به گزارش ایکنا؛ میزگرد آنلاین «الهیات پساکرونایی» عصر 28 فروردینماه، با حضور جواد درویش، دانشجوی دکتری فلسفه علم، حضور نیما نریمانی، دانشجوی دکتری فلسفه دین، برگزار شد.
در ابتدای نشست جواد درویش به ایراد سخنان خود با موضوع تأثیرات مثبت و منفی کرونا بر دینداری پرداخت و اظهار کرد: ارائهام دو مقدمه دارد؛ مسئله اول این است که تقابل برخی دینداران با توصیههای علمی (مثل رفتارهای افراطی در حرمهای اهل بیت(ع)) مسئله اصیل علم و دین نیست. مسائل علم و دین تقابل مبانی الهیاتی و مبانی علمی با هم است؛ مثل نگاهی که داروینیسم درباره تکامل انسان دارد و با آموزههای دین در مورد آفرینش انسان تعارض دارد. اینها مسائل علم و دین است، ولی اینکه یک بخشی از نهاد دین در برابر یکسری توصیههای علمی مقابله کند، را نمیتوان در شمار مسائل علم و دین به شمار آورد. بله، اگر یک اجماع جهانی در فضای دینی بر علیه توصیههای علمی به شکل میآمد، میشد از آن به عنوان یک مسئله علم و دین یاد کرد.
وی افزود: مقدمه دوم این است که این مسئله را باید به مثابه یک مسئلهای که کل بشریت با آن مواجه است در نظر گرفته شود. به هر حال نمیتوانیم کرونا را به مثابه یک اتفاق سیاسی داخلی در نظر بگیریم. این مسئله چیزی است که هیچ کشوری آمادگی آن را نداشت و هیچ کس هنوز برای آن دارویی تهیه نکرده است و آینده آن مبهم است. بله، ممکن است خیلی مشکلات سیاسی و مدیریتی در کشور باشد، ولی نباید این مسئله را در سطح یک موضوع سیاسی تقلیل داد. این دو مقدمه من در این زمینه بود.
این پژوهشگر فلسفه علم در ادامه تصریح کرد: بحث نخست من درباره این است که کرونا چطور میتواند باورهای دین را تضعیف بکند. یک بحثی مطرح شد که کرونا مسئله شرور را به ذهن متبادر میکند و از آن جهت میتواند بر باورهای دینی تأثیر منفی بگذارد. مسئله شرور این است که اگر خداوند عالم مطلق است و قادر مطلق است و خیر محض است، نباید هیچ بدی و رنجی برای بشریت وجود داشته باشد. واقعاً ممکن است این مسئله تأثیر منفی داشته باشد و مردم بگویند چرا خداوند برای همه انسانها یک چنین اتفاقی را رقم بزند یا اینکه چرا جلویش را نگرفته است.
وی افزود: موضوع دیگری که شاید خاص فضاهای دینی باشد، توقف مناسک دینی جمعی است. ارتباط بخشی از مردم با نهاد دین از طریق مراسمات و حرمها است و تعطیلی اینها یعنی دیگر این افراد هیچ کنش دینی نداشته باشند و عملاً این امر به باورهای دینی آسیب میزند. ضمن اینکه خیلی وقتها انسانها در زمان مشکلاتشان به سراغ همین زیارتگاهها میروند تا آرامش پیدا کنند، ولی الآن در این بحران بزرگ، این زیارتگاهها تعطیل شدند.
درویش ادامه داد: مسئله دیگر این است که میشود طوری به کرونا نگاه کرد که موجب تقویب باورهای دینی شود. طبق نظرسنجی سایت گالوپ باور دینی مردم آمریکا در سالی که حادثه یازده سپتامبر اتفاق افتاد افزایش داده است. در همین ایام مقالات زیادی نوشته شده است درباره شباهت شرایط کنونی ما با حادثه یازده سپتامبر. یازده سپتامبر برای آمریکاییها واقعاً یک رنج بود و به همین خاطر الآن را با آن زمان مقایسه میکنند.
وی با بیان اینکه باید بدانیم چرا در این شرایط ایمان مردم تقویت میشود، تصریح کرد: یک جواب این است که جهانبینی طبیعتگرایی که انسانها بعد از رنسانس برای خودشان ساختند و سعی کردند خودشان را از عالم بالا منفک بکنند تا بگویند ما این توان را داریم که مشکلاتمان را خودمان حل کنیم و نیازی به امور ماوراء طبیعی نداریم، این کاخی که انسان ساخته است در اثر کرونا در ذهن بسیاری از مردم فروریخت. وقتی این تفکر ضعیف بشود بیش از یک جهانبینی بزرگ روبرویشان نیست و آن جهانبینی خداباور است. به همین خاطر مردم به سوی آن میروند.
این پژوهشگر فلسفه علم ابراز کرد: نکته آخر این است که کرونا میتواند به اصلاح باورهای دینی منجر شود. خیلی از افراد دیندار تمام ارتباطشان با دین همان حضور در مراسمات و زیارتگاهها است. دین حداقل سه بعد دیگر هم دارد: یک بعد معرفتی و فهم آموزههای دینی است، یک بعد معنوی و عبادی است و یک بعد اجتماعی و اخلاقی. الآن شاید کنشهای اجتماعی پررنگ شده باشد یا بعد عبادی میتواند پررنگ شود. بعد معرفی هم میتواند تقویت بشود.
