به گزارش ایکنا، عبدالله توکلی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 22 اسفند ماه در کرسی ترویجی «بررسی و مقایسه اندیشههای سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی و توماس اکویناس و تأثیر آنها بر نهادهای اداری» با بیان اینکه هر دو اندیشمند و متفکر معاصر هستند که یکی در مشرق و دیگری در مغربزمین زیست کرده و این همزمانی مهم است، گفت: حیطه مطالعاتی هر دو متفکر، فراتر از اندیشه سیاسی صرف بوده است و در حوزه فلسفه، وحی و دین، اصلاحگری اجتماعی و سیاسی و ... ورود داشتهاند و به نوعی افرادی جامع بودهاند. هر دو تلاش کردند تا در جامعه خودشان اصلاحگری داشته باشند و به مردم خودشان برای ارتقای وضعیت حکمرانی کمک کنند. هر دو را اگر احیاگر اجتماعی بدانیم غلو نکردهایم و ویژگی دیگر آنها هم این است که ابتناء اصلاحگری آنان مبتنی بر عقل و وحی است.
توکلی با بیان اینکه ما وقتی از تاثیر اندیشه متفکران بر نهادهای اداری سخن میگوییم منظور همان حکمرانی و نهادهای حاکمیتی است، افزود: نظریات سیاسی خیلی ذهنی و انتزاعی نیستند و متفکر وقتی نابسامانی ببیند، درصدد نظریهپردازی است و حتی گاهی ممکن است احساس نابسامانی کند و وارد نظریه شود. دانشمند سیاسی براساس تاملات خود، آرمانشهر مطلوب را ارائه میکند و تصویری برای خروج از وضعیت عرضه میکند و راهحل میدهد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه نظریات دانشمندان اسلامی ریشه در قرآن و سنت دارد، اظهار کرد: اندیشه دو متفکر مورد بحث ما مبتنی بر عقل و وحی است ولی متاثر از زیستبوم رم و ایران بوده است زیرا عوامل محیطی هم بر تفکرات سیاسی اثرگذار است. وجود فرق اسلامی که نحلههای کلامی و سیاسی خاص خود را دارند و دخالت برخی حکومتها هم در این عرصه مؤثر است یعنی غیر از تشتت فرق، حکومتها هم دستور دادهاند که کتاب نوشته و اندیشهای ترویج شود. به هر حال آثار در حوزه تفکر اسلامی در موضوعات تاریخ، فلسفه، ادبیات و سیاست و ... زیاد تولید شده است.
توکلی ادامه داد: این آثار به عربی هم ترجمه شده است و تفکر سیاسی اندیشمندان و مسلمان هم بیتاثیر از این متون نبوده است و البته تاثیر هم گذاشته است از جمله تاثیراتی که این آثار داشتهاند، قداست رهبری و حاکم است که البته در ایران قبل از اسلام هم این تفکر وجود داشته است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه متفکران مسلمان از روشهای مختلف برای دستیابی به اندیشه سیاسی بهره بردهاند، تصریح کرد: روش استدلال منطقی در آثار فارابی، ابن سینا و ابن رشد وجود داشته است یا روش تجربه بیرونی در حکایتها و قصه وافسانههایی از زبان حیوانات و ... مشهود است یا روش تعبد و استناد به وحی هم وجود داشته است؛ گاهی هم فقها برای پاسخ به سؤالات حاکمان آراء و کتبی را ارائه میکردند که نمونه آن احکام سلطانیه است و البته از جهت تاریخی هم دورههای اندیشه به دوره متکلمین و فقها، فلاسفه و اخلاقیها و ...تقسیم شده است.
وی با بیان اینکه خواجه نصیر در قرن 13 میلادی و قرن ششم قمری زیست داشته و آکوئیناس هم با ده سال اختلاف در همین دوران زندگی کرده است، گفت: در مورد موطن ایشان قم، ساوه و طوس و ... بیان شده است. حضور ایشان در قلاع اسماعیلیه خیلی مقطع مهمی است که یا با دعوت رفته و یا با اجبار؛ او 20 تا 30 سال در این قلاع بوده است و پیرامون وی بحث شیعهبودن و اینکه 12 امامی است یا خیر مطرح شده است.
توکلی افزود: برخی خدمات ایشان هم شامل تاسیس رصدخانه مراغه، کمک به فلسفه مشاء، مشاورت هلاکوخان مغول، تالیف آثار در عرصه سیاست و نجوم و ریاضی و ... است و در نهایت هم در کاظمین مدفون شدند که این دفن هم مؤیدی برای پذیرش شیعه 12 امامی بودن است. حمله مغول و تاثیرات آن سبب شد تا ایران عقبگرد داشته باشد و این عقبماندگی جبران هم نشد؛ همچنین دفاع خواجه نصیر از شیعیان که در اقلیت بودند از کارهایی است که در این دوره کرد. چالشهای جدی در آن مقطع نسبت به حرمهای مطهر ائمه(ع) ایجاد شد و موضوع مهم دیگر به خطر افتادن میراث علمی و فرهنگی شیعه در آتشسوزی کتابخانهها و سقوط شهرها بوده است.
