به گزارش ایکنا از قزوین، مسعود جانبزرگی، استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در وبینار آموزشی قرآن، دعا و روانشناسی معنوی که سهشنبه شب ۲۸ اسفند به همت دپارتمان درمان معنوی مرکز طلیعه سلامت و مرکز دانش بنیان گسترش و آزمایش روانشناسی معنوی جانبزرگی برگزار شد، گفت: مقرر شد در ماه رمضان از هفت قانون اساسی و سرنوشتساز در زندگی صحبت کنیم.
وی ادامه داد: قانوناول این بود که باطن ما همواره مراقب ظاهر است چون زمینه ظهورش در آنجاست و به ما این پیام را میدهد که به واسطه عملی که انجام میدهیم آنچه مستعد موت و فناست را به حیات تبدیل کنیم.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: ما از نظر باطنی بین خبیث و طیب تفاوت قائل میشویم و از نظر باطنی از ظاهر مراقبت میکنیم اما ظاهر اینگونه نیست و مشغول نیازهای ظاهری و طبیعی ماست؛ در حقیقت زمینه را برای این فراهم میکند که ما چرخه اصلی ظاهر و باطن را از دست بدهیم و آسیبپذیر شویم. زمانی که ظاهر دچار چندگانگی یا بیگانگی از باطن شود گرفتار مشکلات خواهد شد؛ لازمبه ذکر است که بگوییم اشتباهات تکراری زندگی ناشی از این بیگانگی یا چندگانگی است.
وی افزود: در آیات ۱۶ و ۱۸ سوره اعراف وقتی که خدا آدم را خلق کرد گفت اینجا هر کاری خواستی میتوانی انجام بدهی اما نمیتوانید به میوه ممنوعه دست بزنید. وقتی رابطه انسان با مبدأ درونی قطع شود غفلت، یقین را به شک تبدیل خواهد کرد و شیطان او را فریب خواهد داد. امروز از آن با عنوان صدای باطن و حس ششم یاد میکنند، فراموش نکنیم که انسان همواره شم باطنی دارد.
بیشتر بخوانید:
جانبزرگی بیان کرد: در ماجرای فریب آدم، شیطان در ابتدا تبلیغ خود را کرد و گفت من صالحم و حتی قسم خورد. بعد از قسم روی دو نیاز باطنی دست گذاشت که آن دو، نیاز به بقا و تقدس بود زیرا نیازها ضعف انسانها هستند و رابطه انسان با مبدأ خودش را قطع میکنند.
وی اظهار کرد: با دست زدن به میوه ممنوعه دو اتفاق افتاد، نخست آنکه طمع انسان را تحریک کرد؛ طمع ویژگی است که در ظاهر انسان وجود دارد، بنابراین وقتی ارتباط با مبدأ قطع شود درگیر طمع میشویم.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: جایگاه خداوند کنار قلب ماست که مبدأ است، علاوه بر آن نیز عقل فطری هم مبدأ به شمار میرود که اگر رابطه انسان با این دو مبدأ قطع شود طمع به وجود میآید.
وی افزود: خدا بهخاطر علاقه به انسان راه بازگشت را باز گذاشته و توبه را قرار داده است. خدا گفته اگر وارد ظلمت شوید به خودتان ظلم کردید و بدانید که شیطان دشمن است؛ برای همین خداوند توبه را به عنوان راه بازگشت قرار داده است؛ در این شبها راه توبه و بازگشت برای ما باز است چون همه گرفتار شیطان هستیم.
جانبزرگی گفت: آیه ۷ و ۸ سوره یونس اشاره جالبی دارد که میگوید در ابتدا بهدلیل خطای ادراکی رابطه شما با مبدأ قطع میشود و سپس طمع به وجود میآید که اغلب مشکل ما طمع محبت است که در آن علایق جابهجا میشود. بر اساس آیه ۷ سوره یونس کسانی که امید خود را از دست میدهند بهوسیله خطاهای ادراکی، پاسخ مطمئن به شک میدهند.
وی اظهار کرد: چطور یقین را به شک میفروشند و پاسخ مطمئن میدهند؟ چرا امید خود را به لقای خدا از دست میدهند و به حیات دنیوی راضی میشوند؟ انسان تمرکز خود را نسبت به علامتهای مسیر و آیات از دست میدهد و در پرتگاه پرت میشود که این بهخاطر نگاه کاسبی در دنیاست. به خاطر مال و اولاد دچار غفلت میشویم، بهجای اینکه فرزندان را دست پدربزرگها بسپاریم آنان را به بهانههایی نظیر کنکور دست کسانی میسپاریم که صلاحیت لازم را ندارند و این ناشی از دست گذاشتن دشمن روی نقاط ضعف ماست.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه تکذیب نمونه غفلت است، گفت: انسان روانبنهای قوی دارد و معناهای قوی درون ماست و باطن ما به دین الهی مزین شده است؛ دین الهی در قلب ما وجود دارد وقتی شک را مبنا قرار دهیم قلب تکهتکه خواهد شد. خداوند در خصوص آن زیبا صحبت کرده است، بنیان قلب اطمینان و تقوای فطری است که اگر تقوای فطری را رها و بنیان را روی شک قرار دهیم شک ایجاد شده در قلب آن را پارهپاره میکند.
