است، تنها یک راه است و از آن به طُرُق یا یادها یاد نشده است.»

کد
انتهای پیام
captcha