به گزارش ایکنا از قزوین، مسعود جانبزرگی، استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، شب گذشته، ۱۲ اسفندماه در وبینار آموزشی ویژه ماه مبارک رمضان که به همت دپارتمان درمان معنوی مرکز طلیعه سلامت و مرکز دانش بنیان گسترش و آزمایش روانشناسی معنوی جانبزرگی برگزار شد، گفت: خداوند قرآن را توسط پیامبر(ص) فرستاد و ائمه اطهار(ع) نیز دعاهایی را به ما آموختند تا در مسیر صعود به سمت خدا حرکت کنیم و آنچه قرآن و دعا به ما یاد میدهد مسیر زندگی ما را مشخص میکند، بنابراین فرهنگ و مسیر زندگی ما به سمت خدا برگرفته از دعاهای معصومین(ع) است.
وی با بیان اینکه میل به بقا اصلیترین چالشی است که همه ما در زندگی با آن مواجه هستیم، ادامه داد: همه ما در تمام اعمال و حرکات دنبال این هستیم که بقا و حیات پیدا کنیم و ماندگار باشیم، برای همین مانایی موضوعی است که در تمام سلولهای تشکیلدهنده دنیای مادی و باطنی وجود دارد و کسی نمیتواند آن را انکار کند.
این روانشناس بیان کرد: اگر روح از بدن انسان خارج شود پزشک میتواند جسم انسان را مطالعه کند، اما روانشناس نمیتواند با جسم بدون روح کاری کند چون روانی وجود ندارد؛ هرچند ممکن است آثار روان مانند اضطراب را بررسی و احتمالات را بیان کند. برای مثال میتواند زخم معده را بررسی کند و بگوید ناشی از اضطراب است، اما به قطعیت نمیتواند علت را اضطراب بداند.
وی گفت: در شناخت انسان، بهدلیل قوانینی که در انسان و شرایطش حاکم است، شناخت با حدس و گمان و غیرواقعی خواهد بود، بنابراین هر شناختی بدون شناخت خداوند واقعی نیست، پس عملی که از ما صادر میشود تا حدی برای روانشناس قابل شناخت است، اما بهصورت واقعی امکانپذير نیست.
جانبزرگی بیان کرد: گرایش به بقا در تمام اجزای وجودی، موج میزند؛ وقتی یک سوزن نازک به انگشت فرو میرود تمام بدن برای شناخت آن بسیج میشود تا از حیات بدن دفاع کنند. بقا، حیات و دوام چقدر اهمیت دارد که یک سلول نمیتواند یک تهدید را تاب بیاورد؟ در پاسخ باید گفت که قاعده وحدت برای دفاع از حیات حاکم است. وقتی خاری در دست فرو میرود تمام حواس و بخشی از ذهن درگیر آن میشود مگر اینکه تهدید بزرگتری اتفاق بیفتد که حواس به سمت آن برود.
وی اظهار کرد: هدف شناخت برای چیست؟ چرا میگوییم شناخت خدا و دیگر شناختها مهم است؟ در پاسخ باید گفت که هدف اصلی شناخت هدایت ما به سمت بقاست، به عبارتی دیگر هدف شناخت، هدایت و هدف هدایت بقاست.
استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه افزود: یکی از نیازهای اساسی وجود ما که در تمام اعمال و رفتار موج میزند بقاست. مسیر ما در زندگی باید روشن و کمخطر باشد در تاریکی مطلق نمیتوان مسیر را پیدا کرد، بنابراین یکی از بزرگترین چالشهای زندگی ما تلاش برای بقاست. وقتی که ما یک سلول در صلب پدر یا در رحم مادر هستیم تمام اجزای آن سلول برای بقا، ظهور و تلاش میکند و آگاهی و علم دستاورد این تلاش است. بنابراین، آگاهی تهدیدها، فرصتها و مسیرها را نشان میدهد.