این روانشناس اظهار کرد: باتوجه به آیه ۱۰ سوره انفال، در حقیقت یقین درونی و باطنی را با شک ظاهری مبادله کردیم. خداوند در باطن ما حق را استقرار داد و سپس رسول حق را هم برگزید و مسیر هدایت را هم به ما آموخت برای همین گفته است وکالت ما را به عهده نمیگیرد؛ این انسان است که بر اساس اختیار مسیر خود را انتخاب میکند. ما انسانها سرمایههایی که خداوند به ما داده است را میفروشیم اما خداوند راه بازگشت را برای ما باز گذاشته است.
وی خاطرنشان کرد: در این شبها باید عوامل غفلت و هوشیاری را بررسی و نقشه غفلت را از قرآن استخراج کنیم که روانشناسان به ما کمک خواهند کرد. پس از ارتکاب گناه رابطه خود را با بنیان اصلی خود قطع نکنیم، خدا همراه ماست و سرمایههایی برای ما گذاشته است و اگر توبه کنیم و برگردیم سرمایههای از دست رفته احیا خواهد شد.
جانبزرگی تصریح کرد: در قانون دوم بر خلاف قانون اول، دنیای ظاهری مراقب دنیای باطنی نیست. قانون سوم پویایی است که باید با هم ارتباط داشته باشد و فلسفه نماز احیای این چرخه است تا باطن را فراموش نکنیم و با ظاهر هماهنگ باشد.
وی افزود: در نماز همه ارتباطات را قطع میکنید تا ظاهر گرفتار تفرق نباشد بنابراین آخر نماز باید احیا شویم و اخلاق خدایی را رعایت کنیم اگر اینگونه نباشد غفلت باقی خواهد ماند. پویایی دایرهای خواهد بود که باطن در ظاهر ظهور پیدا خواهد کرد و وقتی بازگشت ظاهر به باطن اتفاق افتد تعالی معنوی افزایش پیدا میکند.
جانبزرگی ادامه داد: در این دنیا وقت اضافه نداریم که دچار وسواس شویم و برای یک کار دو بار وقت بگذاریم بنابراین این پویایی میتواند جنبه منفی پیدا کند. اگر با خدا و مبدأ باشیم معاد تضمینشده است اما اگر با خدا بیگانه شویم معلوم نیست به کجا میرویم.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در خصوص قانون چهارم گفت: دشمن ما غفلت است و مکانیزم تعالی هوشیاری است. اگر به نیروهای درونی و فطری خود ایمان نداشته باشیم به خدا ایمان نخواهیم داشت. باید هوشیار باشیم و فریب نخوریم وقتی رابطه ظاهر و باطن قطع شود، رابطه انسان با منابع هدایتگر یا همان عقل و قلب فطری قطع خواهد شد؛ فریبکاران در تلاشاند تا ذهن ما را مهندسی کنند لازمه این هوشیار بودن است که به آن عقلآگاهی میگوییم.
وی افزود: غفلت زمینه آسیب و هوشیاری زمینه سلامت را فراهم میکند. وقتی ما هوشیاری را حفظ کنیم بهترین انتخابها را بدترین مواقع خواهیم داشت و هوشیاری درگیر نیازهای زندگی کنونی خواهد شد. البته نیازهایی که داریم حیات فعلی را حفظ میکند بنابراین فراموش نکنیم که حیات فعلی تنها یک ابزار است و هدف نیست.
جانبزرگی در خصوص قانون پنجم تشریح کرد: این قانون به سرمایه معنوی روانی توجه دارد و میگوید انسان باید نسبت به سرمایههای معنوی حساس باشد. باطن صلاح ما را گزارش میکند و ظاهر با طبیعت متفرق ارتباط دارد. روانشناسان تئوریهای مختلفی دارند برخی بیان کردند که چهار سرمايه در روانشناسی مثبت وجود دارد، روانشناسان سرمایههای روانی را باطنی بیان میکنند و اگر یکی از سرمایهها انعطاف باشد و آن را از درون از دست دهیم سیستم نفوذ از بیرون باز میشود.
وی افزود: اگر به باطن اعتماد کنیم در برابر تجربههای جدید گشودگی خواهیم داشت. باید بیاموزیم در درون ابزاری داریم و از بهترین تبعیت کنیم. یکیاز سرمایههای روانشناختی را امید میگویند درواقع امیدواری که روانشناسان راجعبه آن سخن میگویند یک سرمایه است.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: با نگاه مثبت به مسائل نگاه کنیم، خوشبینی بهمعنای سادهلوحی نیست یعنی در دل منتظر پیام مثبت و رشد باشیم برای همین کسانی که از سرمایههای روانی استفاده میکنند موفق هستند و هنگام استرس بهجای پسرفت رشد میکنند چون در برابر سختیها دنبال عمل خیر میگردند.
جانبزرگی در پایان یادآور شد: باطن معنوی یکی از سرمایههای روانشناختی ماست بنابراین حواس ما به باطن باشد چون خیرخواه ماست؛ البته حواسمان باید به ظاهر باشد که رابطهاش با باطن قطع نشود.
انتهای پیام