تشویق، محبت و مهربانی همچون سرود خوشالحانی است که وقتی نواخته میشود همه با گوش جان آن را میشنوند و به آن پاسخ مثبت میدهند. کسی که با تشویق و آداب تربیتی پسندیده و نیکپرورش یابد به دنبال سازندگی شکوفایی و خلق دنیایی بهتر میرود و از جمود و ایستایی دوری میکند. تشویق کودکان و نوجوانان به امور قرآنی و همراهی یکی از راههایی است که آنها را در مسیر نور قرار میدهد و به قرآنی شدن جامعه بیش از پیش کمک میکند.
ایکنای قزوین، هر هفته به سراغ یک چهره شاخص قرآنی استان میرود. امروز با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد محمدی آهویی همصحبت میشویم که بالغ بر سه دهه از عمر خود را صرف انس و همنشینی با قرآن و آموزش طلاب کرده است و همواره با تلاوت زیبا و دلنشین خود در کسوت یک روحانی، نظر خاص و عام را به خود جلب میکند.
ایکنا ـ لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید.
محمدجواد محمدی آهویی متولد ۱۳۵۴ هستم؛ پس از اخذ دیپلم وارد حوزه علمیه شده و تا مقطع سطح ۲ تحصیلاتم را ادامه دادم. در سال ۱۳۷۸ وارد مؤسسه آموزشی پژوهشی حضرت امام خمینی(ره) شدم و تحت نظر مرحوم آیتالله مصباح یزدی به مدت چهار سال در رشته فلسفه مشغول به تحصیل شدم و پس از آن در شهر قم سطح ۳ حوزه علمیه را با رشته کلام ادامه دادم و در حال حاضر در کسوت روحانیت در هر کجا که احساس نیاز شود مشغول خدمتگزاری هستم و اکنون در قوه قضاییه در امور مربوط به روحانیت در خدمت مردم هستم.
سه فرزند دختر دارم که دختر اولم دانشجوی مقطع کارشناسی رشته پرستاری است و دختر دوم دانشآموز سال یازدهم و دختر سوم هم چهار سال سن دارد. همسرم کارشناس روانشناسی، پدرم بازنشسته نیروی هوایی ارتش و مادرم تحصیلات کلاسیک ندارند اما در مکتب دروس قرآنی را خوانده و به قرآن کاملاً مسلط هستند و در جلسات قرآن به خانمها آموزش میدهند.
ایکنا ـ از آغاز شکلگیری علاقه خود به فعالیتهای قرآنی و نوع ورود به این وادی نورانی بفرمایید.
دوران کودکی من در تهران سپری شد و از اوان کودکی چون والدینم افرادی مذهبی و علاقهمند به قرآن بودند و دهه اول محرم هیئتداری میکردند و علاقه من به قرآن از همانجا آغاز شد چراکه بخشی از مراسم به تلاوت قرآن اختصاص داشت. قبل از شروع مراسم قصار السور عبدالباسط و منشاوی و برخی قراء دیگر همچون سعید مُسَلِّم پخش میشد، کوچک و بزرگ قرآن میخواندند. علاوه بر آن شبهای جمعه هم هیئت خانوادگی ما برقرار بود که بخش مهمی از آن به شعرخوانی یا قرآن خواندن بچههای کوچک بهصورت حفظ و روخوانی اختصاص داشت و در کنار آن سؤالاتی در رابطه با اصول دین و فروع دین مطرح و آموزش داده میشد و در ادامه آن جوایزی به کودکان تعلق میگرفت که منشاء شکلگیری علاقه من به فعالیتهای قرآن و انس با قرآن شد و از کلاس سوم دبستان، سر صف مدرسه قرآن میخواندم و مورد تشویق مربیان و مدیر و ناظم مدرسه قرار میگرقتم.
آن زمان در مسابقات دانشآموزی شرکت میکردم و این پلهای برای ترقی و جدیت فعالیت قرآنی و شرکت در مسابقات در سطح منطقه و استان شد. تا اینکه وارد یک کانون قرآنی شدم که مهمترین ویژگی آن حفظ قرآن بود و من از کلاس چهارم شروع به حفظ قرآن و سوره بقره را حفظ کردم اما به جهت نقل مکان ما از تهران به قزوین این موضوع منقطع شد و در قزوین به فعالیت خود ادامه دادم.