وی گفت: یکی از نیازهای پایه معنوی ما نیاز به بقاست چون پایه همه اعمال ماست. زمانی که خداوند فرزندی را به شما هدیه میکند برای انتخاب نام او تحقیق میکنید، چرا اسم میگذاریم؟ اسم باید چه ویژگی داشته باشد؟ چرا تلاش میکنیم اسم عزیز و دوستداشتنی انتخاب کنیم؟ در پاسخ باید گفت که اسم رابطه خاصی با بقا دارد؛ دوست داریم فرزند صالح شود چون بقا دارد و تداومبخش والدین است و به آنان بقا و زندگی میدهد. هر چقدر اسم مناسبتتر باشد حس بقای بیشتری به ما خواهد داد. در روانشناسی کمتر به اسم توجه شده است. برخی از روانشناسان از روی اسم بسیاری از دادهها را بهدست میآورند.
وی اظهار کرد: چرا در ماه رمضان قرآن میخوانیم؟ چرا خدا کلام خود را با نام خودش آغاز کرده است؟ در پاسخ باید گفت چون خداوند به همه چیز بقا میدهد و بقای همه چیز به دست اوست. برای همین قرآن علاوه بر اینکه برنامه هدایت است، مبدأ معاد هم است، شروع کارها با بردن نام خدا نیز براساس همین منطق است؛ بنابراین نام خداوند تنها نامی است که عمل را به بقا منتهی کند.
استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: در دعای ابوحمزه ثمالی میخوانیم «لا تُؤدِّبنِی بِعُقُوبَتِک» یعنی من را با عقوبت عملم تربیت نکن. اگر به عقوبت عمل توجه نداشته باشیم ممکن است عمل بهگونهای آغاز شود که ابتر باقی بماند برای همین برنامه را با خدا شروع میکنیم چون همه کارها واحد است و مبدأ و معاد نیز یکی است.
جانبزرگی تصریح کرد: چرا خداوند با اسم خود قرآن را شروع کرد؟ در پاسخ باید گفت خدا به ما میآموزد بقای واقعی زمانی اتفاق میافتد که ما رابطه خود را با خدا حفظ کنیم در غیر این صورت با تدوام حیات رابطه ما قطع میشود؛ آنچه با نام خدا آغاز نشود به مرگ منتهی میشود در حالی که اگر با نام خدا آغاز شود بقا خواهد داشت چون در نام خدا هدایت قرار دارد.
وی اظهار کرد: قرآن نور است و به زندگی ما نور میدهد و مسیر را برای ما مشخص میکند. این امر در سیستم روانشناختی چگونه تحقق پیدا میکند؟ ظاهر و باطن رابطه خاصی با هم دارند، ظاهر ما عاشق باطن است یا باطن عاشق ظاهر ماست؟ باطن ما موجودی عجیب است و دائم در خواب و بیداری مراقب ظاهر و طبیعت ماست. در خواب رابطه طبیعت با ظاهر قطع است، اما باطن ما دائم بدن ما را رصد و مراقبت میکند تا نیازها برطرف شود؛ باطن ما در تمام لحظات از ظاهر ما مراقبت میکند و عکس آن صادق نیست و هوشیاری نیاز دارد.
این روانشناس تصریح کرد: باطن ما بسیار مراقب ظاهر است؛ وقتی غذای بد میخوریم یا حتی زمانی که تصمیم بد میگیریم باطن ما هشدار میدهد چون هسته آن در عقل فطری است. بنابراین، باطن ما هیچگاه ظاهر ما را تنها نمیگذارد. زمانی که کمترین مشکلی در بدن بهوجود میآید باطن ما تمام بدن را بسیج میکند و از ظاهر و جسم غافل نمیشود.
وی ادامه داد: باطن ما مظهر آیه «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» است. پس میبینم که چقدر خداوند به ما نزدیک است. باطن ما خواب ندارد حتی وقتی که طبق آیه هفتم سوره شمس «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا»، انسان تحت هیچ شرایطی نمیتواند باطن را انکار کند چون در زمان استراحت، ظاهر ما در خواب است و از بدن مراقبت میکند که این امر رابطه زیبایی است و خداوند به زیبایی آن را طراحی کرده است.
جانبزرگی در پایان یادآور شد: ماه رمضان فوقالعاده است وقتی که تصمیم میگیریم از سحر تا مغرب چیزی نخوریم و مراقب خود باشیم میتوانیم مراقبت از ظاهر را لمس کنیم، مهمتر اینکه ماه رمضان ماه باطن است و سیستم روانی ما نفسی تازه میکند.
خبرنگار: سیده زهرا حسینی فلاح
انتهای پیام