اثبات معاد جسمانی و روحانی در کلام امام علی(ع)
کد خبر: 4117079
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۷
حق‌شناس در جلسه تفسیر نهج‌البلاغه تبیین کرد؛

اثبات معاد جسمانی و روحانی در کلام امام علی(ع)

استاد نهج‌البلاغه با بیان اینکه شکل معاد محل اختلاف است، گفت: تعابیر امام علی(ع) در بخشی از خطبه 83 نهج‌البلاغه بر معاد جسم نیز صحّه می‌گذارد؛ یعنی جدای از روح که تکلیف آن روشن است، جسم نیز در روز قیامت حاضر می‌شود.

حق‌شناس، استاد نهج‌البلاغه

به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حق‌شناس، استاد نهج‌البلاغه، شب گذشته، 4 بهمن در جلسه تفسیر نهج‌البلاغه در ادامه تفسیر خطبه ۸۳، گفت: حضرت امیر المؤمنین(ع) حال‌ و روزی از دنیا را بیان کردند، دنیایی که باید نگرش انسان نسبت به آن ضابطه‌مند شود وگرنه آسیب‌زاست، درواقع نگاه انسان به دنیا باید آنگونه باشد که دنیا را معبری ببیند برای عبور و مقصد قرار ندهد.

وی اظهار کرد: در ادامه امام پرده غیب را کنار می‌زند و به وضعیت انسان در زمان مرگ و وضعیت پس از آن می‌پردازد؛ البته ایشان مطلب را در حدی ارائه می‌دهد که مخاطب توان تحمل آن را داشته باشد. در ابتدا می‌فرماید: «حَتىَّ إذَاتصَرَّمَتِ الأُمُورُ» واژۀ «تصَرَّمَت» از ریشۀ «صَرْم» گرفته می‌شود که همان معنای «جَرْم» یعنی بریدن و قطع کردن را دارد، وقتی شب به پایان می‌رسد و سلطۀ تاریکی رو به پایان می‌رود می‌گویند: «انصَرَم الليَّلُ».

این استاد نهج‌البلاغه ادامه داد: امام می‌فرماید این روند در میان انسان‌ها تا جایی ادامه پیدا می‌کند که کارها به نهایت می‌رسد؛ یعنی سفره وجود انسان در روی زمین برچیده می‌شود و فرصت به‌ پایان می‌رسد. در دنباله کلام می‌خوانیم: «وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ»؛ و رشتۀ روزگار پاره می‌شود. واژۀ «تَقَضَّت» از ریشۀ «قَضّ» به معنای پاره کردن است البته ممکن است فعل «تَقَضَّت» از مادۀ «قَضی» در قالب و باب تفعل و به صورت «تَقَضّی» باشد که معنای آن طی شدن و به پایان رسیدن است.

قیامت نزدیک است

وی تصریح کرد: اشاره امام به وقتی است که شب و روز و ماه و خورشید درهم فرو می‌ریزند و کار منظومه‌ها به تیرگی می‌گراید: «إذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ إذَا النجُّومُ انكَدَرَتْ» آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود و هنگامی كه ستارگان بى‌فروغ شوند و سقوط كنند. ایشان پس از اشاره به پایان زمان و تحول نهایی نظام خلقت می‌فرماید: «وَأَزِفَ النُّشُورُ» واژۀ «أزِفَ» از مصدر «أزْف» به معنای نزدیکی است. یکی از نام‌های قیامت در قرآن «آزفِةَ» است «اَزِفتِ الآزِفَةُ ليسَ لهَا منْ دُونِ الله كَاشِفَةٌ» نزد‌یک شونده، نزدیک شد و جز خداوند برای آن آشكاركننده‌ای نيست به قیامت «آزفِةَ» می‌گویند؛ زیرا بسیار نزدیک است.

حق‌شناس بیان کرد: البته ممکن است از نظر ظاهری زمان زیادی تا وقوع قیامت باقی مانده باشد؛ اما نکته آن است که بر امور مسلّم و قطعی که هیچ تخلفی از آن ممکن نیست، صفت نزدیک اطلاق می‌شود به همین دلیل است که در قرآن بسیاری از افعالی که به قیامت نسبت داده می‌شود افعال ماضی‌ است. امور در این دنیا پنهان و پوشیده و در هم فرو رفته است. نیت‌های افراد، پنهان است و کسی نمی‌تواند به حقیقت درونی آن‌ها پی‌ببرد. نتایج و آثار اعمال هم ملفوف است.