گفت: کرونا از این جهت میتوان به اصلاح باورهای دینی منجر بشود و از این جهت که خدا، فقط خدای خیر نیست. خداوند هیچ زمان تضمین نکرده است که فقط رفاه مادی برای انسان ایجاد کند. در آیات متعددی خداوند فرموده است که انسانها را چه به خاطر امتحان کردن و چه به خاطر عذاب کردن در این دنیا، به سختی و رنج میاندازد ولی ما این مطلب را فراموش میکنیم.
در ادامه این نشست نیما نریمانی در سخنانی بیان کرد: از دو منظر میتوان به کرونا نگاه کرد. یکی منظر داخلی است؛ یعنی بررسی اینکه نسبتی که جریانات دینی با پیشامد کرونا برقرار کردند چه بوده است. مسئله دیگر این است که کرونا از منظر جهانی چه نسبتی با دینداری برقرار میکند. به نظرم فضایی که کرونا برای جریانات دینی ما ایجاد کرده است مشابه فضایی است که در آغاز دوره رنسانس در اثر تقابل دستاوردهای علمی با آموزههای دینی ایجاد شد.
وی افزود: دعوایی که بین گالیله و کلیسا ایجاد شده بود، یک سطح چالش است که ناظر به اتوریته علم و اتوریته دین است. وقتی دقیق بشویم میبینیم مسئله گالیله این نبود که یک عده دارند از یک باور دینی دفاع میکنند، بلکه مسئله این بود که اینها احساس میکنند اتوریته دین و کلیسا دارد به هم میریزد، به خاطر اینکه یک نفر دارد با هستیشناسی جدید یک حرف جدید میزند.
این پژوهشگر فلسفه دین ادامه داد: وقتی کرونا شروع شد یکسری نگران هویت دینی بودند و مسئلهشان این بود که کرونا دارد هویت دینی ما را به خطر میاندازد؛ یعنی باید خودمان را تحت امر و نهی دانشمندان قرار دهیم، آن هم در حوزه دینداری. این چالش دو شق دارد: یک شق آن مربوط به دین نهادی و مناسکی است که دچار چالش میشود، چراکه نمیخواهد آن ساحتی که خودش تصمیم میگیرد چگونه رفتار کند را از دست بدهد. یک شق دیگر آن مربوط به رویکردهای حداکثری معرفتی به دین است، رویکردهایی که از متن دینی اموری مانند نظام سلامت را بیرون میکشد.
وی در ادامه یادآور شد: در ادامه این چالشها مسئله تقابل علم جدید با دین عمیقتر میشود و تحت عنوان مسئله تقابل جهانبینی علمی و فاعلیت و مشیت الهی مطرح میشود. به نظر میرسد، مسئله این است که اگر شما با این روند علمی جلو بروید، علم جدید دیگر هیچ جایی برای ورود عامل فراطبیعی از جمله خداوند در ساحت طبیعت باقی نمیگذارد. این مسئله قلب نگاه خداباورانه را نشانه میرود؛ چراکه طبق یک رویکرد خداباورانه، اصولاً نباید نظام الهیاتی را در عرض عوامل طبیعی قرار دهیم، بلکه اینها در طول عوامل طبیعی قرار میگیرند. بدین طریق این رویکرد سعی دارد مسئله فاعلیت الهی را با علم مدرن جمع کند.
نریمانی ادامه داد: در اینجا یک مشکلی وجود دارد که چیزی مثل کرونا میتواند این چالش را جدیتر بکند و آن اینکه اگر امور فراطبیعی مثل خداوند هیچگونه تأثیری در نظام جهان نداشته باشند و نتوانند تغییری در آن ایجاد کنند، اساساً به نظر میرسد کارایی خود را از دست میدهند؛ یعنی اگر خدا فقط در طول علل طبیعی قرار بگیرد و مشیت خداوند بر اساس قوانین طبیعی که علم نشان میدهد، رفتار کند، به نظر میرسد که اولاً این نگاه با تصویری که در متون دینی ما ترسیم میشود ناسازگار است، زیرا در آنجا خداوند نقش یاریگری و ورود در معادلات طبیعی دارد. بنابراین این نگاه با این رویکرد مهم دینی سازگار نمیشود.
وی افزود: ثانیاً این رویکردها مردم را دعوت به دعا میکنند. اگر بخواهیم همین دعا را به نحو جدی در نظر بگیریم، دعا یعنی من از خدا میخواهم یک تأثیری فراتر از امور طبیعی که میتواند بر اساس قوانین طبیعی طی بشود ایجاد کند. اگر قائل باشید نظام طبیعت بسته است و امور فراطبیعی فقط در طول این نظام قرار میگیرند، به نظر میرسد دعوت به دعا هم از نظر معرفتی بیاعتبار میشود. این مهمترین چالشی است که علم جدید برای نگاههای دینی و باورهای دینی ایجاد کرده است و رویکردهای دینی ما هم پاسخ روشنی برای این مسئله ندارند.
این پژوهشگر در پایان گفت: در مجموع به نظرم ما در فضای داخلی دو جریان کلی دینی داریم؛ یک رویکرد حداکثری که در اثر کرونا نگران هویت دینی خودش است و یک رویکرد حداقلی و محافظهکارانه که تلاش میکند هیچ گونه تعارضی میان نظام الهیاتی و علم جدید رخ ندهد. با مطالبی که گفته شد به نظر میرسد این رویکرد هم نمیتواند ارکان اصلی دین را در این شرایط حفظ کند.
انتهای پیام