بی‌معنایی؛ مهم‌ترین عامل بی‌حوصلگی در زندگی
کد خبر: 4183386
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۵
جان‌بزرگی گفت:

بی‌معنایی؛ مهم‌ترین عامل بی‌حوصلگی در زندگی

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: وقتی فردی در خانواده دچار بی حوصلگی می‌شود، مقاومتش در برابر مشکلات و آسیب‌ها کم می‌شود. هسته این ملال و خستگی، بی‌معنایی است و کسی که حوصله‌اش سرمی‌رود، می‌گوییم دچار «ضیق صدر» شده است.

بی‌معنایی؛ مهمترین عامل بی‌حوصلگی در زندگیبه گزارش خبرنگار ایکنا، ششمین پیش‌نشست همایش بین‌المللی خانواده مقاوم: چالش‌های اخلاقی در جهان متحول با موضوع «دین، معنویت و مقاوم‌سازی خانواده در جهان متحول» عصر سه‌شنبه ۳۰ آبان با سخنرانی حجت‌الاسلام مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، حجت‌الاسلام عباس پسندیده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث و مسعود جان‌بزرگی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در فضای مجازی برگزار شد.

جان‌بزرگی در این نشست به موضوع مراقبت معنایی در خانواده پرداخت و گفت: خانواده را در درجه اول یک سیستم می‌دانیم که این سیستم، معنوی است. در مدلی که برای خانواده‌ درمانگری کار می‌کنیم، معتقدیم زن و مرد و فرزندان در یک خانواده متناسب با همدیگر رفتار می‌کنند و اگر یک نفر متناسب با دیگری حرکت نکند، تمام سیستم درگیر می‌شود. ویژگی دیگر این خانواده حاکم بودن یک اصل توحیدی بر آن است و معنی آن این است که خانواده وقتی موفق و مقاوم خواهد بود که منسجم باشد و همه در راستای توحید حرکت کنند و توحید اتفاق نمی‌افتد، مگر با اعتقاد به خدا.

عامل حفظ مقاومت خانواده 

وی افزود: سؤال این است که مهم‌ترین عامل حفظ یا افزایش مقاومت خانواده در جهت اهداف توحیدی چیست؟ برای پاسخگویی به این پرسش، از مفهوم معنا استفاده می‌کنیم، یعنی اگر معتقد باشیم یا تحقیقات را بررسی کنیم، یک عامل فراتشخیص وجود دارد که شاید نتوانیم آن را به یک نظریه ارتباط نسبت بدهیم، یعنی همه نظریات به نوعی آن را می‌پذیرند و زمانی که یک خانواده تضعیف می‌شود و یا از حالت انسجام در مقابل عوامل مخرب بیرونی و درونی خارج می‌شود، آنچه در همه موارد می‌توانیم برجسته کنیم و عامل مهم است، بحث معنا است.

جان‌بزرگی در ادامه به تعدادی از نمونه‌های پژوهشی انجام شده اشاره کرد و گفت: پژوهش‌هایی در زمینه خانواده انجام شده که برخی معتقدند معنای زندگی یا مفهوم‌پردازی متعادل در زندگی شغلی و زناشویی انسجام خانواده را افزایش می‌دهد. این معنای زندگی در چارچوب معنویت، مفهوم‌پردازی شده است. وقتی معنویت را تعریف می‌کنیم سه رکن اساسی در این زمینه وجود دارد که متوجه می‌شویم هر جا صحبت از معنویت می‌شود این مفاهیم معنا، هدف و ارزش بیشتر خود را نشان می‌دهند. کارکرد معنادهی این است که می‌تواند عمل انسان را به نحوی تنظیم کند که به نوعی تعادل را به ارمغان بیاورد؛ بنابراین در پایین‌ترین سطح معنادهی، سیستم تعادل در عمل را می‌توانیم ببینیم.

