به گزارش ایکنا از قزوین، آیتالله عبدالکریم عابدینی، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه قزوین در جلسه اخلاق به شرح بخش دوم خطبه نخست نهجالبلاغه پرداخت که در ادامه میخوانیم:
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند که اساس دین معرفت خداست، یعنی اگر بخواهیم دین را بهصورت واقعی نگاه کنیم، ابتدا باید معرفت خدا را کسب کنیم، نماز، روزه، حج، عبادات و اخلاقیات باید با دین و خدا هماهنگ باشند.
رسول خدا(ص) فرمودند: آدم در ابتدا که وارد دین میشود، بایدها و نبایدها را میبیند، اما وقتی علم و آگاهی دینی او بالا رفت، به جایی میرسد که دیگر امر و نهیها را نمیبیند، بلکه میگوید بدون دین نمیشود زندگی کرد.
قرآن با سوره حمد آغاز شده و وحی نیز با سوره علق آغاز شده است، سوره علق اولین سورهای بود که بر قلب پیامبر(ص) نازل شد، در این سوره آمده است بدان که تو صاحب و رب داری و بهصورت اتفاقی به دنیا نیامدهای، در سوره علق اصل و اساس کار این است که گویا جلسه معارفهای برقرار شده که خدا و انسان با هم آشنا شوند.
سوره مبارکه حمد نیز همین کار را میکند، شهید مطهری فرموده خدای متعال در این سوره اساسیترین سؤالات بشر که برای هر آدمی مطرح است را پاسخ میدهد، برای مثال اینکه ما از کجا آمدهایم؟ قرار است به کجا برویم؟ با چه کسانی باید همراه شویم؟ چه کسانی را نباید همراهی کنیم؟ راه اساسی را از چه کسی باید بگیریم؟ پاسخ به همه این سؤالات در سوره حمد آمده است.
بیشتر بخوانید:
در کتاب کافی به نقل از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: من اسلام را طوری برای شما تبیین میکنم که هیچکس قبل از من نتوانسته باشد اسلام را با این بیان گفته باشد، سپس حضرت فرمود اسلام با تسلیم شروع میشود، ما باید تسلیم را با خدا شروع کنیم، یعنی در مقابل خدا تسلیم باشیم، مرحله بعدی یقین و مرحله پس از آن هم تصدیق است.
تصدیق را تطبیق معنا کردهاند، یعنی خدا یک چیزهایی در فطرت ما قرار داده است، برای مثال از ما سؤال کرده «الست بربکم»، ما نیز «قالوا بلی» گفتهایم، سپس آن معرفتی که میخواهیم نسبت به خدای متعال پیدا کنیم با این فطرت تطابق پیدا میکند، بنابراین دل آدم آرام میشود و به یقین میرسد.
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه فرمودهاند: مرحله بعد از تصدیق نیز اقرار است؛ یعنی آن چیزی که آدم تصدیق میکند در حقیقت به زبان هم جاری میکند و شهادتین میگوید.
قرار نیست فقط آدمها وقتی در حالت احتضار قرار گرفتند «اشهد ان لا اله الا الله» بگویند، بلکه هر روز باید مکرر این کلمات بر زبان ما جاری شود و یگانگی خدا، رسالت پیامبر(ص) و ولایت امیرالمؤمنین(ع) را شهادت دهیم، اگر با قرآن به این مقصد رسیدیم راهمان درست است، یعنی معرفت قرآنی و انس با قرآن باید کاری کند که آدم بتواند شهادت واقعی بدهد، وگرنه شهادت غیرواقعی را منافقان هم دادند و خدا رسوایشان کرد.
خدای متعال در آیه یکم سوره منافقون میفرماید: «إِذَا جَاءَک الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّک لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ إِنَّک لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکاذِبُونَ»، یعنی چون منافقان نزد تو آیند گویند گواهی میدهیم که تو واقعاً پیامبر خدایی و خدا هم میداند که تو واقعاً پیامبر او هستی و خدا گواهی میدهد که مردم دوچهره سخت دروغگویند.
