کد خبر: 4256512
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۱
امام جمعه قزوین:

هیچ عبادتی بدون معرفت خدا شکل نمی‌گیرد

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه اخلاق گفت: بن‌مایه فهم حقایق دینی، معرفت خداست، بنابراین بدون معرفت خدا هیچ عبادتی شکل نمی‌گیرد.

عبادت خدا

به گزارش ایکنا از قزوین، آیت‌الله عبدالکریم عابدینی، نماینده ولی‌ فقیه در استان و امام جمعه قزوین در جلسه اخلاق به شرح بخش دوم خطبه نخست نهج‌البلاغه پرداخت که در ادامه می‌خوانیم:

فهم بخش دوم خطبه نخست نهج‌البلاغه با مطالعه، فلسفه، حکمت و حفظ کردن مطالب امکان‌پذیر نیست، البته این‌ها لازم است اما کافی نیست، علم و دانش کمکی برای فهم این متن است اما به تنهایی نمی‌تواند از عهده این معنا برآید، آنچه به ما برای درک این متن کمک می‌کند، نماز و روزه است، همان نماز و روزه‌ای که عبادت است، همان عبادتی که نور تقوا را در درون آدم روشن می‌کند.

امیرالمؤمنین(ع) در بخش دوم خطبه اول نهج‌البلاغه فرموده‌اند: «أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ وَ کمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ وَ کمَالُ التَّصْدِیقِ بِهِ تَوْحِیدُهُ وَ کمَالُ تَوْحِیدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ کمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْی الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ کلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَیرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ کلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَیرُ الصِّفَةِ، فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَیهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَیهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ. وَ مَنْ قَالَ فِیمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَی مِنْهُ. کائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ کلِّ شَیءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَیرُ کلِّ شَیءٍ لَا بِمُزَایلَةٍ، فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَی الْحَرَکاتِ وَ الْآلَةِ بَصِیرٌ إِذْ لَا مَنْظُورَ إِلَیهِ مِنْ خَلْقِهِ، مُتَوَحِّدٌ إِذْ لَا سَکنَ یسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لَا یسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ.»


بیشتر بخوانید:


امیرالمؤمنین(ع) در این بخش فرموده است بن‌مایه فهم حقایق دینی، معرفت خداست، بدون معرفت خدا هیچ عبادتی شکل نمی‌گیرد، اگر کمال حقیقی خدا را دیدیم، می‌توانیم در نمازمان به معنای واقعی توحید را شهادت بدهیم و بگوییم «اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریک له»، اذان و اقامه ما نیز با این حقیقت آغاز می‌شود.

آیا ما وقتی «اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له» می‌گوییم، این را با فهم و باور می‌گوییم یا طوطی‌وار به زبان جاری می‌کنیم؟ وقتی توحید جان گرفت، نوبت به اخلاص می‌رسد، یعنی ما وقتی در نمازمان می‌گوییم «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، آیا در این جمله ما فقط عبادت خدا جا دارد؟ ما باید «ایاک نعبدی» بگوییم که هیچ چیز و هیچ کس در آن دخیل نباشد و بگوییم خدایا من فقط و فقط تو را عبادت می‌کنم.

کمال اخلاص این است که صفات را از خدا نفی کنی، یعنی نباید در یک طرف خدا و در طرف دیگر آن ویژگی باشد، این‌ها صفت و موصوف هستند، اگر ما صفات خدا را این‌گونه بیان کنیم، به دوگانه‌پرستی مبتلا می‌شویم، در حالی که اسما و اوصاف الهی، هیچ‌کدام جدا از خدا دیده نمی‌شوند و در خدا دوگانگی راه ندارد.

اگر کسی خدا را توصیف کرد و وصف را غیر از ذات مقدس خدا دید، قرین برای خدا قرار داده است، اگر قرین برای خدا قرار داد، یعنی خدا را دو تا دیده و او را از اجزای ترکیب‌یافته تشخیص داده است، این غلط است، چنین کسی نسبت به خدا جاهل است، وقتی جاهل شد به خدا اشاره می‌کند، اگر ما خدا را به‌گونه‌ای شناختیم که به او اشاره کردیم، او را محدود کرده‌ایم، یعنی برخی مکان‌ها را از او تهی دانسته‌ایم، اگر محدودش کردیم او را در شمار همه چیزهایی قرار دادیم که معدود هستند و شمرده می‌شوند.

هرکس گفت خدا در فلان‌جا هست یا گفت خدا در دنیا، آخرت، بالا یا پایین است، هر کس این‌گونه درباره خدا فکر کرد، خدا را مضمون دانسته است، یعنی این‌طور تصور کرده که یک عالم و حقیقت بزرگتری وجود دارد که خدا هم در این عالم است، این معرفت ناصحیحی است.

