عقلانیت افراطی در زمینه معنویت، ما را به بیراهه می‌برد
کد خبر: 4194401
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۸
محمد جعفری:

عقلانیت افراطی در زمینه معنویت، ما را به بیراهه می‌برد

عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) گفت: عقلانیت در فضای معنویت دینی، عقلانیتی کاملا اعتدالی است و در اینجا عقل مُدرِک همه چیز نیست بلکه باید در کنار چیزهای دیگر دیده شود. و عقلانیت افراطی در زمینه معنویت، ما را به بیراهه می‌برد.

حجت‌الاسلام محمد جعفری

به گزارش ایکنا، هفتمین کمیسیون همایش «معنویت‌های نوظهور و معنویت اسلامی» با عنوان «واقع‌گرایی و کارآمدی»، امروز چهارشنبه 27 دی‌ماه از سوی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد.
حجت‌الاسلام والمسلمین محمد جعفری؛ عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در این کمیسیون با موضوع «منابع معرفت در معنویت دینی و معنویت سکولار» به سخنرانی پرداخت که گزیده سخنان وی در ادامه می‌آید:
 
اگر بخواهیم به درکی عمیق، کامل و جامع نسبت به معنویت برسیم و به سمت رویکرد تطبیقی پیش برویم باید مبانی معرفت را به درستی درک کنیم. البته باید توجهی خاص‌تر به مبانی معرفت‌شناختی داشته باشیم که یکی از کلیدی‌ترین آنها منابع معرفت است چون اگر انسان بخواهد به معنویت دست پیدا کند ابتدا باید راه‌های رسیدن به آن را بفهمد. هم در فضای معنویت‌گرا و هم سکولار، ادعاهایی وجود دارد که باید مشخص شود با کدام منابع، توجیه می‌شوند.
 

منابع معرفت دینی

در فضای معنویت دینی، می‌توان منابع معرفت راه به دو دسته منابع درون‌زا و برونزا تقسیم کرد؛ منابع درون‌زا که با تکیه بر خود انسان شکل می‌گیرند شامل منبع حس، عقل و خرد و در نهایت قلب هستند. ما در فضای معرفت‌شناسی، معرفت حسی را به رسمیت می‌شناسیم و سهم زیادی هم در معرفت دینی ما دارد چون بخشی از تدین ما ناشی از باورهای دینی است و در این باورها، تجربه نقش زیادی دارد. در عرصه عمل دینی هم تجربه تأثیرات زیادی در پی دارد. در اینجا می‌توان مقوله آزمون‌پذیری دینی را مطرح و سوال کرد که یک شخص مومن چرا سیر و سلوک را در پیش می‌گیرد و چقدر ممکن است در این سیر و سلوک دچار خطا بشود؟ بنابراین فضای سلوک عرفانی توجه زیادی به تجربه حسی و قابل آزمون دارد.
 
عقل و عقلانیت نیز پایه اصلی معنویت دینی است. در قرآن کریم آمده است: «وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ؛ و گویند: اگر ما در دنیا (سخن انبیا) می‌شنیدیم یا به دستور عقل رفتار می‌کردیم (امروز) از دوزخیان نبودیم» (ملک/ 10) عقلانیت در قرآن جایگاه بالایی دارد و در آیات دیگری هم مورد تأکید قرار گرفته است. شهید مطهری هم معتقد است جهان‌بینی خوب و عالی آن است که از ناحیه عقل و منطق حمایت شده و قابل اثبات عقلی باشد و ابهامات و تاریکی‌ها به وسیله عقل برطرف شود بنابراین در معنویت دینی، نقش عقل، فقط در حوزه نظری نیست بلکه در عرصه عملی و به لحاظ رفتار سلوکی و دینی جایگاه والایی دارد. 
 
عقلانیت در فضای معنویت دینی، عقلانیتی کاملا اعتدالی است و در اینجا عقل مُدرِک همه چیز نیست بلکه باید در کنار چیزهای دیگر دیده شود. و عقلانیت افراطی در زمینه معنویت، ما را به بیراهه می‌برد. در معنویت دینی برای این کار الگو داریم و به همین دلیل است که از عقاید خرافی و بی‌منطق، دوری می‌کنیم چون مبنای عقلانی ندارند. منبع دیگر قلب است. در معنویت دینی، قلب از اهمیت بالایی برخوردار است و کسی نمی‌تواند آن را نفی کند چراکه نصوص دینی ما کاملاً آن را تأیید می‌کنند و در قرآن هم تأکید شده که سخن قلب، معتبر است و اگر انسان به ندای قلب سلیم گوش دهد، راه به سعادت می‌برد.
 

منابع معرفت سکولار

در معنویت سکولار، تجربه بیرونی، به شدت مورد توجه است و بر آن تأکید می‌شود و این تجربه برای آنها، میزان اصلی و اساسی قرار گرفته است. دومین منبع معرفتی در معنویت سکولار، ندای درون و منبع سوم عقلانیت است. البته اکثر معنویت‌های نوظهور به عقلانیت توجهی ندارند و وقتی عقلانیت به حاشیه رفت طبیعتاً باید چیزی جایگزین آن شود و اینجاست که جایگاه احساسات برجسته می‌شود و مخصوصا اینکه ندای درون بسیار مهم می‌شود.
 
