به گزارش ایکنا، تجلیل از مقام شامخ معلمان، اساتید و افرادی که برای ترویج قرآن و عترت، زحماتی را متقبل شدهاند، وظیفهای است که نمیتوان از آن شانه خالی کرد. بزرگداشت و بیان آثار و رفتار این افراد نه تنها قدردانی کوچکی از زحمات بیشائبه آنان است، بلکه برای نسل فعلی و جوانان این مرز و بوم آموزنده و راهگشاست؛ کسانی که عمری را بدون چشمداشتی به آموزش و ترویج کلام وحی گذراندهاند و بحق نام خادمالقرآن بر آنان نهادهاند. برخی از این بزرگان چهره در خاک کشیدهاند که نگاه کوتاهی به زندگی آنها خواهیم داشت. مرحوم سیدهادی محدث یکی از این افراد است.
مرحوم استاد سیدهادی محدث در سال 1316شهر مشهد به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم حجتالاسلام سیدمحمود محدث، روحانی خودساخته و نماینده مرجع وقت، آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی بود. مرحوم سیدمحمود، هنگامی که سیدهادی هفت سال بیشتر نداشت، راهی سفر به عتبات عالیات میشود و به هنگام خداحافظی خبر میدهد که از این سفر باز نخواهد گشت. ایشان در راه همان سفر در همدان، دعوت پروردگار را لبیک گفت.
مرحوم سیدهادی در نبود پدر، دوران سختی را میگذراند. او از همان کودکی و نوجوانی تحت تربیت مرحوم حاج علیاصغر عابدزاده و شهید سیدحسین آستانهپرست قرار گرفت و ایمان و تقوا در جانش رسوخ کرد. با تمام وجود به خدا و وعدههای او ایمان و باور داشت. در طول زندگی حتی یک بار دغدغه مسائل دنیایی در او مشاهده نشد. به آیه شریفه «وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْث لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْىء قَدْراً»(2 و 3 سوره طلاق) علاقه ویژهای داشت و میتوان زندگیش را تجلی تحقق این آیه شریفه دانست. معمولاً انگشتری به دست داشت که این آیه بر آن حک شده بود با وجود درآمد ناچیز پیوسته زندگی آبرومندی داشت و تأییدات الهی علاوه بر ابعاد معنوی در ابعاد مادی زندگی او نیز مشهود بود.
دائمالوضو بود و اهتمام زیادی به چله نشینی داشت که مبنای روایی دارد (کسی که 40 شبانه روز با اخلاص عمل کند، خداوند چشمههای حکمت را در قلب او میجوشاند و بر زبانش جاری میکند) آخرین عبادت چهل روزهاش مربوط به روزهای پایانی شهریورماه ۱۳۹۲ تا اوائل آبانماه همان سال بود. در آخرین صفحه تقویم آن هم نگاشته بود: «...و توبه از این 40 جاهلانه ولی امیدبخش».
با قرآن کریم انس مداوم داشت و هیچ چیز به اندازه ارتباط با قرآن، آموختن معارف آن و یاد دادن آن معارف به دیگران در غالب تألیف و تدریس لذتبخش نبود. دلبسته تهجد و شب زندهداری بود. گریههای شبانه و ارتباط عاشقانه را هرگز فراموش نکرد. چند سال پیش پس از عمل جراحی چشم، پزشک توصیه کرده بود که گریه نکند، اشک را بر چشمان خود حرام نکرد و در پاسخ این توصیهها میگفت: «من چشم را برای گریه میخواهم. چشمی را که با آن نتوانم گریه کنم، نمیخواهم». نه فقط در شبهای ماه مبارک رمضان و مکانهای زیارتی، بلکه در تمام سال خواندن زیارت جامعه کبیره، امین الله و دعای ابوحمزه از برنامههای او بود. دعای ابوحمزه را سه بخش میکرد و هر شب بخشی را میخواند. در طول شب به دفعات از خواب بیدار میشد و به راز و نیاز میپرداخت؛ خوابیدن را در حد لزوم و برای رفع خستگی میخواست و مناجات با خدا برایش لذتبخش بود از فرصتها به بهترین نحو استفاده میکرد و از کوتاهترین زمان برای مطالعه، پژوهش، تألیف و تعلیم بهره میبرد. از این قاعده تنها زمانی را میشد، استثنا کرد که در نشستی خاص یا مجلس میهمانی حضور داشت. این برنامه حتی در سفرهایی که به ظاهر برای استراحت و رفع خستگی بود، ادامه داشت.
