کد خبر: 4262475
تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۶
آیت‌الله عابدینی تبیین کرد

سوره حشر چه پیام‌هایی دارد

امام جمعه سابق قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم به بیان پیام‌های سوره حشر پرداخت و گفت: حشر به معنای قیام است، یعنی با نیت، حماسه و برای رسیدن به یک هدف، جمعیتی از مردم با هم تصمیم بگیرند که باید قیام کنند تا انقلاب پیروز شود یا قیام کنند تا رهبر حکیم انقلاب بتواند مردم را به اهداف موردنظر برساند.

آیت الله عابدینی

به گزارش ایکنا از قزوین، آیت‌الله عبدالکریم عابدینی، امام جمعه سابق قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم در مسجد شیخ‌الاسلام قزوین در سخنانی به شرح سوره حشر پرداخت که در ادامه می‌خوانیم:

خدای متعال در آیه دوم سوره حشر فرموده‌اند: «اوست كسى كه از ميان اهل كتاب كسانى را كه كفر ورزيدند در نخستين اخراج از مدينه بيرون كرد گمان نمی‌کرديد كه بيرون روند و خودشان گمان داشتند كه دژهايشان در برابر خدا مانع آن‌ها خواهد بود ولى خدا از آنجايى كه تصور نمی‌کردند بر آنان درآمد و در دل‌هايشان بيم افكند، به‌طورى كه خود به دست ‏خود و دست مؤمنان خانه‌‏هاى خود را خراب می‌کردند پس اى ديده‏‌وران عبرت گيريد.»

یکی از کلمات مورد بحث در این آیه کلمه «لِأَوَّلِ الْحَشْرِ» است، می‌توان گفت که «لِأَوَّلِ الْحَشْرِ» یعنی اولین قیام مردمی که با فرماندهی، امامت و هدایت رسول اکرم(ص) بوده است.

در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، قیام‌هایی که صورت می‌گرفت و خیابان‌ها سرشار انبوهی از جمعیت هدفمند می‌شدند، جمعیتی که با شعور و مقصد معین در پیروی از امام(ره) دارای هدف ایمانی برای رضای خدا با ایثار، فداکاری و گذشت به میدان آمده و در مسیر شهادت قدم برداشته بودند، این هم به معنای حشر است.


بیشتر بخوانید:


«لِأَوَّلِ الْحَشْرِ» چهار پیام دارد، یک پیام آن برای مؤمنان است؛ یعنی ای مؤمنان، راهی جز مقاومت و ایستادگی در مقابل دشمن وجود ندارد، بنابراین نمی‌توان با یهودیان مذاکره و صحبت کرد، قرآن این را راه‌حل نمی‌داند، خدای متعال می‌فرماید باید در مقابل این‌ها قیام کنید و حشری داشته باشید که نتیجه حشر شما آوارگی، جابه‌جایی و بیرون کردن آن‌ها باشد، فقط این راه است که به عزت، اقتدار و پیروزی شما خواهد رسید.

پیام دوم برای دشمنان است تا بدانند این رشته سری دراز دارد، یعنی یک موقع حشر به معنای قیام تعدادی از مردم مدینه در مقابل فرقه‌ای از یهودیان و بیرون کردن آن‌ها بوده است، این حشر راجع به یک گروه از یهودیان است، یهودیان دیگر هم باید بدانند هر کجا در مقابل دین خدا بایستند این حشر مؤمنان با برکندن یهودیان و بیرون کردن آن‌ها دنبال خواهد شد.

پیام سوم برای جهانیان است، یعنی ای مردم جهان، ما یک حشر و قیام را شروع کرده‌ایم، این قیام در مدینه به امامت، رهبری و هدایت رسول اکرم(ص) اتفاق افتاده است، این قیام در عصر و نسل ما در ۱۵ خرداد اتفاق افتاد، این حشر در سال ۵۲ به‌ گونه دیگری در مقابل یهود و آمریکا مطرح شد، ای جهانیان که از ظلم تنفر دارید و عدالت را دوست دارید، اکنون شاهدید شعاع حشر رسول اکرم(ص) گسترده شده و در مناطق مختلف دنیا مطرح است.

پیام چهارم این است که «لِأَوَّلِ الْحَشْرِ» به ما می‌گوید این حشر متوقف نخواهد بود و حشرهای بعدی هم در راهند و این رشته ادامه پیدا خواهد کرد.

خدای متعال در آیه سوم سوره حشر فرموده است: «و اگر خدا اين جلاى وطن را بر آنان مقرر نكرده بود قطعاً آن‌ها را در دنيا عذاب می‌کرد و در آخرت هم عذاب آتش داشتند.»

