به گزارش ایکنا، سیدرضا مهدینژاد، استاد جامعه المصطفی(ص)، 18 بهمن ماه در نشست علمی «تحلیل شاخصههای اندیشه تمدنی امام خمینی(ره)» با بیان اینکه اولین ویژگی حوزه نفوذ حضرت امام(ره) بود، گفت: حضرت امام به معنای واقعی شخصیتی بینالمللی بود و اندیشه او برد بینالمللی داشت البته ما افراد دیگری هم داریم که در سطح بینالمللی معروف و مؤثر هستند ولی ایشان یک سر و گردن از همه آنها بالاتر است. ویژگی دیگر ایشان مواجهه مستقیم با مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با نگاه عینی و واقعگرایانه است. شاید نگاه بیشتر متفکران جهان اسلام، نظری و انتزاعی بود ولی نگاه ایشان معطوف به عینیت و واقعیت مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است و این باعث تمایز در اندیشه است.
مهدینژاد، تأسیس حکومت اسلامی را از تمایزات بینظیر امام با بقیه دانست و گفت: خیلیها مانند سیدجمالالدین اسدآبادی و سیدقطب و دیگران دنبال تحقق اندیشه خود بودند ولی موفق نشدند ولی امام تئوری ولایت فقیه را به منصه ظهور رساند لذا اگر بپذیریم که تأسیس حکومت اسلامی گام مهمی در تأسیس تمدن اسلامی است این تأسیس حکومت را باید از ویژگیهای ممتاز ایشان بدانیم.
استاد جامعه المصطفی(ص) با بیان اینکه اندیشه تمدنی به نظر بنده اندیشه معطوف به تمدنسازی است، اظهار کرد: اگر در سطح جهان اسلام بخواهیم شاخصههای چنین اندیشهای را بیان کنیم شامل چند مورد است؛ اول اینکه دغدغه پیشرفت و تعالی جهان اسلام در چنین اندیشهای وجود دارد و برجسته است. معدود اندیشمندانی از جهان اسلام واقعاً دغدغه عقبماندگی و انحطاط دارند. اعتقاد به وحدت امت اسلامی از دیگر ویژگیهای این اندیشه است. همچنین نگرش فراملی، فراقومی و فرامذهبی است. مشکلی که امروز جهان اسلام گرفتار آن است، همین نگرش ملی و قومی و قبیلگی است.
وی با بیان اینکه متأسفانه در یک قرن اخیر به شدت شاهد نگرشهای قومی و ملی و مذهبی در کشورهای اسلامی هستیم که منشأ بسیاری از مشکلات است، اضافه کرد: در چنین شرایطی عبور از مرزهای تصنعی و محدود خیلی مهم است تا به ما افق دید تمدنی بدهد؛ نگاه امتگرایانه در اینجا مفید است و کمتر اندیشمندی است که اینطور فراملیتی و امتگرایانه بیاندیشد و اقدام کند.
مهدینژاد با اشاره به برداشتهای مختلف از تمدن، افزود: تمدن مطلوب امام تمدن دینی و برخاسته از دین است و هسته مرکزی آن دین است؛ در جای جای آثار امام هر کجا سخن از تمدن دینی آمده، همین است که در نقطه مقابل تمدن مادیگرا قرار دارد که مصداق اصلی آن تمدن غرب است و تمدن شاهنشاهی نمونه ناقصی از تمدن غربی بود که نوعی کپیبرداری ناقص وجود داشت.
مهدینژاد با بیان اینکه عنصر دیگر، فرهنگ است، افزود: از منظر ایشان فرهنگ در رأس تمدن است و به تطابق فرهنگی معتقد بودند؛ اگر فرهنگ وارداتی و عاریتی در جامعه رشد کند، باعث تناقض خواهد شد لذا تمدنی یا خلق نمیشود و اگر هم بشود ناقص است. البته باز دین جوهره اصلی در فرهنگ مدنظر ایشان است. همچنین مؤلفه دیگر علم و دانش است.
وی افزود: قانون، آزادی و استقلال از دیگر مؤلفههای مورد تأکید امام است و از منظر ایشان اگر این مؤلفهها نباشند، تمدن ایجاد نخواهد شد. شاخصه اصلی و کلیدی اندیشه تمدنی امام همانطور که عرض شد، دین است و دین، مولد تمدن است.
مهدینژاد با بیان اینکه تجربه تاریخی هم این مسئله را نشان میدهد که دین ظرفیت بالایی برای تمدنسازی دارد، گفت: تمدن اسلامی در دورانی در رأس تمدنهای عالم بوده است و البته بعداً دچار فروپاشی شد، البته این تمدن نقائصی داشت و همین نقائص باعث فروپاشی آن شد. همچنین این ظرفیت تمدنسای محدود به زمان و مکان خاصی نیست که بگوییم این ظرفیت فقط در یک دوران بوده است و الان اینطور نیست.
استاد المصطفی افزود: برخی این شبهه را مطرح میکنند که اگر دین اسلام تمدنساز بوده است چرا در چند قرن اخیر، چنین تمدنی رخ نداده است و ما همچنان درانحطاط هستیم و این نقص را هم به پای دین مینویسند ولی امام معتقدند که این موضوع نقص در دین نیست.
وی با بیان اینکه انسان، دین و تمدن 3 عنصر اساسی است، تصریح کرد: دین ظرفیت را برای ساخت تمدن ایجاد میکند ولی عامل انسانی باید کار خود را به خوبی انجام دهد تا تمدن ایجاد شود و اگر این عامل انسانی کار خود را به درستی پیش نبرد، تمدن هم ایجاد نمیشود بنابراین ضعف ازسوی عاملان است و نه دین. در دین و آموزههای دین از صدر اسلام تاکنون تغییری ایجاد نشده است و این عاملان به دین هستند که به خوبی به دین عمل نکردهاند.