وی گفت: مثلاً اگر کسی ظلمی در این دنیا انجام دهد، ما صورت ظاهر این ظلم را می‌بینیم و شاید از آن متأثر هم بشویم؛ اما عواقب گسترده این ظلم و آثاری را که در نسل این انسان یا در جامعه اطرافش یا حتی طبیعت پیرامونش می‌گذارد را نمی‌بینیم. برای مثال ما متوجه نمی‌شویم که این عمل زشت چگونه برکت مال او را از بین می‌برد یا در نسل و دودمان او لکه‌های سیاه باقی می‌گذارد؛ لکه سیاهی که شاید سال‌ها بعد نمایان شود. اما در جهان آخرت همه این حقایق پیچیده شده و ملفوف باز می‌شود و آشکارا پیش روی مردم قرار می‌گیرد. در آنجا هر کس به عاقبت کار خود می‌نگرد و آثار افعال خود را در گسترده‌ترین شکل خود مشاهده می‌کند. به همین دلیل است که عالم قیامت را عالم نشور می‌نامند. امام با ملاحظه این معنا می‌فرماید این نشور و گشودگی نزدیک می‌شود.

جمع‌شدن آدمیان در قیامت

حق‌شناس در تفسیر خطبه ۸۳ تصریح کرد: در دنباله خطبه، امام چهار عبارت پی‌درپی را ذکر می‌کند که همگی معنای واحدی دارند. در ابتدا می‌فرماید: «أخْرَجَهُمْ منْ ضَرَائحِ القْبُوُر» واژۀ «قُبوُر» جمع «قبَرْ» است و به حفره‌هایی که مردگان را درون آن می‌گذارند و دفن می‌کنند اطلاق می‌شود. اما معنای لغوی این واژه مخفی کردن و پوشاندن است. دلیل اینکه به جایگاه مردگان قبر می‌گویند آن است که پیکر انسان درون آن قرار می‌گیرد و از نظرها پنهان می‌شود.

وی ادامه داد: واژه «ضَرَائحِ» نیز جمع «ضَرِیح» به معنای شکاف و شیار قبر است. امام می‌فرماید: خداوند انسان‌ها را از حفره‌های قبرها خارج می‌کند. در کاربرد امروز زبان ‌فارسی، ضریح به صندوق چوبی یا فلزی‌ای گفته می‌شود که بر روی قبور می‌سازند؛ اما این کاربرد در لغت عرب نیست. عبارت دوم «وَاَوْكَار الطُّيوُر»ِ است. واژۀ «أوْكَار» جمع «وَکْر» به معنای لانه و آشیانه پرندگان است؛ یعنی خداوند انسان‌ها را از آشیانه پرندگان بیرون می‌کشد.

این استاد نهج‌البلاغه گفت: امام در عبارت سوم می‌فرماید: «وَ أوْجِرَة السِّباَع»ِ؛ واژۀ «أوْجِرَة» جمع «وَجَار» به‌ معنای حفره‌ها و شیارهایی است که در کوه‌ها و دره‌ها ایجاد می‌شود و درندگان درون آن‌ها زندگی می‌کنند؛ یعنی خداوند انسا‌ن‌ها را از حفره‌ها و خانه‌های درندگان بیرون می‌کشد. سپس ایشان در چهارمین عبارت این بخش می‌فرماید: «وَ مَطَارحِ المَهَالکِ» واژۀ «مَطَارحِ» جمع «مَطْرَح» از ریشۀ «طَرْح» به معنای افکندن و انداختن چیزی است و «مَطْرَح» اسم مکان به معنای مکان افتادن بر خاک است.

وی افزود: «مَهَالکِ» نیز جمع «مَهْلَکَة» جایی است که نابودی و فنا رخ می‌دهد. این ترکیب به معنای میدان‌های نبرد است؛ جایی که انسان‌ها بر خاک می‌افتند و می‌میرند. به فرموده‌ امام، خداوند انسان‌ها را از سرزمین‌های هلاکت به در می‌آورد. این چهار عبارت پی‌در‌پی به نحوه بیرون‌کشیدن و جمع‌شدن آدمیان در قیامت اشاره دارد. خداوند پیکر انسان‌ها را از دل قبر، لانه پرندگان، خانه درندگان و میدا‌ن‌های مرگ بیرون می‌کشد و وارد صحنه قیامت می‌کند.

