شروط اثرگذاری موعظه‌ بر جان انسان
کد خبر: 4119983
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۹
حق‌شناس در جلسه تفسیر نهج‌البلاغه تبیین کرد؛

شروط اثرگذاری موعظه‌ بر جان انسان

یک نهج‌البلاغه‌پژوه با بیان اینکه اراده قطعی، یکی از شروط اثرگذاری موعظه است، گفت: موعظه‌ زمانی اثر می‌گذارد که انسان در تصمیم خود قاطع باشد نه آنکه عزم توبه کند و چون زمینه گناه فراهم شود توبه بشکند.

حق‌شناس، استاد نهج‌البلاغه

به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حق‌شناس، استاد نهج‌البلاغه، در جلسه تفسیر نهج‌البلاغه در ادامه تفسیر خطبه ۸۳ به قسمت ششم خطبه غراء پرداخت و ضمن اشاره به دو بعد جبر و اختیار در زندگی انسان در کلام امیرالمؤمنین علی(ع) گفت: در مسیر و خط اول مولا مسیر تکوین را ترسیم و مجبور بودن انسان در سیر و ادامه خود را بیان کردند و خط دوم آنجاست که اراده انسان و نفس و جان آدمی باذن‌الله به‌ صحنه می‌آید و تعیین مسیر و اختیار و مسیر انتخاب را بازگو می‌کند.

وی ادامه داد: امام می‌فرماید: «فَيَا لَهَا أَمْثَالًا صَائِبَةً وَ مَوَاعِظَ شَافِيَةً» و چه بسیار امثال و شواهدی که صائبه است. واژه «صَائبَة» از عبارت «أصَابَ السَّهْمُ» می‌آید. این ترکیب وقتی به‌کار می‌رود که تیرِ رها شده از کمان به شکل دقیق به مرکز هدف اصابت کند، در اینجا این تیر به صواب رسیده است؛ یعنی به مقصد رسیده و مؤثر واقع شده است. واژۀ «شِفَاء» در بیان به‌ معنای عافیت و درمان به‌کار می‌رود و در لغت به‌ معنای کناره و لبه چیزی است؛ بنابراین واژه «شَافِيَةً» به‌ معنای شفابخش است.

این استاد نهج‌البلاغه بیان کرد: امام می‌فرماید: چه بسیار مثال‌های مفید و شواهد مؤثر و مواعظ شفابخش که گفته شد. مراد از مثال‌ها در اینجا دو احتمال دارد؛ یا همین مطالبی است که امام در این خطبه بیان می‌فرماید که مجموعه‌ای است از اشارات و عبارات و حکایات که از جنس موعظه است و برای بیداری انسان از خواب غفلت کفایت می‌کند. یا به شکل کلی به تمام شواهد و مواعظی اشاره دارد که از زبان تمام انبیا و اولیا و صالحان بیان شده و در دسترس بشریت قرار گرفته است. هر دو وجه صحیح است و می‌توان هر دو احتمال را اختیار کرد. گرچه به نظر می‌رسد وجه اول مناسب‌تر باشد.

وی تصریح کرد: این مثال‌های راهگشا و موعظه‌های شفابخش می‌توانند جهل و غفلت را درمان کنند و ابزاری باشند برای تبدیل ظلمت نادانی به نور آگاهی و انسان را از غفلتی سنگین که به آن دچار شده نجات دهند. امام دو جمله پی در پی بیان می‌فرماید که به ماهیت این خطبه اشاره دارد؛ این خطبه، هم شواهدی دقیق در خود دارد و هم مواعظی شفابخش؛ از یک سو آدمی را به مقصد می‌رساند و از سوی دیگر برای رهانیدن او از ظلمت جهل و غفلت کفایت می‌کند.

چهار شرط اثرگذاری کلام امام

حق‌شناس گفت: امام در ادامه به این پرسش بسیار مهم می‌پردازد که این امثال مؤثر و پندهای شفابخش در چه کسانی اثر می‌کند؟ آیا اثر این دو در همه یکسان است؟ به دیگر سخن برای به نتیجه رسیدن این دو، آیا شرط خاصی لازم است؟ پاسخ امام آن است که برای به ثمر نشستن و نتیجه دادن این حکمت‌ها باید بستر را آماده کرد. سپس امام چهار نکته را به‌عنوان شروط اثرگذاری موعظه‌ها بر جان انسان مطرح می‌کند.