در این آیه جمله «كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَاءَ» آمده است، یعنی خدا «جلاء» را برای یهودیان نوشته است، یعنی خدا تصمیم گرفته که این‌ها باید بروند و بساطشان را از مدینه جمع کنند، خدا «جلاء» را برای یهودیان و فتح و پیروزی را برای مؤمنان در نظر گرفته است.

«جلاء» به معنای ترک دیار و وطن برای نجات از بلاها و گرفتاری‌هاست، یعنی برای مثال امروز یهودیان صهیونیست برای نجات از موشک‌هایی که بر سرشان می‌ریزد چاره‌ای جز ترک فلسطین ندارند، در آن زمان هم یهودیان برای نجات از تهدیدهایی که رسول خدا(ص) نسبت به آنان داشت، باید مدینه را ترک می‌کردند، این‌ها باید مدینه را ترک می‌کردند تا خودشان را نجات بدهند.

این نشان می‌دهد همیشه باید سیاست ما در مقابل مستکبران آمریکایی، یهودی و صهیونیستی این‌گونه باشد و به‌گونه‌ای عمل کنیم تا این‌ها جز به جلا از وطن غصبی، فکر دیگری به سرشان نزند، این باید به‌عنوان مسائل مسجل و مسلم رفتاری ما در مقابل آنان باشد.

علامه طباطبایی در خصوص آیه سوم سوره حشر فرموده‌اند که جلا به معنای ترک وطن است، جلا این است که مجبور شوی وطنت را رها کنی و بروی، یهودیان مجبور شدند به‌خاطر بی‌ادبی‌هایی که داشتند وطنشان را ترک کنند، آن‌ها به‌خاطر نفاقی که داشتند مجبور بودند مدینه را ترک کنند، آن‌ها هر چه می‌توانستند علیه رسول خدا(ص) نقشه می‌کشیدند و توطئه می‌کردند، بنابراین تصمیم پیامبر(ص) این بود که یهودیان غیر از اینکه باید از مدینه بیرون بروند، راه دیگری ندارند.

علامه طباطبایی(ره) فرمودند که خدای متعال در این آیه جلا را برای یهودیان نوشته است، یعنی خدا این را مسجل کرده است، مثل اینکه خدا در آیه ۱۸۳ سوره بقره فرموده است: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ»، یعنی روزه بر شما مقرر شده است، یعنی روزه بر شما مسلم، مسجل و واجب شد. خدای متعال هم مطابق آیه سوم سوره حشر مسلم و مسجل کرد که یهودیان باید جلا و ترک وطن کنند، به عبارت بهتر این‌ها باید گورشان را گم کنند، این نسخه درمان غده سرطانی یهود است که از این آیه یاد می‌گیریم.

علامه طباطبایی در ادامه فرموده است که خدای متعال در آیه سوم سوره حشر می‌فرماید یهودیان یک عذاب دنیایی و یک عذاب آخرتی مخصوص دارند، عذاب دنیایشان این است که باید ریشه‌کن شوند، به قتل برسند و به اسارت و بردگی گرفته شوند، اما عذاب مخصوص در قیامت هم برای آن‌ها وجود دارد، مگر اینکه توبه کرده و رفتارشان را تغییر دهند، تا یهودی‌ها این خوی خون‌آشامی و ددمنشی را دارند نسخه مقابله با آن‌ها همین چیزی است که خدای متعال فرموده است.

خدای متعال در آیه چهارم سوره حشر می‌فرماید: «اين عقوبت براى آن بود كه آن‌ها با خدا و پيامبرش در افتادند و هر كس با خدا درافتد بداند كه خدا سخت‏ كيفر است.» علامه طباطبایی در رابطه با این آیه فرموده‌اند: «المُشاق المُخالفه بالعناد»، مشاق به معنای مخالفت و دشمنی ورزیدن است، اینکه در ابتدای این آیه از کسانی سخن گفته شده که در مقابل خدا می‌ایستند، سپس از کسانی سخن گفته شده که در مقابل رسول خدا(ص) ایستاده‌اند، این نشان می‌دهد آن‌هایی که در مقابل رسول خدا(ص) می‌ایستند همان‌هایی هستند که در مقابل خدا می‌ایستند، آن‌هایی که در مقابل امیرالمؤمنین(ع) می‌ایستند همان‌هایی هستند که در مقابل خدا هم می‌ایستند، آن‌هایی که در مقابل امام(ره) و رهبر حکیم انقلاب می‌ایستند، همان‌هایی هستند که در مقابل خدا می‌ایستند، چراکه این‌ها همه از همان سلسله نور هستند، بنابراین مقابله با هر کدام از سلسله نور به معنای مقابله با خداست.

آن‌هایی که دست دوستی و مهربانی به سمت اجانب و دشمنان قسم خورده ما که جز به نابودی ما فکر نمی‌کنند، دراز کرده‌اند، جاهل و گاهی احمق هستند، گاهی هم بدتر از این‌ها و منافق هستند، یعنی بنایشان بر این است که به دشمن میدان بدهند، با دشمن سازش کنند و علیه نظام دینی فعالیت کنند.