حق‌شناس تصریح کرد: این تصویری است از قیامت که امام پیش روی مخاطبِ خود می‌گشاید. ارائه این تصویر با هدف بیان چند نکته مهم است که به ظرافت و دقت مطرح شده است. اول آنکه هیچ‌کس نمی‌داند کیفیت مرگ او چگونه است و جسم و تن وی چه سرنوشتی خواهد داشت، آیا زندگی آدمی به نحو عادی به پایان می‌رسد و این جسم در گور انسانی خواهد خفت یا خوراک پرندگان و درندگان می‌شود یا در بیابانی از میان می‌رود. از این نگاه، سخن امام به آیۀ ۳۴ سوره مبارکه لقمان اشاره دارد «وَ مَا تدَرِي نفَسْ بأِيَّ أرَضٍ تموتُ» و كسى نمی‌داند در كدامين سرزمين می‌ميرد.

معاد جسمانی و روحانی

وی با بیان اینکه امام به کیفیت حضور انسان در عالم قیامت اشاره می‌کند، گفت: امام در واقع به پرسش بسیار مهم جسمانی یا روحانی بودن معاد می‌پردازد. تردیدی نیست که اعتقاد به معاد، اعتقاد مشترک همه ادیان الهی است. چه انسانِ مسلمان، چه یهودی و چه مسیحی این باور را به‌عنوان اصلی تخلف‌ناپذیر و یکی از اجزای ضروری دین خود پذیرفته است و در این خصوص اختلافی وجود ندارد.

حق‌شناس اظهار کرد: آنچه محل اختلاف است، شکل معاد است. گروهی معتقدند معاد فقط روحانی است و تنها، ارواح انسان‌ها در عرصه محشر حاضر می‌شوند اما آیا جسم انسان در آن روز نقشی ندارد و در صحنه محشر حضور نمی‌یابد؟ آیا نمی‌توان شِقّ دیگری برای این بحث مطرح کرد و گفت که هر دو ساحت مادّی و روحانی با هم در عالم محشر حاضرند؟ تعابیر امام در این بخش از خطبه، بر معادِ جسم نیز صحّه می‌گذارد؛ یعنی جدای از روح که تکلیف آن روشن است، جسم نیز روز قیامت حاضر می‌شود. به دیگر سخن، این بخش از خطبه امیرالمؤمنین را باید اثبات معاد جسمانی دانست.

وی اشاره کرد: حضرت در اینجا تصریح می‌فرماید که جسم انسان سرنوشت‌های متفاوتی را از سر می‌گذراند. ممکن است به شکل معمول در خاک رود و دفن شود. ممکن هم هست انسان بمیرد اما نشانی از جسم او برجای نماند؛ یا خوراک درندگان شود یا نصیب پرندگان باشد یا در میدان نبرد تکه تکه شود. این نکته‌ای است که شواهد متعدد قرآنی آن را تأیید و تثبیت می‌کند. «قاَلَ منْ يُحْييِ العْظَامَ وَ هِيَ رَميِمٌ قُلْ يحْييِهَا الذِّي أنَشَأَهَا أوَّلَ مَرَّة» گفت چه كسى اين استخوان‌ها را زنده می‌کند در حالی كه چنين پوسيده است؟ بگو: كسى آن را زنده می‌کند كه نخستين بار وى را پديد آورد. سخن قرآن درباره زنده شدن استخوانها است. یعنی این جسم است که در کنار روح دوباره جان می‌گیرد و برمی‌خیزد.

پاسخ به شبهه آکل و مأکول

این استاد نهج‌البلاغه گفت: امیرالمؤمنین بر معاد جسم تأکید می‌فرماید و همین اشاره حضرت، باب پرسشی مهم را باز می‌کند که در میان حکیمان و متکلمان به شبهه «آکل و مأکول » مشهور است.

