به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حقشناس، استاد نهجالبلاغه در ادامه تفسیر خطبه ۸۳ با نگاهی جدید، به مباحث انسانشناسی پرداخت و گفت: پس از معرفی شیطان و روشهای او، امام بخش جدیدی از کلام خویش را آغاز میکند، این فراز از خطبه، بیان یک دوره انسانشناسی است که با عباراتی موجز و لطیف به شناخت این پدیده شگفت آفرینش میپردازد.
وی ادامه داد: حضرت امیر در ابتدا میفرماید «أَمْ هَذَا الَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْحَامِ وَشُغُفِ الأَسْتارِ». فعل «أَنْشَأَ» از ریشهٔ «إِنْشَاء» به معنای آفرینش و ایجادی است که نو بوده و هیچ الگو و مشابه قبلی ندارد پس سخن از موجودی است که خدا او را در تاریکیهای رحم و لایههای پوشاننده آفرید.
این استاد نهجالبلاغه اظهار کرد: آنچه امام میفرماید همان است که قرآن از آن به «ظلمات ثلاث» تعبیر میکند. «یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثِ» شما را در شکمهای مادرانتان آفرینشی پس از آفرینشی [دیگر] در تاریکیهای سهگانه آفرید. اولین این ظلمتها، ظلمت بطن یا حفره شکمی مادر است. دومین، ظلمت درون رحم و سوم همان لایهای است که دور جنین را میگیرد؛ یعنی همان که «پرده آمنیوتیک» نامیده میشود و در اندرون رحم از جنین محافظت میکند.
حقشناس بیان کرد: امام سپس به حالات شگفتی که بر نطفه شکل گرفته و در دل این تاریکیها میگذرد اشاره میکند. در ابتدا میفرماید: «نُطْفَةً دهاقا»؛ و خداوند او را در این ظلمتها آفرید، در حالیکه «نطفه دهاق» بود. امام میفرماید: خداوند مایه اصلی وجود انسان را به شکل نطفهای پُر قرار داد.
وی گفت: این نطفه که انسان از او پدید میآید تهی نیست و از هزاران عنصر ترکیب شده است. نطفه پر است از ویژگیها، صفات اولیه و ثانویه، کروموزومها و ژنها به تعبیر دیگر، وقتی انسان پا به هستی میگذارد چونان صفحهای خالی و عریان نیست؛ بلکه مجموعهای از سرمایههای اولیه در وجود اوست که بخشی از آن درون نطفه و بخش دیگر نیز درون جان و نفس اوست و ترکیب این دو جسم و روح آدمی را شکل میدهد.
این استاد نهجالبلاغه اظهار کرد: پیچیدگیهای آیات جنینشناسی قرآن، گاه منکران و ملحدان را به زانو درآورده است. آنگاه که سیر شکلگیری انسان را از نطفه به بعد دیدند به حقانیت کلام وحی پی بردند و با شهامت راه اسلام را برگزیدند. از ایشان یکی پروفسور «کیت لئون مور» نویسنده کتاب انسان در حال رشد است که سمت استادی در دانشگاه تورنتو دارد.
وی افزود: در دنباله خطبه آمده است: «وَ عَلَقَةً مِحَاقا». این همان است که در علم پزشکی آن را «ایمپلنتیشن» مینامند؛ یعنی آویزان شدن نطفه به دیواره رحم. چنین پیوستگی و اتصالی برای تزاید و تکثیر و رشد درون سلولی است، حالتی است که به شکل مدام در آن آفرینش صورت میگیرد؛ میلیونها سلول در درون این مایع اولیه شکل میگیرد و همه اندامهای بیرونی و درونی در دل نطفه پدید میآید.
این نهجالبلاغهپژوه در پرداختن به مرحله از جنین تا جوانی بیان کرد: امام در ادامه به آخرین مرحله قبل از ولادت اشاره میفرماید: «وَ جَنِینا»؛ نطفه پس از مراحل مختلف در رحم مادر به جنین تبدیل میشود. واژه «جنین» از ریشهٔ «جنّ» بهمعنای پوشیدگی و پنهانی است. پس از این مرحله جنین پا به دنیا میگذارد.