قلب تزکیه شده

وی با بیان قلب تزکیه‌شده به‌عنوان شرط اول گفت: امام در ابتدا می‌فرماید: «لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاكِيَةً» شرط اول آن است که اگر این مواعظ با قلب‌های زاکیه برخورد کند یعنی با جان‌هایی که تزکیه شده و پرده‌های ظلمت از مقابل آن‌ها به کناری رفته باشد. دل‌هایی که مملو از حسد و کینه و بخل است و خیال‌های باطل و آرزوهای دراز فضای آن را پر کرده راه به این حقایق نمی‌برند حتی اگر شخص رسول‌خدا(ص) امر هدایت را در دست بگیرد و این جماعت صدای جبرئیل امین را مستقیم بشنوند، اثری در وجودشان دیده نمی‌شود.

این استاد نهج‌البلاغه افزود: دل‌هایی که از ظلم لبریز شده چگونه می‌تواند پیام حکیمانۀ امیرالمؤمنین(ع) را دریابد و متحول شود؟! در چنین قلبی بسته شده و به تعبیر قرآن در قفل و غلاف اسیر شده و زنگار گرفته است. قلب مثال لباسی است که بر آن چند قطره خون افتاده و نجس شده است، تا زمانی‌که عین نجاست بر آن لباس هست، تطهیر نمی‌شود. دل هم این گونه است؛ تا زمانی‌که کبر یا بخل یا طمع یا شهوت در آن وجود دارد، آبشار سخنان نبوی و دریای‌ حکمت علوی اثر چندانی بر آن ندارد پس اول باید صفحه دل پاک شود، آنگاه در معرض تابش انوار حکمت قرار گیرد و متحول شود.

گوش شنوا

حق‌‌شناس اظهار کرد: حضرت در ادامه می‌فرماید «وَ أَسْمَاعاً وَاعِيَةً» واژۀ «وَاعيَة» از «وِعَاء» به‌معنای ظرف است. این حکمت‌ها را گوش‌هایی با ظرفیت دریافت می‌کنند؛ گو‌ش‌هایی که مطالب را می‌گیرند و آن را درون خود فرو می‌برند. چه بسیار مطالبی که آدمی می‌شنود اما در خاطرش نمی‌ماند؛ زیرا مطلب به گوش رسیده است، اما ذهن آمادگی ثبت و ضبط آن را نداشته است. از این روی در بحث شنیدن، با دو عنوان «سَامعِ» و «مُسْتَمِع» مواجهیم.

وی افزود: «سَامعِ» کسی است که فقط مطلب را می‌شنود، اما این شنیدن به مرحله تأمل و حفظ در ذهن نمی‌رسد، اما «مُسْتَمِع» شنونده فعال است؛ یعنی با آمادگی کامل مطلب را می‌گیرد و در خود فرو می‌برد. این حالت، همان معنای صفت «وَاعِيةَ» است.

این استاد نهج‌البلاغه تصریح کرد: در روایتی از امام‌ صادق(ع) در تفسیر آیه دوازدهم سوره مبارکه «حاقة» آمده است؛ «لنِجْعَلهَا لكُمْ تذْكِرَة وَ تعَيِهَا أذُنٌ وَاعِيةٌ» تا آن را براى شما تذكرى قرار دهيم و گوش‌هاى دریافت‌کننده آن را نگاه دارد. هنگامی‌که آیه نازل شد، رسول خدا ‌فرمود: ای علی، منظور از «اذُنٌ»، گوش توست. بنا به این روایت، شخص امیرالمؤمنین(ع) مصداق کامل گوش شنواست؛ کسی که مهارت شنیدن را به عالی‌ترین شکل در خود تقویت کرده است.

وی تشریح کرد: انسانی که به تمام معنا مستمع باشد، نخست، مطلب را به‌طور کامل بشنود؛ به‌طور کامل مستمع است آنگاه بنا بر حکمت تصمیم می‌گیرد که پاسخ بدهد یا سکوت کند. در واقع همواره پس از خوب شنیدن است که نوبت خوب گفتن می‌رسد؛ به‌همین دلیل است که خداوند به آن‌ها که خوب می‌شنوند بشارت می‌دهد «فبَشِّرْ عِباَدِ الذِينَ يسْتمِعوُنَ القَوْلَ» پس بندگانم را مژده بده، کسانی‌که به سخن گوش فرا می‌دهند.

حق‌شناس گفت: بنابراین، دو نکته است که امام بر آن تأکید می‌کند: اول، قلبی که در خود طهارت نسبی ایجاد کرده و بستر دریافت را آماده نموده است؛ دوم، گوش شنوای گیرنده مطلب، گوشی که باز شده و در نهایت گیرایی قرار دارد.

