سنگینی رنج و محنت مردمان بر پیامبر مهربان
کد خبر: 4136213
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۶
در صحبت قرآن/ 104

سنگینی رنج و محنت مردمان بر پیامبر مهربان

رسول الهی چندان رئوف و مهربان است و چندان شفقت بر خلق دارد که نمی‌تواند رنج و محنت آنان را تحمل کند، نمی‌تواند ببیند که مردم به سبب جهل و تعصبات و خودخواهی‌ها دائما به یکدیگر جور و ستم کنند و از اینهمه نعمت‌های الهی که خداوند در اطرافشان نهاده است محروم بمانند.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصدو چهارمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «سنگینی رنج و محنت مردمان بر پیامبر مهربان» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲۸﴾
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۱۲۹﴾ (توبه 129-128)
(ای مردم) شما را رسولی آمد از میان خودتان که رنج و محنت شما سخت بر او گران می‌آید و بسیار مشتاق و حریص بر هدایت شماست، و با مومنان رئوف مهربان است(128)

پس (ای رسول ما)، اگر مردم از تو روی گرداندند بگو یاری خداوند مرا کافیست که هیچ خدایی غیر از او نیست، من بر او توکل کردم و او پروردگار عرش عظیم است(129)

رسول کیست و بارزترین خصلت او چیست؟ آن خصلت عزیز و کریم این است که رسول الهی چندان رئوف و مهربان است و چندان شفقت بر خلق دارد که نمی‌تواند رنج و محنت آنان را تحمل کند، نمی‌تواند ببیند که مردم به سبب جهل و تعصبات و خودخواهی‌ها دائما به یکدیگر جور و ستم کنند و از اینهمه نعمت‌های الهی که خداوند در اطرافشان نهاده است محروم بمانند. بنابراین تمام وجودش شور و اشتیاق می‌شود که مردم را به شادی و سعادت که نخستین شرط آن صلح دوستی و دانش و فضایل اخلاقی است دعوت کند و غیر از رسول هر مؤمن حقیقی دیگری نیز همین خصلت را خواهد داشت. فرمان امر به معروف و نهی از منکر که برای همه مردمان آمده است در بیان همین خصلت است که باید اهل ایمان مراقب یکدیگر باشند و خوبی‌ها را به هم معرفی کنند و به انجام آن تشویق نمایند. زن باید با شوهرش بگوید که من رفاه و آسایش را دوست دارم اما خوش نیست که ما از راهی به ناحق آن را فراهم آوریم و همچنین مرد با همسر و دوست با دوست همسایه با همسایه و همکاران و هم شغلان با یکدیگر باید مرتب سخن گویند و یکدیگر را به انجام کارهای نیکو و پرهیز از هر آنچه زشتی و نادرستی است و دون‌شأن انسان است سفارش کنند. یک جامعه با ایمان یک خانواده بزرگ است که بزرگ‌تران پدران و مادرانند و کوچکترها برادران و خواهرانند و همه باید به فکر هم باشند و در خدمت یکدیگر.

فرمان دیگر خداوند این است که ای رسول اگر مردمان دعوت تو را که ورود به حیات معنوی تازه و ضیافت برخورداری از جمیع نعمت‌های الهی است نپذیرفتند دلتنگ مباش که تو را نیازی به ایشان نیست.

گر شود بیمار دشمن با طبیب
ور کند کودک عداوت با ادیب
در حقیقت دشمن جان خودند
راه عقل و جان خود را خود زدند (مثنوی)

مؤمنان نیز در کار امر به معروف و نهی از منکر باید از همین سیرت رسول پیروی کنند یعنی دعوت را عرضه کنند و از رد و قبول خلق فارغ باشند.

معروف عملی است که در فطرت هم آدمیان به خوبی و مطلوبی شناخته شده است و منکر عملی باشد که هیچ کس راضی به انصاف آن نیست اگر چه عامل آن باشد؛ چنانکه اگر کسی را منافق خوانند اگرچه منافق باشد آن را از خود نفی می‌کند.

گر منافق خوانیش این نام دون
همچو کژدم می‌خلد در اندرون
گرنه این نام اشتقاق دوزخ است
پس چرا در وی مذاق دوزخ است (مثنوی)

کلمه عرض به معنای تخت است که پادشاهان و امیران بر آن می‌نشینند و بدیهی است که تخت هر کس متناسب با عظمت و مقام اوست. بنابراین خداوند هستی که ازلی و ابدی است و او را هیچ نهایت و پایان نیست تختی باید به عظمت او و آن تمامی ذرات آفرینش است که خداوند بر آن نشسته است:

در پس هر ذره درگاهی دگر
پس ز هر ذره بدو راهی دگر (عطار)

در حدیث آمده است که: قلب المومن عرض الرحمن، یعنی قلب انسان با ایمان عرض و تخت پروردگار عالمیان است و این عظمت مقام دل را می‌رساند.

این دل اگر عرش رحمان نباشد میعادگاه شیاطین و چراگاه چارپایان خواهد شد.

ده بود آن نه دل که اندر وی
گاو و خر بینی و ضیاع و عقار (سنایی)

جوهر رسالت انبیا عشق است و جوهر ایمان نیز عشق است هر مومنی رسول عشق است. هر که عاشق‌تر به کمال رسالت نزدیکتر. بنابراین محبت‌ورز می‌باید بود، محبت و عاشق باید بود. یکدیگر را دوست می‌باید داشت.

انتهای پیام
captcha