مقوله ندای درون در معنویت‌های سکولار، کاملا اومانیستی تعریف می‌شود. در اینجا گفته می‌شود درون خود را که درست کنید همه چیز درست می‌شود. تفاوت عقلانیت در معنویت‌های سکولار با عقلانیت مورد نظر ما این است که ما از عقلانیت اعتدالی صحبت می‌کنیم اما عقلانیت موجود در معنویت سکولار کاملا ابزاری و پراگماتیستی است یعنی هدف وسیله را توجیه می‌کند و در این شرایط گفته می‌شود اگر می‌خواهید به آرامش برسید پس هرچه در راستای رسیدن به این آرامش به شما کمک می‌کند می‌تواند مورد توجه قرار گیرد لذا در اینجا شاهد عقلانیت استدلالی نیستیم.
 

جایگاه وایتهِد در الهیات تکاملی

حمیدرضا مظاهری سیف؛ رئیس مؤسسه بهداشت معنوی، نیز در این کمیسیون با موضوع «وحدت وجود در شبه جنبش‌های معنوی (با تاکید بر الهیات تکاملی)» به سخنرانی پرداخت که گزیده سخنان وی در ادامه می‌آید:
 
مسئله اصلی ما این است که خداشناسی در معنویت‌های نوظهور با معنویت و عرفان اسلامی چه تفاوتی دارد؟ رویکرد عرفانی که در برخی از جریانات معنویت نوظهور، آشکار است کاملا ما را به یک تداعی شبه وحدت وجودی می‌رساند اما زبان آن مقداری فرق می‌کند. بنابراین بنده تلاش کردم به بررسی این موضوع بپردازم لذا سراغ ریشه‌های فکری این معنویت‌ها رفتم تا مشخص کنم این خداشناسی آنها از کجا آمده است؟ آنچه به نظر بنده از همه مهمتر است الهیات تکاملی است که امروزه در معنویت‌های نوظهور قرائتی عامه پسند پیدا کرده است.
 
روش کار بنده روشی تطبیقی و هم‌سنجی است. ما با معیار مشخصی شاخص‌های هم‌سنجی را تعیین کرده و در نهایت فرضیه‌گرا هم هستیم و صرفاً دنبال ارائه مدلی از شباهت‌ها و تفاوت‌ها نیستیم بلکه این مقایسه، باید فرضیه‌ای را اثبات یا رد کند. نکته دیگر اینکه آیا این معنویت‌ها توانسته‌اند امتداد اجتماعی خوبی داشته‌ باشند؟ الهیات تکاملی را بیش از همه با نقش آفرد نورث وایتهِد، می‌شناسیم و با نوآوری‌هایی که داشت به خوبی آن را ارائه داد. وی می‌گوید خدای متعال دارای یک ذات ازلی و یک ذات تبعی است. 
 

دیدگاه الهیات تکاملی درباره بحران‌های بشری

از نظر پیروان الهیات تکاملی، ذاتِ تبعی، شامل تمام موقعیت‌های موجودات در عالم است و همین مسئله، ما را به وحدت وجود نزدیک می‌کند. در اینجا خداوند چند گونه قدرت دارد ولی یکی از آنها در الهیات تکاملی مهم است و آن اینکه خداوند قدرت ترغیبی دارد و موجودات را برمی‌انگیزد تا همانند غنچه شکفته شوند و تکامل پیدا کنند و هرچه این موقعیت‌های واقعی، بیشتر شود تجربه ذات تبعی خداوند از خودش کامل‌تر می‌شود یعنی خداوند هم در بستر خلقت می‌پوید و می‌بالد و به سمت تکامل می‌رود.
 
به طور کلی از نظر تکامل‌گرایان، این سیستم به سمت تکامل و وحدت پیش می‌رود. اینها رویکرد داروینی دارند. کِن ویلبر؛ می‌گوید جهان هستی تاکنون مراحلی را طی کرده است و در نهایت همه جهان هستی تبدیل به یک نیرو و نظام مسنجم خواهد شد و اگر ناتعادلی پیش آمد نیروها دوباره دست به کار شده و جهان را به تعادل می‌رسانند. خلاصه صحبت آنان این است که بحران‌های امروزین در جوامع بشری، بحران‌های ناشی از آمادگی ما برای تکامل است تا انسان جدیدی به وجود بیاید و انسان هویت بالاتری برای خود کسب کرده و قابلیت‌های بیشتری در خود کشف کند. 
 
البته کن ویلبر؛ از فیزیک کوانتوم استفاده می‌کند و می‌گوید در اینجا میدان‌هایی از انرژی وجود دارد که نه تنها محل زایش ذرات بلکه محل زایش شعور و آگاهی هم هست. این میدان انرژی، همانند مادر هستی است که بی‌نظمی‌هایی را در سیستم‌ها ایجاد می‌کند تا آنها شروع به نوسازی خود کرده و عناصر ضعیف‌تر را حذف و عناصر قوی‌تری ایجاد کنند. از نظر پیروان این دیدگاه، تمام تجربیات بشر در گذشته باید جمع شده و به مرحله جدیدتری از آگاهی برسیم.
انتهای پیام
captcha