به گزارش ایکنا، حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، در برنامه شب گذشته «هدی» که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد به شرح فقراتی از عهدنامه مالک اشتر پرداخت.
وی در ابتدا با اشاره به حضور پرشور مردم پای صندوقهای رأی، بیان کرد: مردم ایران در میان همه اسلاف خود تا امروز، از فرزانگی استثنایی برخوردار بودهاند و اعتقاد دارم که اگر افرادی مانند مردم ایران در کنار حضرت علی(ع) و ائمه(ع) بودند، سرنوشت تاریخ عوض میشد.
پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح کرد: مردم عموماً از جایگاه فرزانگی برخوردار هستند و این در برخورد با ملت ایران مفهوم منحصر به خود را پیدا میکند. شما مقامات، صاحبمنصبان، علما و ...را که جنسی از مرجعیت را به خود اختصاص دادهاند خواص محسوب میکنید.
بیشتر بخوانید:
وی ابراز کرد: یک موضوع دردناک این است که در بسیاری از موارد و در گذر تاریخ، از صدر اسلام تا امروز، معمولاً خواص، نام و نشان برجستهای از خود به جا نگذاشتهاند و خواص جبهه حق قابل شمارش هستند، اما خواص به معنای فرزانگی در فرهنگ عمومی و ملت ایران، یک معنای خاص و ویژهای یافته و آن اینکه، قاطبه مردم در ایران امروز، تماماً از خواص فرزانه و شخصیتهای مؤثر در تاریخ هستند. تردید نکنید که آینده ایران و آینده قلمرو اسلام از نسل امروز ایران باشکوه یاد خواهد کرد.
قنبری افزود: در دوران قبل، شخصیتهایی در زندگی بشر بودهاند که یگانه بودهاند؛ مانند پیامبر(ص) و ائمه(ع) که احدی را نمیشود با اینها قیاس کرد، اما اطرافیان و خواصی که در کنار آنها بودند، نتوانستند شایستگیهای خود را نشان دهند و در بزنگاهها کم آوردند و خودشان آسیب خوردند و به جامعه نیز آسیب زدند.
وی بیان کرد: در ایران، یکی ویژگیها این است که مفهوم و محتواسازی برای خوب بودن مهتران جامعه را نیز مردم میسازند. یعنی مردم، خوب بودن پای ولایت را به مهتران خود نشان میدهند. مردم معنای امنیت و تشخیص اصول از فروع را به صاحبمقامان جامعه یاد میدهند، آن هم نه در یک نظام نظریهپردازی، بلکه در یک نظام و مکتب عملی و صبار و شکور بودن را در اعلی درجه ممکن تفسیر میکنند.
قنبری تصریح کرد: شهید سلیمانی مانند یک موج امیدآفرین برای امت و ناامیدکننده برای نظام سلطه نقشآفرینی کرد و این مکتب سلیمانی، مکتب عملی و تربیتی است. چرا این قدر در بین مردم جاذبه و جذابیت دارد؟ چون خاص بودن او مانند خاص بودن مردم و خاص بودن مردم از جنس خاص بودن شهید سلیمانی است و مردم و سرباز، هویت مالک را در اعلی درجه به نمایش گذاشتهاند. اگر دشمن از ما اعلام رضایت کند، چیزهایی است که ابوموسی اشعریها دنبالش هستند و اعجاز مردم ایران این است که هرگز به ابوموسیها اقبال نمیکنند و بُعد شکور بودنشان این است که تمام صبر و همت و حماسه سربازی را که در ترازوی ولایت پذیرفته شده به معنای کلمه تعظیم میکنند که سرمایه بزرگی است.
وی ابراز کرد: این درس بزرگی است که جا دارد همه صاحبمنصبان در سطوح مختلف، وقتی که امشب خلوت میکنند، در خود در موردش تامل کنند. اگر ملت ایران در روزگار معاصر ظهور و بروز پیدا نمیکردند، حماسه اصحاب سیدالشهدا(ع)، در کربلا حبس میشد و مردم بارها و بارها تبسم رضایت را بر اصحاب سیدالشهدا(ع) نشاندهاند و این کاری بود که از کسی ساخته نبود جز ملت ایران.
قنبری در بخش دیگری از سخنان خود به تفسیر فقراتی از عهدنامه مالک اشتر پرداخت و گفت: حضرت امیر(ع) فرمود: «وَ اَنْ ینْصُرَ اللّهَ سُبْحانَهُ بِقَلْبِهِ وَ یدِهِ وَ لِسانِهِ.» در حقیقت به عنوان یک دستور قطعی فرمود که نصرت خدا به این است که در بین این سه پدیده مهم، بر مبنای خواست خدا هماهنگی باشد. قلب خانه و حرم خدا است و تبدیل کردن آن به جای دیگران، جفاست. دست، اعم از دست ما که بر پیکرمان نصب است، یا اختیاری که در جایگاه حکومت برای کسی ایجاد میشود یا در قالب دستیارانی که در خدمت یک حاکم قرار دارند، اینها نماد و تظاهر بیرونیشان در قالب انس و الفتآفرینی و امیدآفرینی در جامعه و در ایجاد بینشاطی و یأس در جامعه، زمام کارشان در اختیار زبان است.
این پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: نصرت زبانی خدا این است که کار دیگران نادیده انگاشته نشود. حاصل خون دل خوردن و مجاهدتهای گذشتگان مورد دستبرد ظالمانه قرار نگیرد. هیچ مدیر و صاحبمنصبی با انگیزه خراب کردن و آسیبزدن و ایجاد شکست، ورود نمیکند مگر اینکه دستنشانده باشد و از ناحیه دشمن، مأموریت داشته باشد که این گروه اساساً مخاطب حرف ما نیستند و حرف ما از زاویه نگاه حضرت علی(ع) با کسانی است که با نیت خیرخواهانه برای خدمت میآیند و هر مدیری که بر کرسی ریاست تکیه میکند، اولین وظیفهاش در نظام دینی این است که اسلاف خود را نیز خیرخواه بداند و باورش این باشد که آنها برای خدمت آمدهاند و ممکن است که جریان خدمتگزاری آنها، با استانداردهای این فرد متفاوت باشد، یا شرایطی که برای مدیر سابق بوده، برای این مدیر نبوده است. اگر کسی به اسلاف خود احترام نگذاشت، به انسانیت ظلم کرده و اسباب اذیت خود را نیز فراهم کرده است. برای اینکه نگاه منفی به گذشته، انسان را از نگرش به آینده و اصلاح مسائل باز میدارد.
وی افزود: ظلم است که کسی تلاش دیگران را نادیده بگیرد و در بیان زحمات دیگران خساست به خرج دهد که نصرت زبانی خدا نیست. مطلب دیگر اینکه مخاطب امام(ع) به طور خاص، خودِ مالک است. میگوید شما که بر مصدر امور نشستید و حکم دریافت کردید، همه امکانات را دارید. آن کسی که قبل از شما بود نیز دستش از اینها کوتاه شده، وقتی که این اختیارات در کف با کفایت تو قرار گرفت، دنبال حاشیهسازی نرو، چون یک ظلم بسیار بزرگ به انسانیت و اعتقادات مردم این است که کسی امکانات داشته باشد و از همه پستها برخوردار باشد، اما نقش منتقد را نیز بازی کند که ظلم بزرگی است.
قنبری گفت: باید کاری که انجام میدهد خوب بیان کند و مردم بدانند و با آشنا شدن به کارها نسبت به آینده امیدوار شوند، اما اگر جایی کار به صورت درست انجام نشد و تلاش جهادی صورت نگرفت، انسانیت حکم میکند که یک مقام بعد از گذشت چند سال دوران مأموریت خود، مسئولیت ناکارآمدیها و نقصانهای خودش را به گردن دیگران نینداز و بعد به جای پاسخ دادن، نظریهپردازی نکند.
وی تصریح کرد: مالک اشتر یک فقیه و اسلامشناس است و سابقه تاریخی او نیز دلالت دارد که از فصاحت برخوردار بوده، اما حضرت امیر(ع) میگوید که اگر رفتی برای حکومت، وظیفه تو سخنرانی نیست که تئوریپردازی کنی. تو مسئولیت اجرایی داری و وقتی داری در قلمرو حکومت وارد میشوی، اگر قرار است صحبتی کنی، بابد پاسخگویی وجود داشته باشد. میگوید شما در معرض قضاوت دیگران هستی و مردم نمیپذیرند و فهم مردم دچار یک تغییر بنیادین میشود، وقتی که نگاه میکنند که یک فرد میآید و مسئولیت را عهدهدار میشود و بعد، در مورد فساد، چپاول و ... چنگ و دندان نشان میدهد، اما داستان تدبیر در حوزه خودش، بر پایه رونق این مفاسد است که قابل قبول نیست.
قنبری گفت: یعنی سازمان تحت امر یک مدیر مستعد زایش هر نوع تخلف و فساد است، اما با شعار دادن با روح و روان مردم بازی میکند که زیبنده نیست. مصداق دیگرش نیز این است که تا بر مصدر امور قرار میگیرد، میگوید که ویرانی را تحویل گرفتم. اما اگر راست میگویی، با علم به همه اینها تحویل گرفتی تا اصلاح کنی. در حالی که این حرف به صورت مبنایی غلط است. یک کسی که میآید، اشاره میکند که یک ویرانه تحویل گرفتهام، اما تردید نکنید که همه درستی را نمیگوید و در حقیقت با این حرف برای ناکارآمدی آینده خودش توجیه میکند. اولین خسارتی که با این روند درست میشود نیز تخریب باورهای مردم است.
انتهای پیام