مهدینژاد با بیان اینکه درک و قرائت درست تمدنی از دین خیلی مهم است، اظهار کرد: یکی از عوامل انحطاط همین برداشتهای غلط در طول تاریخ از دین بوده است.
استاد جامعه المصطفی با اشاره به عنصر اجتهاد، گفت: اجتهاد واسطه میان دین و زمان و مکان و خروجی آن تمدن است. در حقیقت مهیاسازی دین، وظیفه عنصر اجتهاد است؛ دو برداشت از اجتهاد وجود دارد؛ یکی اجتهاد به مفهوم محدود و دیگری به مفهوم موسع. در مفهوم موسع یعنی برداشت خردمندانه از دین در بستر زمان و مکان ولی اجتهاد به مفهوم خاص دامنه محدود دارد و بخش عمده آن وابسته به تعریف از فقه است.
مهدینژاد تصریح کرد: آیتالله جناتی تعبیر جالبی را در یکی از آثارشان به کار برده و گفته است ما یک فقه عام و یک فقه خاص داریم؛ فقه قرآن یا عام در برگیرنده همه دین است ولی فقه خاص به امور شرعی فرعی محدود است و در دورههای نخست، فقیه به کسی گفته میشد که در همه معارف و شاخههای علوم دینی تخصص داشته باشد نه در رشته خاص فقه و فقیه به معنای خاص.
استاد جامعه المصطفی با بیان اینکه به تدریج اجتهاد بر روی حوزه خاص خود رفت، اظهار کرد: پیامد این مسئله آن بود که دایره اجتهاد را به عرصه خاصی محدود کرد که طبیعتاً همه دین نیست و اگر بخواهیم با نگاه تمدنی بحث کنیم، تمدن باید دربرگیرنده تمام دین باشد. امام معتقدند که فقه، تئوری اداره انسان از گهواره تا گور است. این اعتقاد امام به معنای فقه در مفهوم عام است و نه خاص.
وی اضافه کرد: مستند این مسئله هم آن است که اگر به مقدمه ولایت فقیه ایشان رجوع شود نقدی بر رسالههای عملیه وارد کردهاند که در حقیقت نقد به فقه خاص است، ایشان فرمودند برای آن که فرق میان اسلام و آنچه به عنوان اسلام معرفی میشود، معلوم شود شما را به تفاوت میان قرآن و کتب حدیث و رسالههای عملیه ارجاع میدهم؛ قرآن و کتب حدیث که منبع اسلام است با رسالهها که توسط مراجع نوشته میشود از نظر جامعیت و اثری که میتواند داشته باشد به کلی فرق دارد؛ نسبت آیات اجتماعی قرآن نسبت به آیات عبادی از صد به یک هم بیشتر است.
وی افزود: الان باید پرسید که چقدر بخش اجتماعی قرآن و روایات در فقه تجلی پیدا کرده است؟ البته به فقه نظام و ... در سالیان اخیر توجه شده است ولی واقعاً چند درس خارج داریم که به این عرصههای فقهی پرداخته باشند. خیلی کم و گامهای ارزشمند برداشته شده کافی نیست.
مهدینژاد با اشاره به شاخصه دیگر تمدن در نظر امام، ادامه داد: حکومت دینی دیگر شاخصه تمدن اسلامی از منظر امام(ره) است؛ بدون تشکیل حکومت، اساساً تمدن دینی شکل نخواهد گرفت؛ از منظر امام لازمه تحقق احکام دین حکومت است چون برخی احکام تنها در بستر وجود حکومت اسلامی خواهد توانست اجرایی شود.
وی افزود: تجربه نشان داده است در جایی که حکومت اسلامی وجود داشته، تمدن اسلامی هم تحقق یافته است و برعکس؛ از نگاه امام انکار حکومت اسلامی به معنای انکار جامعیت و جاودانگی دین است و منکران حکومت دینی معتقد به اجرای احکام نیستند. در اینجا این نکته هم باید تأکید شود که رهبری جامعه باید به دست کسی باشد که اعرف از بقیه نسبت به متون دینی و سنت پیامبر و ائمه(ع) است لذا فقهای جامعالشرایط وظیفه رهبری حکومت دینی را برعهده دارند تا دین تحقق بیابد لذا حکومت دینی لازمه اجتنابناپذیر تمدن دینی است.
وی با اشاره به نقش مردم در حکومت و تمدن دینی از منظر امام(ره)، اظهار کرد: تمدن، عنصر بشری است و انتساب آن به دین به معنای آن نیست که دین خودش تمدن میسازد. نقش انسان و مردم در تمدنسازی اجتنابناپذیر است لذا در نگرش دینی هم نقش والایی برای مردم بیان شده است و امام هم میفرمودند که اراده مردم تابعی از اراده خداوند است، البته شرط آن همسویی با آموزههای الهی است.
وی با تأکید بر اینکه بدون مردم ولو با داشتن جامعترین دین، تمدنی محقق نخواهد شد، افزود: امام معتقد است که تفرقه و شکاف میان امت اسلامی، ریشه چالشها و عقبماندگیها است و عامل بدفهمی دین و یا عمل نکردن به دین هم بسیار مؤثر بوده است؛ در تفکر امام(ره) این عامل در دوره معاصر کلیدیتر است لذا بر راهبرد وحدت تأکید زیادی داشتند.
انتهای پیام