وی خاطرنشان کرد: از لحاظ اجتماعی هم این است یکی از مشکلاتی که در بین زن و شوهر، خانواده‌ها، دوست و جوامع وجود دارد این است که گوش شنوا وجود ندارد، مثلاً آقا با خانم صحبت می‌کند طرف مطلب را نمی‌شنود به جای توجه به‌مطلب دنبال این است که جواب را پس بدهد، مهارت شنیدن ندارند، هنوز نشنیده پردازش جواب می‌کند. مهارت شنیدن بسیار مهم است.

اراده قطعی

حق‌شناس اظهار کرد: امیرالمؤمنین(ع) در بیان شرط سوم اثرگذاری مواعظ می‌فرماید «وَ آرَاءً عَازِمَةً» واژه <آرَاء> جمع «رَأی» به‌ معنای نظر و اندیشه است. واژه «عَازمَة» نیز از ریشه «عَزْم» به‌معنای قطعیت، قاطعیت و لزوم گرفته شده است. امام می‌فرماید: این موعظه‌ها زمانی اثر می‌گذارد که انسان در تصمیم خود قاطع باشد و عزم خود را جزم کند؛ نه آنکه عزم توبه کند و چون زمینه گناه فراهم شود توبه بشکند.

وی اظهار کرد: معلمان کارآزموده این نکته را فراوان دیده‌اند؛ یعنی گاه شاگردانی به نزد ایشان می‌آیند که ادعای فراوان و آرزوهای بزرگ دارند. اما وقتی معلم به ژرفای صحبت‌های ایشان می‌نگرد، عزمی جدی نمی‌بیند. دیری نمی‌گذرد که این دانش‌آموزان پر ادعا اما کم همت، بار بر زمین می‌گذارند و از قافله دانش‌اندوزان عقب می‌مانند.

این استاد نهج‌البلاغه تصریح کرد: اما در مقابل، گاه کسی در وجودش آتشِ همت فروزان شده و جان او آماده هر آزمون دشوار است، روشن است که آینده او می‌تواند بسیار موفق باشد. در واقع این قانون الهی است که هرکس قاطعانه به صحنه بیاید، دست عنایت خدا را پشت سر خود خواهد داشت و از الطاف کریمانه حق به بهترین شکل برخوردار خواهد شد.

وی گفت: در برخورد با مواعظ حکیمانه و پندهای شفابخش هم این شرط، لازم و ضروری است؛ یعنی انسان باید تصمیم جدی بر ایجاد تحول در خود داشته باشد و در این راه یک قدم به پیش و یک قدم به پس نگذارد و مردد و متزلزل عمل نکند. اگر توصیه‌ای می‌شنود آن را به گوش جان بگیرد و تمام همت خود را در تحقق آن صرف کند، نه آنکه از گوشی بشنود و از گوش دیگر بیرون کند.

ژرف‌اندیشی

حق‌شناس در ادامه تفسیر خطبه غراء یادآور شد: امام چهارمین شرط را چنین بیان می‌فرماید «وَ ألَبْاَبا حَازمَةً» واژۀ «ألَبْاَب» جمع «لُبّ» است که به عقل اطلاق می‌شود و مقصود عقل ناب و به‌دور از حجاب و قشر زائد است. «حَازمِ» به معنای ژرف‌اندیش و عاقبت‌نگر است. صاحبان لب (اولوالالباب ) صفتی است خاص که به گروهی از بزرگان و برگزیدگان اختصاص دارد.

وی تصریح کرد: قرآن در خطاب‌های خود از تعبیر صاحبان «لُبّ» یاد می‌کند «إنَ فِی خَلقِ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضِ وَ اخْتلِاَفِ الليلِ وَ النهارِ لَآياَتٍ لاِوُلی الأَلبْاَبِ» به‌ راستی در آفرينش آسمان‌ها و زمين و پى در پى آمدن شب و روز نشانه‌هايی براى خردمندان است. وقتی حجاب‌ها به کنار می‌رود و جوهر حقیقیِ خِرد، خود را نشان می‌دهد ما با لبُ روبه‌رو هستیم.

این استاد ‌نهج‌البلاغه در پایان این جلسه و در تشریح واژه «لُبّ» گفت: درست مانند میوه‌ای که مغز ناب و ارزشمند آن در لایه‌های متعدد پنهان شده و پوستِ سختِ میوه آن را دربر گرفته است. اگر قشر سخت گردو یا بادام را بزداییم و تمام زائده‌ها و پوسته‌های درونی را برداریم به گوهر این دانه مغذی می‌رسیم که تمام هدف و مقصود از این میوه همان است. عقل انسان نیز چنین وضعیتی دارد؛ آدمی ممکن است از عقل بهره داشته باشد؛ اما روی آن را پوشش‌های متعدد هوا، شهوت، خودبینی و سایر رذایل گرفته باشد.

انتهای پیام
captcha