خدا وجود دارد بدون اینکه یک موجدی او را ایجاد کرده باشد، خدا موجود است، اما وجودش این نبوده که مثل انسان باشد و یک وقتی هیچ نبوده و خدا او را به‌وجود آورده است، خدا با هر چیزی هست، اما به معنای اینکه قرین آن باشد نیست، یعنی این طور نیست که یکی آن باشد و یکی هم خدا باشد، این‌گونه نیست، خدا غیر از هر چیز است، اما این غیر از هر چیز بودن به معنای مفارقت و دوگانگی نیست.

چه کسانی در قیامت نابینا محشور می‌شوند

خدا فاعل است، اما فاعل بودنش مثل ما نیست که اگر خواستیم یک بنایی بسازیم، ابزار لازم داشته باشیم و با حرکت و فعالیت یک کاری کنیم، خدا نسبت به همه چیزهایی که آفریده بصیر است، آن زمانی هم که هیچ چیز بصیری وجود نداشته، خدا بصیر بوده است، خدا یکتاست از آن موقعی که هیچ چیزی وجود نداشته است و هیچ چیزی هم که نبوده، این نبودن او را به استیحاش گرفتار نکرده است.

خدای متعال در آیه ۱۱۰ سوره کهف فرموده است بگو جز این نیست که من هم بشری مانند شمایم که به من وحی می‌شود که معبود شما فقط خدای یکتاست؛ پس کسی که دیدار پاداش و مقام قرب پروردگارش را امید دارد، پس باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نکند، در این آیه از کلمه «لِقَاءَ» استفاده شده است، این کلمه می‌تواند کمک کند ما متوجه این خطبه امیرالمؤمنین(ع) باشیم، اینجا ایمان و عمل صالح باید دست ما را بگیرد.

از رسول اکرم(ص) نقل شده که حضرت فرموده‌اند برخی آدم‌ها قرآن را برای دنیا می‌خوانند، نتیجه‌اش این است که بهشت برایشان حرام می‌شود، برخی آدم‌ها علم را می‌خوانند ولی حقیقت علم را دنبال نمی‌کنند، این‌ها اخلاص ندارند، این‌ها در دنیا نابینا هستند، در قیامت هم نابینا محشور می‌شوند.

پیامبر(ص) در ادامه فرمودند اگر کسی علم را برای ریا و به رؤیت و به گوش دیگران رساندن فرابگیرد و علم را فقط برای دنیا بخواهد، خدا برکتش را از او برمی‌دارد، اگر کسی با ریا به‌دنبال علم برود، علم دارد اما علمش برکت ندارد و معیشتش هم در مضیقه خواهد شد و خدا او را به خودش واگذار می‌کند، هر کس را که خدا به خودش واگذار کند، او هلاک می‌شود، پیامبر(ص) در ادامه آیه ۱۱۰ سوره کهف را قرائت کردند.

در بیان دیگری از امیرالمؤمنین(ع) آمده است که شرک چهار شعبه دارد، این حدیث بسیار طولانی است اما حضرت در بیان شعبه چهارم شرک می‌فرمایند این شعبه شرکی است که به‌صورت ریا در زندگی ما وجود دارد، سپس حضرت به آیه ۱۱۰ سوره کهف اشاره کردند.

امیرالمؤمنین(ع) در ادامه فرمودند کسانی که شرک ریایی دارند، روزه و نمازشان را هم به جا می‌آورند، این‌ها خودشان را مشغول کارهایی می‌کنند که اهل خیر این کارها را می‌کنند، فرق این‌ها با آدم حسابی‌ها این است که هر کاری می‌کنند می‌خواهند مردم کارشان را ببینند.

در کتاب کافی به نقل از امام باقر(ع) آمده است که اگر خواستید عمیقاً در عظمت خدا بیندیشید و در آن نظر کنید، مخلوقاتش را ببینید تا به عظمت خدای متعال پی ببرید.

همچنین در کتاب کافی نقل شده یکی از خوارج بر امام باقر(ع) وارد شد و به امام(ع) عرض کرد تو چه چیزی را می‌پرستی؟ حضرت فرمودند من خدای متعال را می‌پرستم، او مجدد سؤال کرد خدایت را دیده‌ای که او را می‌پرستی؟ حضرت فرمود من خدا را با حقیقت ایمان می‌بینم، اما شما باید مخلوقات را ببینید تا خدا را درک کنید.

انتهای پیام
captcha