وی تصریح کرد: یعنی هر کاری که انجام می‌دهیم، چه درونی و چه بیرونی، چه تجسم و تفکر و چه رفتار ظاهری، عمل است و عمل هر گونه کنش ارادی است که قابل سنجش بوده و اگر نیتم را در شروع و پایان عمل حفظ کنم و ارادی باشد، می‌گوییم عمل سالم است و اگر هدف خداوند باشد، می‌گوییم عمل صالح است که با دنیای درون و بیرون سازگاری دارد؛ بنابراین زمانی که از معنادهی صحبت می‌کنیم، از خودتعادل، خودکنترلگری و خود ارزشمندی هم صحبت می‌کنیم. در واقع خانواده مقاوم وقتی معنا می‌یابد که اعضای خانواده به جای عمل به تعامل فکر کنند، در غیر این صورت با مشکل مواجه خواهیم شد. پس معنویت در خانواده یعنی تنظیم عاقلانه تعامل بین مبدأ و معاد.

این استاد دانشگاه در ادامه با طرح این سؤال که این عمل یا تعامل در چه صورتی خداسو است، گفت: این سیستم در بیرون و درون معیار‌های مشخصی دارد و منبع درونی عقل و بیرونی برنامه‌ای است که خداوند فرستاده است. این منبع به ما می‌گوید که با تعامل شما، عملی، بامعنا و صالح است و چارچوب تقوا نشان می‌دهد که من می‌توانم عمل را به گونه‌ای تنظیم کنم که بامعنا باشد. در تعریف تقوا قوت، مصونیت، محافظت و ... را دارید؛ بنابراین به نظر می‌رسد اولین مکانیزم قوت و قدرت خانواده، محور خداسویی و عقل باشد.

خودنظم‌جویی و هسته اولیه عقل

وی در ادامه به خودنظم‌جویی به عنوان هسته اولیه عقل پرداخت و گفت: معنای درست است که عمل درست را تعریف می‌کند و این مسئله از پژوهش‌های روانشناختی قابل پیگیری است. زمانی که در بالاترین فاجعه‌های انسانی مانند شکست‌های عشقی که سرنوشت افراد را تغییر می‌دهد تا زلزله و فجایعی که در غزه رخ می‌دهد، کسانی که نمی‌توانند معنای زندگی خود را حفظ کنند، دچار اختلال می‌شوند و کسانی که می‌توانند معنای زندگی خود را حفظ کنند، نه تنها ضربه‌ها، آن‌ها را از پای درنمی‌آورد بلکه آن‌ها را قوی‌تر می‌کند. جالب است که وقتی معنا، آسیب می‌خورد، حتماً هویت نیز آسیب می‌خورد و به همین دلیل است که در خودکشی، مهم‌ترین عامل، احساس پوچی و بی‌معنایی کردن است که رابطه مستقیمی میان بی‌معنایی در خانواده و خودکشی وجود دارد. اگر خیانت در خانواده یا آسیب‌های مرگ عزیزان و ... را بررسی کنید، مصیبت‌هایی که به خانواده وارد می‌شود، اولین نقطه‌ای که آسیب می‌بیند، هویت فرد است. یکی از پژوهش‌ها در هند نشان می‌دهد، بی‌خانمان‌های هند کسانی هستند که تن به بردگی جنسی و قلدری می‌دهند و ظلم‌پذیرند و احساس تنهایی می‌کنند و همه آنچه لازم است یک نفر دچار اختلال شخصیتی و ... شود، در آن‌ها وجود دارد؛ بنابراین اهمیت خانواده در معنادهی بسیار مهم است و تنها راه نجات برای این آدم‌های بی‌خانمان، تلاش برای یافتن یک معنا برای زندگی آن‌ها است.

جان‌بزرگی در ادامه پدیده خستگی و ملال در زندگی را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: وقتی فردی در خانواده دچار بی حوصلگی می‌شود، مقاومتش در برابر مشکلات و آسیب‌ها کم می‌شود. هسته این ملال و خستگی، بی‌معنایی است و کسی که حوصله‌اش سر می‌رود، می‌گوییم دچار «ضیق صدر» شده است. یعنی این فرد حوصله خودش را هم ندارد و در این صورت فرد گرایش به خودکشی دارد که متأسفانه به این مفهوم کم پرداخته شده است.