فراگیر شدن نماز جمعه در سطح کشور اسلامیمان را از نعمتها و برکات جمهوری اسلامی میدانست و با توجه به ابعاد سیاسی و اجتماعی آن ضمن اهتمام ویژه به شرکت در این فریضه آن را به فرزندان و شاگردانش توصیه میکرد. علاوه بر اهتمام به هدایت و رشد معنوی دیگران، در زمینه مادی نیز در حد توان خود کمک میکرد و کمکهایش نیز به گونهای بود که حتیالامکان اهالی خانه نیز مطلع نشوند. در مدتی که در تهران و پس از آن در قم سکونت داشت، 11 خانواده از خویشاوندان و دوستان را بدون اینکه مبلغی از آنها بگیرد از چند ماه تا چند سال در منزل خود اسکان داد. به نظام ولایتفقیه اعتقاد و التزام راسخ داشت و این باور ژرف در تمام کلمات، تصمیمات و اظهار نظرهایش نمایان بود. از بینش قوی سیاسی برخوردار بود و به صورتی عمیق رفتارها و نیازهای مردم را تحلیل میکرد. حتی نسبت به رخدادهای سیاسی مدتها پیش از وقوع آنها پیشبینی دقیقی ارائه میداد.
سالها بود از سرطان مزمن خون و ناراحتی ریوی رنج میبرد. یک ماه پیش از وفات، سومین فرزندش «سیده زینب محدث» که از دبیران و مربیان تلاشگر و متدین بود، به لقاء معبود شتافت. با توجه به روحیه لطیف استاد محدث، این رخداد اثر عمیقی در ایشان داشت به گونهای که دو هفته پس از رحلت فرزند، آثار بیماری در استاد تشدید و باعث انتقال ایشان به بیمارستان شد. آزمایشها پیشرفت بیماری را نشان نمیداد و متخصصان گوناگون شرایط عمومی وی را خوب ارزیابی میکردند اما در عین حال از کشف علت تب شدید عاجز بودند در این مدت حتی یک بار از بیماری و بستری بودن در بیمارستان اظهار ناراحتی نکرد و البته هر چه می گذشت، آثار انقطاع از عالم دنیا در رفتارش نمایانتر میشد. سرانجام در نخستین ساعات صبح روز 16 بهمن ۱۳۹۲ دار فانی را وداع گفت و به دیدار محبوبش که عمری در راه ترویج و آموزش کتاب کریم او صرف کرده بود، شتافت.
پیش از دبستان در مکتب به آموختن کتاب خدا پرداخت و چهار سال دبستان را در مدرسه ملی «معرفت» و پس از آن در مدرسه دولتی «شرافت» تحصیل کرد، پس از اتمام ششم دبستان شوق تحصیل علوم دینی او را برای عزیمت به نجف اشرف مصمم کرد. اما هنگامی که مرحوم آستانه پرست از این تصمیم مطلع شد، با بیان اینکه معلم خودساخته میتواند نقشی ایفا کند که کمتر از نقش تربیتی روحانی نیست، ایشان را قانع میکند که از رفتن به نجف منصرف شود. بعد از اتمام دبیرستان برای گذراندن دورههای تخصصی تربیتی معلم، در 20 سالگی راهی تهران میشود و پس از قبولی در کنکور اختصاصی دانشسرای عالی در دور رشته فیزیک و علوم تربیتی به تحصیل میپردازد.
ایشان با توجه به وضعیت بسیار خوب علمی و تحصیلی، امکان اخذ بورس تحصیلی از کشور فرانسه را داشت، ولی یک اتفاق مانع از آن شد. ایشان ماجرا را بدین گونه تعریف میکرد: «من در دانشسرای عالی دانشجوی رشته فیزیک بودم. برخی از دروس بسیار دشوار بود به گونهای که حتی شاگرد اول رشته ریاضی در هندسه تحلیلی تجدید شده بود. با این توضیح بورس فرانسه را به کسانی اعطا میکردند که حتی یک تجدید هم نداشتند و من یکی از 10 نفری بودم که این شرط را دارا بود. اتفاقی که از عنایات الهی بود و در سال دوم تحصیل پیش آمد، این بود که دو امتحان داشتیم که در زمان یکی مریض بودم و یکی از دوستان صمیمیام مرا به جلسه امتحان برد که از آن نمره ۱۷ گرفتم و درس دوم را با توجه به اینکه سالم بودم خودم رفتم و اطمینان داشتم که ۲۰ خواهم شد، بعد از امتحانات دیدم برایم نمره هفت گذاشتهاند! خدمت استاد رفتم و گفتم من در عمرم تجدید نشدهام. حتی امتحانی که با بیماری دادهام ۱۷ شدهام در این درس حتماً نمرهام بهتر شده است. لطفاً ورقه مرا بیاورید تا این موضوع ثابت شود. استاد گفت هفته بعد بیا تا ببینم. استاد رئیس آمار کشور بود. هفته بعد به دفتر کارشان رفتم. ایشان به من فرمود: «حقیقت این است که من برگهها را گم کردهام.» من نیز به راحتی عذر استاد را پذیرفتم و نه تنها شکایت و اعتراضی نکردم، اصلاً برایم اهمیت هم نداشت که این اتفاق افتاده بود و این توفیق الهی سبب شد از اینکه به دامان غرب پناه ببرم، بازداشته شدم».