همین که منافقون میگویند «نَشْهَدُ»، از این کلمه دروغ آشکار میشود، برای اینکه شهادت چیزی نیست که جمعی شهادت بدهیم، چون شهادت یک موضوع قلبی است و هر کس بهصورت انفرادی باید شهادت بدهد.
اگر کار ما به جایی برسد که وقتی اقرار میکنیم اقرارمان حقیقی و شهادتمان واقعی باشد، آن وقت ایمان ما واقعی است، چراکه پیش خدا نمیشود غیرواقعی حرف زد، باید بررسی کنیم ببینیم آیا ما واقعی میگوییم «اشهد ان لا اله الا الله» آیا واقعاً غیر از خدا چیزهای دیگری برای ما مطرح نیست؟
مرحله بعد از اقرار، عمل است و مرحله بعد از عمل، ادا کردن است، امیرالمؤمنین(ع) در ادامه فرموده است: مؤمن دینش را از رأیش نمیگیرد، یعنی ما باید دین را از کتاب، رسول و ولی بگیریم، نه اینکه دین را از هر جایی بگیریم.
در کتاب توحید مرحوم صدوق آمده کسی از امام موسی بن جعفر(ع) سؤال کرد معرفت توحیدی را به من یاد بده، امام(ع) به او فرمود: آنچه را که خدا گفته، همان را بگیر و به آن عمل کن، مبادا از آن چه خدا گفته تجاوز کنی، وگرنه هلاک میشوی.
امام(ع) در ادامه فرمود: به واحد، احد و صمد بودن خدا توجه کن؛ به همین دلیل است که تأکید شده در نمازهایمان به سوره توحید که مرکز این ویژگیهاست توجه کنیم، همچنین گفته شده اگر سه بار سوره توحید را قرائت کنید گویا قرآن را ختم کردهاید.
امام(ع) در ادامه فرمود: خدا آن حی است که نمیمیرد، خدا هرگز شکست نمیخورد و مغلوب نمیشود، شتاب و عجله در کار خدا نیست، او دائمی است که هیچوقت کارش به فنا و نابودی نمیکشد، هم باقی است و هم هر چیزی به او وصل شد بقا پیدا میکند.
در این رابطه خدای متعال در آیه ۹۶ سوره نحل فرموده است: «مَا عِنْدَکمْ ینْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِینَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کانُوا یعْمَلُونَ»، یعنی آنچه پیش شماست تمام میشود و آنچه پیش خداست پایدار است و قطعاً کسانی را که شکیبایی کردند به بهتر از آنچه عمل میکردند پاداش خواهیم داد.
امام موسی بن جعفر(ع) در ادامه فرمود: زوال در کار خدا نیست، خدا غنی است، او عزیزی است که ذلت در کارش نیست، هر کس هم بخواهد عزیز شود باید به خدا وصل شود، زیرا خدای متعال در آیه ۶۵ سوره یونس میفرماید: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا»، یعنی (همه عزت و توانمندی برای خداست)، رسول خدا(ص) و مؤمنان نیز عزیز هستند، چون وصل به خدای عزیزند.
امام موسی بن جعفر(ع) در ادامه فرمود: بخل در کار خدا نیست؛ این کلام حضرت به ما شوق میدهد تا جایی که میتوانیم از خدا درخواست کنیم، چون او مثل بخیل با ما برخورد نمیکند، عقلها نباید خدا را اندازهگیری و محدود کنند، چون نمیشود خدا را در تعاریف رسمی گنجاند، وهم نیز نمیتواند خدا را درک کند.
در مهجالدعوات سید بن طاووس(ره) به نقل از رسول خدا(ص) آمده است که هر کس خدا را با اسامی واحد، احد و صمد بخواند و از او چیزی بخواهد، خدا به او عنایت میکند، هر وقت هم دعا کند، دعایش به اجابت میرسد.
انتهای پیام