وی افزود: شیعیان در این دوره فقدان مشروعیت داشتند و یگانگی حاکمیت در ایران وجود نداشت و حمله مغول هم بزرگترین مشکل بوده است و اینکه چه عواملی سبب بروز این مشکلات شد این بود که آخرین خلیفه عباسی فرد بسیار بی تدبیری بود و ضعف حکومت این دوره عباسیون سبب حمله مغولها شد و در عین حال تفاوت فرهنگ عربی ایرانی از مشکلات مهم در این مقطع بوده است؛ تمدن ایران تمدنی قوی و چندهزار ساله بود ولی فرهنگ عربی، نهایتا بعد از اسلام رشد کرد و این اختلاف فرهنگی تمدنی هم چالش بزرگی بود، ضمن اینکه ایرانیان و فارسها طبقه موالی بودند و آزادی محدودی داشتند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: یکی از مشکلات این دوره این بود که عباسیان با شعار اینکه حکومت شایسته اهل بیت(ع) است روی کار آمدند ولی در ادامه حکومت موروثی خودشان را بنیان نهادند و تداوم بخشیدند و وقتی دیدند که اهل سنت غلبه دارند برای شیعیان مشکلات ایجاد کرده و آنان را از خدمات اجتماعی محروم کردند.
وی افزود: خواجه نصیرالدین طوسی در تبیین وضع مطلوب و مدینه فاضله مدنظر خود، به مدینه فاضله فارابی توجه کرده است و صناعات و احکام مختلف را برای تنظیم وضعیت سیاسی جامعه ترسیم کرده است تا جامعه به سعادت برسد و فضیلت از طریق ایجاد مدینه فاضله رخ دهد؛ برای تحقق این مسئله ما صانع مدبر لازم داریم تا با تلفیق این دو کمال انسان رقم بخورد زیرا عالم مدبر سعی دارد تا دستورات الهی در سطح جامعه پیاده شود. در این دستگاه، انسان موجودی اجتماعی است که برای تکامل نیازمند همکاری دیگران است و سرنخ این اندیشه مدینه فاضله هم به فارابی و افلاطون میرسد.
توکلی در ادامه گفت: خواجه نصیرالدین طوسی وقتی سیاست مدن را بحث میکند هدایت جامعه را براساس توانمندی افراد به سمت تعالی دنیوی و اخروی میبیند و میگوید تنظیم نباید و بایدهای سیاسی به نوعی برخوردار از همکاری احاد جامعه است تا مدینه به شکوه لازم خود برسد؛ آحاد جامعه نمیتواند استعداد بالقوه خود را بدون کمک دیگران بالفعل کنند و جامعه دچار ضلالت میشود.
وی اظهار کرد: خواجه میگوید سیاست به فرد حاکم کمک میکند تا با تنظیم شئون مختلف سیاسی و اجتماعی جامعه، آن را به سمت درست هدایت کند و این هدایت سطوح عالی و نازل دارد که سطوح عالی سیاست الهی مبتنی بر سعادت است. خواجه مدینه فاضله را ا فارابی و افلاطون و ... دریافت کرده است و رهبری این جامعه متکفل راهنمایی جامعه است. او در مورد ریاست هم دو دسته را عنوان کرده است یعنی رهبری مدینه فاضله یا به صورت ریاست عظمی و یا ریاست غیرعظمی است که ریاست عظمی، حکمت و تعقل عام است.
وی با بیان اینکه ریاست عظمی هم به چند شکل رخ میدهد، افزود: ریاست ملک علی الاطلاق، ریاست شورایی، ریاست سنت و ریاست اصحاب است؛ ملک علی الاطلاق حد کمال است و در ریاست شورایی هم همکاری افراد توامند مدنظر است و در ریاست سنت باید هر آنچه را در سنت گذشتگان روشن نیست و یا تصریح شده است مورد توجه قرار دهیم. ریاست اصحاب هم زمانی است که افراد متعدد عهدهدار کار میشوند و تفاوت آن با شورایی این است که در شورا یک نفر ریاست را برعهده دارد و جمعی به او کمک میکنند ولی در این جا ریاست، شورایی است.
وی با اشاره به راه حلهای خواجه نصیر برای دستیابی به مدینه فاضله و وضع مطلوب، ادامه داد: ایشان تحقق عدالت و احسان را عاملی برای دستیابی به وضع مطلوب میداند و معتقد است گسترش مودت و محبت باید در جامعه رخ دهد و عدالت هم فضیلتی است که هیچ فضیلتی همشان آن نیست. او بحث کرده است که ما اگر از مبدا هستیشناسی توحیدی بحث کنیم مبدا همه انوار از ناحیه خداوند هستند؛ او ریشه عدالت را عمل کردن به دستورات خدا در عرصه سیاسی و اجتماعی میداند بنابراین نظریه عدالت سیاسی نظریهای است که شیعه اثنیعشری آن را سامان داده است.
انتهای پیام