استاد محدث علاوه بر تحصیل غیررسمی برخی از علوم اسلامی و حوزوی، عمر خود را صرف یادگیری قرآن کریم، ترجمه، تفسیر و معارف آن کرد. در کودکی و نوجوانی انس و الفت بسیار زیاد ایشان با شخصیتهایی چون مرحوم حاج علیاصغر عابدزاده و مرحوم سیدحسین آستانهپرست و در جوانی و میانسالی با شخصیتهایی چون آیتالله سیدمحمود طالقانی، آیتالله سیدمحمود شبستری، مرحوم علامه امینی و مرحوم علامه عسگری تأثیر بهسزایی در شکلگیری شخصیت الهی ایشان داشت.
۱. معاون و دبیر مدرسه علوی (به مدت هجده از قبل انقلاب اسلامی تا اوائل انقلاب اسلامی)
۲. از مؤسسان و مسئولان انجمن اسلامی معلمان ایران (پیش از انقلاب اسلامی تأسیس و پس از انقلاب اسلامی فعال شد)
۳. از مؤسسان نهضت سوادآموزی (اوائل انقلاب اسلامی)
۴. عضو شورای مرکزی سازمان تبلیغات اسلامی (۱۳۶۰)
۵. مدیرکل دفتر امور کمک آموزشی و کتابخانهها (۱۳۶۰)
۶. مشاور عالی وزرای محترم آموزش و پرورش در دورههای مختلف
۷. مشاور رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی (۱۳۶۲)
۸. نماینده وزیر و نائب رئیس هیئت عالی نظارت بر بازسازی نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش (۱۳۶۰-۱۳۶۲)
۹. مسئول ستاد اجرایی طرح تغییر بنیادی نظام آموزشی (۱۳۶۳-۱۳۶۷)
۱۰. از مسئولان مدرسه عالی شهید مطهری (۱۳۶۳)
۱۱. از اعضای اصلی هیئت اجرایی وزارت کشور (در حوزه انتخابیه تهران) در دورههای متعددی در انتخابات
۱۲. عضو انجمن قلم ایران
۱۳. از مؤلفان کتابهای درسی قرآن مدارس و عضو هیئت تحریریه مجله رشد آموزش قرآن
پیش از انقلاب با شخصیتهای انقلابی مانند شهیدان رجایی، باهنر، بهشتی، مطهری، مرحوم طالقانی و مقام معظم رهبری (دامظله الشریف) ارتباط وسیعی داشت و نخستین دیدار وی با امام خمینی (ره) در بهار ۱۳۴۳ بود به شدت ملتزم به دستورات رهبر کبیر انقلاب بود. وی با افتخار خود را مقلد آن رهبر بزرگ میدانست. هنگامی که امام خمینی(ره) در «نوفل لوشاتو» بودند، مرحوم محدث تصمیم به سفر به فرانسه و دیدار با ایشان میگیرد اما هنگامی که متوجه میشود امام راضی به سفر مکرر نیروهای انقلاب به فرانسه نیستند، از انجام این کار منصرف میشود.
ایشان در فعالیتها و آثار مکتوب خود، تا جایی که امکان داشت، بر مطرح نشدن و گمنامی اصرار میورزید و پیوسته تأکید میکرد که نامشان مطرح نشود. فرزند ایشان «سیدمحمدرضا محدث» گفته «با اینکه حقیر از جهات مختلف با مرحوم ابوی بسیار همراه و نزدیک بودم، ولی از برخی آثار و فعالیتهای ایشان، در چند روز آخر حیات و یا پس از رحلت ایشان مطلع شدم». این یکی از جلوههای ویژه اخلاص عملی و رفتاری ایشان بود. وی به خاطر فعالیتهای گوناگون و به ویژه آثار قرآنی، بارها مورد تقدیر قرار گرفته بود. اما هرگز مایل به مطرح کردن این عناوین و یا در معرض دید دیگران قرار دادن این تقدیرنامهها نبود.
غیر از فعالیتهای قرآنی وی، میتوان به نقش کلیدی ایشان در آمادهسازی و تصویب «طرح تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش» اشاره کرد.
مرحوم محدث از مؤسسان انجمن اسلامی معلمان ایران و نهضت سوادآموزی بود و در ایجاد نهاد امور تربیتی در آموزش و پرورش نقش اساسی ایفا کرد. انتخاب روز شهادت آیتالله شهید مطهری به عنوان «روز معلم» از یادگارهای ایشان است.
یادآور میشود، مرحوم سیدهادی محدث در سال ۱۳۸۵ مفتخر به دریافت عنوان «خادمالقرآن» در حوزه آموزش در نمایشگاه بینالمللی قرآنی از سوی رئیس جمهور وقت شد.
انتهای پیام