وی ادامه داد: امام اولین صفت بعد از ولادت را «وَ رَاضِعاً» معرفی میکند که به معنای شیر خوردن است. در دوران جنینی کودک از خون مادر تغذیه میکند اما بلافاصله پس از تولد غذای او به شیر تبدیل میشود و از پی دوران شیرخوارگی است که انسان لقمهها و طعمهای دیگر را میچشد.
حقشناس گفت: حضرت امیر(ع) سپس میفرماید «وَ وَلیدا». نوزاد دوران شیرخوارگی خود را پشت سر میگذارد و ایام کودکیاش آغاز میشود. این ایام هنگام جست و خیز و حرکت و پویایی است. از پی کودکی هم دوران نوجوانی میآید که در آن انسان رشد بیشتری مییابد و آماده ورود به جوانی میشود. در ادامه امام به مرحله بعد اشاره میفرماید «وَ یَافِعا» یعنی بالابلند شدن، بر و رو پیدا کردن و قد کشیدن که در پی آن انسان به تدریج قد میکشد و برای خود کسی میشود.
این استاد نهجالبلاغه اظهار کرد: از صفر تا اینجا هر چه گفته شد همه احوال جسم انسان بود و در پی آن شرح حال روح و مختصات خاص آن نیز مطرح خواهد شد. امام در اینجا انسان را به خود او معرفی میکند و ارائه چنین شناختی «از مهمترین مبانی معرفت دینی است». شناخت انسان از خود چنان جایگاه رفیعی دارد که شرع مقدس آن را مقدمه و راهکار رسیدن به معرفت خداوند میداند. «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» کسی که خود را شناخت به یقین پروردگارش را شناخته است.
وی تصریح کرد: این معرفت فقط روحانی و معنوی نیست؛ یعنی صرف معرفت به روح نظر نیست؛ بلکه شناخت جسم و ویژگیهای آن نیز جایگاه خاص خود را دارد و دریچههای معرفت را به روی ذهن آدمی میگشاید. به دیگر سخن در بحث «معرفت نفس» هم شناخت جسم و هم شناخت روح مدنظر است.
حقشناس در بیان دلایل تأکید امام بر موضوع معرفت گفت: اول آنکه انسان داشتههای خود را بشناسد و جایگاه حقیقی خویش را درک کند. با ملاحظه این جایگاه آدمی میفهمد چه جایگاه ممتازی در این عالم دارد و نباید خود را دست کم بگیرد و ارزان بفروشد.
وی افزود: به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) «گمان میکنی جسم کوچکی هستی، حال آنکه در تو جهان بزرگی نهفته است». این انسان باید بداند که عالم مسخّر او شده و او محور آفرینش است. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ». بهراستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم و فقط در حق انسان بود که خداوند گفت: «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِین».
این نهجالبلاغهپژوه خاطرنشان کرد: انسانی که ارزش خود را نمیداند چونان تاجری است که نمیداند در انبار خود چه دارد و ارزش داراییهای او تا چه حد است. او سرمایهای نفیس در اختیار دارد؛ اما از آن بیخبر است و چه بسا احساس کند که ورشکسته شده و به فلاکت افتاده است. همین حس بیخبری و ناآگاهی ممکن است او را وادار کند تا دست گدایی پیش دیگران دراز کرده و ریزهخوار سفرهٔ غیر شود.
وی اظهار کرد: برای پرهیز از این آسیب است که قرآن و روایات به انسان یادآوری میکنند که او مخلوق عالی مرتبه خداوند است و حضرت حق به عنایت خاص خود، او را پدید آورده است؛ یعنی خلقت آدمی؛ خلقتی ویژه است و خداوند توجه خاصی به این مخلوق خود مبذول کرده است.
حقشناس ادامه داد: در فایده دوم؛ این معرفت مانع از غرور و خودشیفتگی میشود. انسان میداند که از ابتدا هیچ نبوده و تنها پس از طی مراحل متعدد خلق و ایجاد خداست که جامه وجود بر تن کرده است. معرفت نفس برای مهار خودباختگی و خودشیفتگی است که نتیجه مبارک آن «خودیافتگی» خواهد بود.
