۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. نود و نهمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در بیان حقیقت معنی اسلام» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۹توبه ﴾
آیا منزلت آن کس که حاجیان را آب میدهد یا به حفظ و تعمیر مسجد الحرام میپردازد با مقام آن کس که به خدا ایمان آورده و در راه او به جان جهد میکند یکی است؟ هرگز نزد خداوند این دو مقام با هم برابر نیست و خداوند هرگز قوم ستمکار(و ظاهر پرست) را(به سعادت) هدایت نخواهد کرد.
عتابی است با اصحاب صورت که حقیقت دین و ایمان را در ظواهری چون آب دادن حاجیان و تعمیر مسجد الحرام و دیگر آیینهای دینی میبینند و معرفی میکنند تا بتوانند خود را در شمار اهل ایمان آورند در حالی که ایمان یک امر باطنی است.
ایمان حرکتی جوهری است از صورت به عالم معنا، رسیدن است از مرتبه خور و خواب به مرتبه فضایل و کمالات اخلاقی، از خشم به حلم، از حرص به قناعت،از تکبر به تواضع، از خُلق تند به خویی لطیف و دلپذیر. در حالی که بعضی ایمان را رفتن از لباس به لباسی و بستن زنّار و آرایه ریش و کفش و از آدابی به آداب و سنتی دیگر یا از حالتی جسمانی به حالت جسمانی دیگر میشناسند و در نمییابند که:
خرِ عیسی گرش به مکه برند
چون بیاید هنوز خر باشد (سعدی)
ایمان از مقوله صعود ومعراج است، چنانکه دانه از زیر خاک بیرون میآید، شاخ و برگ میگشاید و در باد میرقصد.زیرا اکنون به عالمی برتر آمده است، عالم شادی و آزادی و برخورداری از نعمتهای متعالیتر از آنچه در زیر خاک بوده است.
مردمی که ایمان را در ظواهر و صورتهای خلاصه میکنند میخواهند که به لقب مومن آراسته شوند بیآنکه جوهر ایمان در ایشان متمکن گردد، بیآنکه دست از ظلم و جور و حرص و آز و فریب و نیرنگ بردارند. جهد در راه خدا سهل کاری نیست، اما عمارت مسجد سهل است و نام و شهرت میآورد و اعتبار کسب میکند و شخص بدان اعتبار بر قدرت و ثروت خود میافزاید. نماز را میخواند اما نیاز کس را برنمیآورد، روزه را میگیرد و درماندهای را نان و چاشت نمیدهد.
صورتی پرستی اغلب نوعی ایمان گریزی و فرار از مسئولیتهای انسان شدن و مسلمان شدن است. آن هندو که زبانش را بیرون میآورد و میخی در آن فرو میکند و خود را ریاضت میدهد، بهتر است زبان را آزاد گذارد اما اگر سخن ناحقی هست که نباید بگوید، اگر هزار دینار بدهند نگوید؛ همان بهتر است زبان را آزاد گذارد و گفتن و ناگفتن را به دست حق و ناحق سپارد. و این نکته از دورنمایههای رایج ادب پارسی است چنانکه مولانا گوید:
سیپاره به کف، در چلّه شدی
سی پاره منم، ترک چله کن (دیوان شمس)
آن قبله مشتاقان ویران نشود هرگز
وان مصحف خاموشان سیپاره نخواهد شد (دیوان شمس)
ابلهان تعظیم مسجد میکنند
در جفای اهل دل جِدّ میکنند
آن مجاز است این حقیقت ای فلان
نیست مسجد جز درون سروران (مثنوی)