روز 21 ماه اوت برابر با 30 مرداد به بزرگداشت مساجد اختصاص دارد. 53 سال قبل در چنین روزی یکی از بزرگترین جنایتها علیه نخستین قبله مسلمانان و یکی از مقدسترین مساجد آنها به وقوع پیوست. در این تاریخ یک شهرکنشین افراطی صهیونیست به آتش زدن مسجدالاقصی اقدام کرد. دنیس مایکل روهان، که برخی او را یک مسیحی متعصب و برخی نیز یک یهودی افراطی خواندهاند، صبح پنجشنبه 21 اوت 1969 (30 مرداد 1348) مسجدالاقصی را به آتش کشید، برآوردهای اولیه این بود در این آتشسوزی، بخش مهمی از فرشها، تزئینات دیوارها و همچنین منبر بزرگ این مسجد که توسط نورالدین زنگی ساخته شده بود، از بین رفت؛ اما تحقیقات بعدی نشان میداد خرابیها از این فراتر بوده است، آتشسوزی، مسجد القبلی را نیز تخریب کرد، سقف بخش شرقی این شبستان بهطور کامل سقوط کرد و همچنین علاوه بر سوختن کامل منبر نورالدین زنگی، بخشهایی از مسجد عمر در مجاورت مسجدالاقصی و همچنین سقف خشتی و تیرهای چوبی آن نیز از بین رفت، محراب زکریا در مجاورت مسجد عمر، رواقها و فرشهای گرانبها و بخشی از سوره اسرا با کاشیهای تذهیب شده بر فراز محرابها نیز از بین رفت. در این آتشسوزی بسیاری از شاهکارهای هنری اسلامی در حوزه منبتکاری و فرش نیز طعمه حریق شد.
پس از این جنایت بزرگ، رژیم صهیونیستی دنیس مایکل روهان را دستگیر و در یک دادگاه نمایشی محاکمه کرد. وی که از سوی دادگاه دارای اختلال ذهنی تشخیص داده شد، از فلسطین اشغالی اخراج شد.
این واقعه مهم را نمیتوان تنها یک آتشسوزی ساده انگاشت چرا که مساجد بسیاری در تاریخ اسلام تاکنون طعمه حریق عمدی یا غیرعمدی شده، بسیاری از این مساجد بازسازی شده و برخی نیز متروک شدهاند با این حال آنچه این حادثه را از سایر حوادث غیر مترقبه یا عمدی در ارتباط با مساجد متمایز میکند، رویکرد سازمانیافتهای است که در ورای این جنایت قرار داشت.
رژیم صهیونیستی به عنوان غاصب بزرگ سرزمینهای اشغالی و قبله نخست مسلمانان را میتوان سردمدار این تخریب و به نوعی الگویی برای سایر دشمنان هویت اسلامی و مسلمانان دانست
این رویکرد را میتوان تخریب هویت اسلامی و مبارزه با نمادهای تاریخی و معنوی آن دانست که مسجد از جمله مهمترین آنها است؛ چرا که این هویت مانعی برای تحقق سلطه و سیطره بر جوامع مسلمان است. رژیم صهیونیستی به عنوان غاصب بزرگ سرزمینهای اشغالی و قبله نخست مسلمانان را میتوان سردمدار این تخریب و به نوعی الگویی برای سایر دشمنان هویت اسلامی و مسلمانان دانست.
با این حال تخریب سازمانیافته هویت اسلامی و نمادهای آن بهویژه در سرزمینهای اشغالی که خط مقدم این نبرد است، همچنان تداوم دارد، تلاشهای سازمانیافته برای تخریب مسجدالاقصی، تقسیم زمانی و مکانی و در نهایت جعل هویتی جعلی که در خدمت آرمانهای اشغالگران است، هیچگاه متوقف نشده است و تلاش کشورهای اسلامی برای مبارزه با آن به دلیل تفرقه و دلایل دیگر راه به جایی نبرده است. این امر سبب شده است تا در دیگر سرزمینهایی که هویت اسلامی به نوعی مانعی برای سلطه بر مسلمانان انگشته میشود نیز مساجد مختلف بهویژه مساجد تاریخی هدف حمله اسلامستیزان قرار بگیرد. جنایت تخریب مسجد بابری که سوی هندوهای افراطی رقم خورد و پیامدهای آن تاکنون گریبان مسلمانان هند را رها نکرده، میتوان یکی از مهمترین این جنایتها دانست.
از سویی مساجد در کشورهای غربی نیز با بهانههای واهی از جمله اتهامات ترویج افراطگرایی و ارزشهای دموکراتیک مورد حمله قرار گرفته و بسیاری از آنها قربانی پروندهسازی، حملات راست افراطی و اسلامستیزان قرار گرفته است. حتی در کشورهای اسلامی نیز مساجد از حملات مختلف حاکمان مستبد و تروریستها در امان نبوده است، انفجارهای پیاپی مساجد شیعیان در افغانستان و پاکستان و محدودیتها علیه مساجد شیعیان در بحرین نمونههایی از این حملات است.
روز جهانی مسجد با چنین پیشینه تاریخی نمادی از مبارزه غاصبان، استعمار نو و سلطهجویان با هویت اسلامی به عنوان مانعی مهم در تحقق اهداف این جریانهاست. به منظور احیای این روز تحقق اهداف نامگذاری آن بیش از هر چیزی ملتهای مسلمان نخست باید به سلاح آگاهی مجهز شوند. این آگاهی مانعی بزرگ برای افراطگرایی یا هرگونه اقدامی در راستای منافع دشمنان ملتهای مسلمان خواهد بود و بستری برای اتحادی واقعی و انسانی میان ملتهای مسلمان فراهم میکند.
مسجد به عنوان یکی از مهمترین نمادهای اسلامی که به دلیل اهمیت بسیار آن اینگونه از سوی دشمنان مسلمانان هدف قرار گرفته یکی از مهمترین کانونهای ایجاد و ترویج این آگاهی است. از این رو باید این پایگاه را بازشناخت و در تقویت آن کوشید.
به قلم: سعید عدالتجو
انتهای پیام