وی گفت: انسانِ مطلوب مکتب وحی کسی است که، جایگاه خود را بهدرستی میشناسد؛ پس نه خویش را ارزان میفروشد و نه اسیر غرور بیجا میشود به همین دلیل است که قرآن مکرر بر شناخت انسان تأکید میکند. امیرالمؤمنین (ع) نیز در اینجا از همین سنت الهی پیروی میکند و مخاطب را به خودشناسی و تأمل در خویش دعوت میکند.
حقشناس گفت: وقت آن است که امام به داشتهها و سرمایههای گرانسنگ انسان اشاره کند. «ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً». هدیه هرکس به مقدارشان اوست؛ پس اگر خدا به کسی هدیه دهد عالیترین شأن براین هدیه مترتب است. امام میفرماید خداوند به انسان قلبی داد که حفظ کننده و نگهدار وجود اوست.
وی بیان کرد: طبق روایات «عقل» پیشکش نفیسی بود که خداوند به هیچ موجودی جز انسان عطا نکرد و به سبب این نعمت است که انسانها مشمول ثواب و عقاب میشوند و اگر چنین موهبتی نبود عذاب و پاداش معنایی نداشت.
این استاد نهجالبلاغه ادامه کرد: عقل، مهارکننده و بازدارنده انسان از خطاها و لغزشها و کجیهاست. تا وقتی که عقل در وجود انسان است مانع از افتادن آدمی به دام معاصی میشود چون عقل آیندهنگر است و به واسطه همین آیندهنگری است که انسان را حفظ خواهد کرد.
وی ادامه داد: یکی دیگر از نامهای عقل در قرآن «نهی» است؛ انسان هرگاه به عقل مراجعه کند از بسیاری امور نهی میشود. همه این نهیهای عقل با هدف حفظ انسان از ابتلائات و درماندگیهاست.
حقشناس گفت: همچنین عقل را «حجر» مینامند. این واژه از «حَجْر» به معنای «مَنْع» میآید. سنگ را «حَجَر» میگویند؛ «نرود میخ آهنین در سنگ» این عنوان هم تأکیدی است بر خاصیت ممانعت عقل که باعث حفظ آدمی میشود. امیرالمؤمنین(ع) با ملاحظه همه این معانی است که میفرماید خداوند عقلی به انسان هدیه داد که او را محافظت میکند.
وی خاطرنشان کرد: به همین دلیل است که توجه به عقل و تبعیت از آن به یکی از عالیترین جلوههای طاعت خداوندی بدل میشود؛ چنان که فرمودهاند یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. امام علی(ع) نیز فرموده است «آگاه باشید در عبادتی که در آن تفکر نباشد خیری نیست».
این نهجالبلاغهپژوه تصریح کرد: متأسفانه عموم انسانها به این توصیهها توجهی ندارند و از این هدیه الهی به نحو شایسته استفاده نمیکنند، بیتوجهی به عقل به منزله کشیدن پوششی بر روی آن است که کارکرد آن را مختل میکند. اینها همان قشرهایی است که بر روی خرد ناب کشیده شده و مانع از عملکرد درست آن میشود. درست کردارانی که این پوششها را میزدایند و عقل خود را آزاد میکنند، همان اولوالالبابی هستند که خدا مستقیم آنها را خطاب میکند «و توشه برگیرید که به راستی بهترین زاد تقواست و ای خردورزان تقوا پیشه کنید».
حقشناس در پایان مطرح کرد: در ادامه امیرالمؤمنین(ع) دومین هدیه خداوند به انسان را زبان گویا معرفی میفرماید «وَ لِسَاناً لأفظاً». زبان نعمتی است که فهم رتبه و شأن آن به آسانی ممکن نیست. این نعمت یکی از برترین مظاهر لطفالهی بر فرزندان آدم است و عجیب نیست که در سوره مبارکه الرحمن پس از تعلیم قرآن و خلقت انسان به اعطای این نعمت اشاره میشود.
انتهای پیام