حال ببینیم فرق جلا و حشر در سوره حشر چیست؟ اینکه می‌گویند یک ملت حشر کردند، یا می‌گویند یک ملت جلا کردند، این دو با هم فرق دارند، جلا یعنی بساطشان را برچیدند و رفتند، مثل صهیونیست‌هایی که به صف فرودگاه رفته بودند برای اینکه سرزمین‌های اشغالی را ترک کنند، خیلی‌هایشان هم رفتند و دیگر بر نمی‌گردند، یا اینکه از شهرهای امن و امانشان به سنگرها و پناهگاه‌ها رفتند، این به معنای جلا است.

حشر به معنای قیام است، یعنی با نیت، حماسه و برای رسیدن به یک هدف، جمعیتی از مردم با هم تصمیم بگیرند که باید قیام کنند تا انقلاب پیروز شود یا قیام کنند تا رهبر حکیم انقلاب بتواند مردم را به اهداف موردنظر برساند.

فرق بین جلا و هجرت

فرق بین جلا و هجرت چیست؟ برخی از شهری به شهر دیگر یا از کشوری به کشور دیگر مهاجرت می‌کنند، این‌ها برای این مهاجرت تصمیم می‌گیرند و از مهاجرت مقصودی دارند، برای مثال رسول اکرم(ص) از مکه به مدینه هجرت کردند، یعنی تصمیم گرفتند، برنامه داشتند، این‌طور پیش‌بینی کردند و همین‌طور هم محقق شد که اگر به مدینه بروند فشار مشرکان و کفار بر مؤمنان برداشته می‌شود و میدان نشر حقایق دین باز می‌شود، اما جلا به معنای بیرون شدن به معنای اینکه دیگر صلاح نیست اینجا بمانند است، این با هجرت متفاوت است، در جلا الزام، اجبار، اکراه و ترس وجود دارد، کسانی که جلا می‌کنند از رها کردن وطنشان خوشحال نیستند، اما آن کسانی که هجرت می‌کنند به‌دنبال فضای بهتری هستند.

فرق حشر و هجرت چیست؟ حشر به معنا قیام کردن یک ملت است، مردم در ۱۵ خرداد قیام کردند، مردم در سال ۵۶ نیز قیام کردند و این قیام تا سال ۵۷ در همه جا ادامه پیدا کرد و به پیروزی انقلاب منجر شد، این حشر است، اما هجرت این‌گونه نیست، برای مثال امام(ره) از ترکیه به نجف و از آنجا نیز به فرانسه به هجرت کردند.

فرق هجرت و اخراج چیست؟ رسول گرامی اسلام(ص) از مکه اخراج نشدند، بلکه از مکه به مدینه هجرت کردند، اما اخراج به معنای این است که به یک جماعت یا به یک فرد بگویند تو باید بیرون بروی، یعنی او را الزام به بیرون رفتن کنند، بنابراین اگر الزام پشت سر رفتن کسی باشد، یعنی او را وادار کنند آنجا را ترک کند، این به معنای اخراج است.

جلا و تبعید نیز با هم فرق دارند، البته مشترکاتی هم دارند، یکی از مجازات‌های اسلامی تبعید است، وقتی یک کسی در یک جا کارهایی انجام می‌دهد و هر کاری می‌کنند که او سر به راه شود، میسر نمی‌شود، در این صورت ممکن است او را تبعید کنند، در تبعید جا و مکان را برای فرد مشخص می‌کنند و می‌گویند تو باید به فلان شهر بروی، آنجا هم زیر نظر و محدود هستی، در حالی که در جلا چنین مواردی وجود ندارد، یعنی نه برای این افراد جا و مکان تعیین می‌شود و نه محدودیتی برای آنان در نظر گرفته می‌شود.

ماوردی از مفسران نام‌آشنای اهل سنت است که معاصر مرحوم شیخ طوسی بوده است، ایشان یک تفسیر شش جلدی دارد، ایشان یکی از فرق‌های بین جلا و اخراج را در تفسیرش بیان کرده و گفته ممکن است این دو در یک جاهایی مشترک‌المعنا باشند، اما فرقشان این است که جلا آن چیزی است که فرد به همراه خانواده خود اقدام می‌کند، اما اخراج این‌گونه نیست و ممکن است صرفاً خود فرد اخراج شود و خانواده‌اش در آنجا حاضر باشند.

در رابطه با فرق جلا و اخراج، اگر یک نفر از یک جا به جای دیگری برود، به این جلا نمی‌گویند، جلا باید برای یک جمع باشد، اما در اخراج این‌طور نیست، ممکن است یک نفر اخراج شود یا ممکن است چند نفر اخراج شوند.

انتهای پیام
captcha