وی خاطرنشان کرد: اصل این پرسش آن است که وقتی جسم انسان نصیب پرنده یا خوراک درنده‌ای شود یا در خاک تجزیه شده و صورت ظاهر آن متلاشی و فانی گردد، انسجام و یکپارچگی خود را از دست می‌دهد و در واقع هر جزء از آن به جایی رفته و سرنوشتی متفاوت پیدا کرده است. حتی ممکن است در قالب گیاهی از خاک برون آید و آنگاه خوراک انسانی دیگر شود؛ یعنی بدن انسانِ اول به جزیی از بدن انسانی دیگر بدل شود. حال، چگونه ممکن است این بدن که با دیگر اجزای طبیعت ممزوج شده دوباره جمع و احیا شود. اگر بدن آدمی با بدن انسان دیگری ترکیب شود، چگونه می‌توان آن را از هم جدا کرد و هریک را جداگانه زنده و سرپا کرد؟

حق‌شناس تصریح کرد: پاسخی که در گذشته به این شبهه داده می‌شد، در حد دانش علمی آن روزگار بود. اینکه بدن هر انسان اجزاء اصلی و غیر اصلی دارد؛ آنچه باقی می‌ماند اجزای اصلی بدن انسان است و اگر خدا همان بخش‌ها را زنده کند، گویا کل بدن را زنده کرده است. اما علم امروز پاسخی متقن‌تر به این شبهه می‌دهد و می‌گوید: جزیی‌ترین جزء وجود هر انسان ساختار سلولی DNA اوست. وجود یک ساختار سلولی برای شکل‌گیری تمام سلول‌ها و زنده‌شدن جسم آدمی کفایت می‌کند.

وی افزود: در روزگار ما علم شبیه‌سازی گام‌های رو به جلو برداشته و نتایج مهم به بار آورده است؛ چنان که با یک تک سلول به سادگی مراحل ساخت موجود زنده پی گرفته شده و به بار نشسته است.

این استاد نهج‌البلاغه در ادامه خطبه بیان کرد: امام در ادامه به احوال قیامت و حال و روز مردم در آن زمان اشاره می‌فرماید «سِرَاعا إلِىَ أمَرْهِ» همه به شتاب به سوی خدا می‌روند. واژۀ «سِرَاع» از ریشۀ «سُرْعَة» به معنای شتاب و سرعت می‌آید.

رسیدن به فلسفه حقیقی زیستن

وی تصریح کرد: نکته ظریف در اینجا آن است که آدمیان در دنیا چنین شتابی ندارند؛ پیامبران الهی می‌آیند و از سرِ اخلاص و با بهترین سخن‌ها و حکیمانه‌ترین خطا‌به‌ها امر خدا را به گوش مردم می‌رسانند. تمام دعوت آن‌ها این است که رو به سوی حق آرید و حیات پاک و زندگی شایسته به دست آورید «ياَ أيَهَّا الذِّينَ آمَنوُا اسْتجِيبوُا لِله وَ للِرَّسُولِ إذَا دَعَاكُمْ لمَا يحْييِكُمْ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌.اید، پاسخ دهید خدا و پیامبر را هنگامی‌که شما را به چیزی فرا می‌خواندند که به شما حیات می‌‌بخشد.

حق‌شناس تأکید کرد: نتیجه این دعوت، رسیدن به فلسفه حقیقی زیستن و شکستن تمام زنجیرهای مادی و نیل به سعادت ابدی است، اما در قبال چنین دعوت پرسودی انسان‌ها چه می‌کنند؟ گاه رو به این دعوت می‌آورند و گاه پشت می‌کنند؛ وقتی هم که می‌آیند آهسته و بی‌شتاب می‌آیند.

وی در پایان گفت: در این میان جماعتی اندک هستند که مردانه به این ندا پاسخ می‌دهند و می‌گویند «رَبنَّاَ إنِنَّاَ سَمِعْناَ منُاَدِيا ينُاَدِي للاْيِمَانِ أنْ آمنِوُا برَبكُّمْ فآَمَناَّ» تنها همین گروه هستند که چنان رندانه و عاشقانه در این وادی می‌افتند که مصداق این حدیث نبوی می‌شوند که بهترین مردم آن کسی است که به عبادت عشق بورزد و آن را در آغوش کشد و از عمق جان دوستش بدارد و با تن به آن در آمیزد و خود را برای انجام آن فارغ سازد و در بند آن نباشد که در دنیا سختی کشد یا در رفاه باشد.

انتهای پیام
captcha