تاب‌آوری با مکانیزم معنادهی

این عضو هیئت علمی ادامه داد: مطالعه روی خانواده دارای عضو مفقودالاثر نشان می‌دهد که کسانی که عضو مفقودالاثر دارند، معنای مفاهیم زندگی در آن‌ها تغییر می‌یابد، مثلاً زنی که همسرش مفقودالاثر است، نمی‌داند که ازدواج کند یا خیر و یا متأهل است یا نه، در واقع معنای تأهل زیر سؤال می‌رود و نمی‌تواند معنای روابط در خانواده را تنظیم کند و آسیب‌پذیر می‌شود. در واقع هر جا معنادهی بالا است، انسجام و رشد و تعالی در خانواده بالا است و کودکان در خانواده‌ای که معنادهی و معنای روابط در آن‌ها روشن است، مسیر خود را پیدا می‌کنند و تردیدی نسبت به اهداف خود ندارند.

وی گفت: خانواده‌هایی که فرزندانی با نیاز‌های خاص و پیچیده دارند با مکانیزم معنادهی می‌توانند مسائل را برای خود آسان و تاب‌آوری خود را افزایش دهند. این والدین با مفاهیمی مانند پذیرش، تاب‌آوری، رشد و تعالی و هدفمندی به تجارب خود با کودکان خاص معنا می‌بخشند. حال معنادهی خداسو می‌تواند این مشکلات را به سمت مسیر‌های تعالی‌بخش سوق دهد. این در صورتی است که عمل خود را در دستگاه الهی معنا کند و با معنای واقعی عمل خود رابطه برقرار کند.

جان‌بزرگی با بیان اینکه ایجاد معنای مشترک در گفت‌وگوی بالینی نوعی خاص از تصمیم‌گیری مشترک در زمینه خانواده درمانگری است، بیان کرد: درمانگر مکالماتی را ترغیب می‌کند که بازسازی مشکلات را ممکن کرده و باعث شکل‌گیری مجدد هویت خانوادگی به سمت روایت‌های فراگیرتر می‌شود.

بهترین مکانیزم مقاومت در برابر سختی 

وی معناسازی را بهترین مکانیزم مقاومت در برابر سختی دانست و گفت: والدین کودکان سخت و مشکل‌دار، مسئولیت سنگینی را برعهده می‌گیرند و مشکلات قابل توجهی را تجربه می‌کنند. تبدیل شدن به مراقب چنین کودکانی، احتمالاً یک تجربه دگرگون‌کننده است؛ برای برآوردن نیاز‌های فرزندشان، والدین ممکن است نیاز داشته باشند، اهداف مالی یا شغلی خود را مجدداً فرموله کنند. دیدن رنج فرزندشان ممکن است باعث شود والدین نسبت به خیرخواهی دنیا و خدا شک کنند و یا والدین ممکن است هدف یا هویت جدیدی را در مراقب بودن پیدا کنند. علاوه بر این همانطور که در سایر جمعیت‌ها نشان داده شده است، معانی که افراد از تجربیات خود می‌سازند، می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر تاب‌آوری آن‌ها داشته باشد. در واقع مفاهیمی مانند مادری، پدری، فرزندی و ... مانند قطعه‌های یک پازل هستند که خداوند معنای زندگی انسانی را به بشر داده است.

این عضو هیئت علمی به ویژگی‌های خانواده مقاوم پرداخت و تصریح کرد: خانواده مقاوم خانواده‌ای است که از ظرف معنایی یا معانی فطری مراقبت می‌کند. تعریف و نقش آن‌ها در خانواده واقعی است نه پنداری. آن‌ها گرفتار روش‌های برون‌سو نبوده و نسبت به اثرات بیرونی حساس و نفوذناپذیرند. روش‌های آن‌ها بر مبنای سوگیری عقل و حق تنظیم می‌شود. سکونت، عیب‌پوشی و ترغیب‌گری، معاشرت درست، سرعت در خیرات، پناه بردن به خدا در سختی و خوشی، تقوا و ... در مقاوم بودن خانواده تأثیر داشته و زمینه‌سازی بر‌ای تحقق اسماء الهی و برنامه‌های خداسو در آن‌ها در اولویت قرار دارد.

انتهای پیام
captcha