ایکنا ـ تاکنون چه عناوینی در رقابتهای متعدد کسب کردهاید؟
در مسابقات منطقه ۱۴ تهران در پایههای تحصیلی همواره حائز رتبه اول بودم، در قزوین در مراحل استانی بین رتبههای اول تا سوم بودم. دهه هشتاد در مراحل کشوری در رشته ترتیل رتبه سوم را کسب کردم و چند دوره هم در مسابقات قوه قضائیه شرکت کردم و تا رتبه دوم پیش رفتم.
ایکنا ـ از سیر پیشرفت کار قرآنی و مربیانی که در این مسیر تجربه کردهاید بفرمایید.
در کانون قرآن نبیاکرم(ص) تهران، جهشی در تلاوت قرآن من شکل گرفت که در ایام نوروز سال ۱۳۶۵ همراه کاروانی عازم مناطق جنگی شدیم و تا نزدیکی خط مقدم رفتیم و در سنگرهای زیرزمینی برای افزایش روحیه رزمندگان قرآن تلاوت و دکلمههای متعدد و روحیه بخش اجرا میکردیم و اجرای سرود و جمعخوانیهای قرآن از دیگر اقدامات ما بود. در دوران راهنمایی و حضورم در قزوین در جلسات قرآنی استاد ندّاف شرکت میکردم. جلسات قرآن در گذشته از سطح کیفی بسیار بالایی برخوردار بود. شبهای ماه مبارک رمضان جلسات قرآن در مسجد ملّاوردیخان برقرار بود و من در حضور خیل عظیمی از جمعیت و در کنار تشویقها و حمایتهای استاد ندّاف رشد کردم.
ایکنا ـ در چه شاخههایی فعالیت کردید؟
بیشتر در حوزه تلاوت و قرائت قرآن به سبک مجلسی و قرائت تحقیق کار میکردم اما بعد از ورود به حوزه علمیه بیشتر به جنبه مفاهیم و تفسیر قرآن توجه کردم و تدریسهایی که در حوزه داشتم بیشتر مربوط به علوم قرآن اعم از روخوانی، روانخوانی، تجوید و علوم قرآن که بیشتر در رابطه با سیر تاریخی تلاوت قرآن است پرداختم و روشهای تدریس روخوانی و روانخوانی و روش حفظ قرآن را آموزش میدادم.
عمده سابقه من مربوط به کلاسهایی است که برای طلاب برگزار شده است. کانون قرآنی که در آن شرکت کردم بعدها به یک حوزه علمیه با رویکرد قرآنی تغییر ماهیت داد که من از سال ۱۳۷۲ وارد شدم و ۵ سال تحصیل کردم. این تنها حوزه علمیهای بود که حفظ قرآن را جزو برنامههای اصلی و دروس طلاب گنجانده بود و تعدادی از طلاب موفق به حفظ کامل سورههای قرآن شدند. سطح دو حوزه را در این مکان سپری کردم و برای تحصیلات تکمیلی عازم قم شدم.
ایکنا _ مشوقین شما چه کسانی بودند و از شرایط موجود در فضای منزل یا مدرسه برای ایجاد انگیزه در شما بفرمایید.
بزرگترین مشوقان من والدینم به ویژه مادر بزرگوارم بودند که از کودکی تلاوت قرآنم را ضبط کرده برای خودم و دیگران پخش میکرد و در تشویق و ایجاد انگیزه برای من بسیار کوشا بودند. با پتو و پشتی جایگاهی آماده میکرد و رحل قرآن میگذاشت با هم وضو میگرفتیم و از من میخواست که برای اهل خانه قرآن بخوانم و همواره تشویقم میکرد و همواره قرآن زمزمه میکردیم. عاشق قرآن در هر فضایی باشد آن را به سمت مطلوب خود راهنمایی میکند. در دوره راهنمایی آقای ناجی از مربیان تأثیرگذار در آینده من بود و با انگیزه مرا به سمت مسابقات قرآن و رقابتها سوق میداد و این مباحث در مدارس بسیار رونق داشت.
ایکنا _ انس با قرآن چه تأثیری در روند تحصیلی و شغلی شما داشت؟
قطعاً تأثیر بسیار عمیقی بوده که مرا به سمت حوزه علمیه خاص با فضای قرآنی کشید. در گذشته چندان مرسوم نبود که روحانی عمامه به سر به تلاوت قرآن بپردازد که الحمدالله امروزه تعداد قاریان روحانی کم نیست.
ایکنا ـ بهترین خاطره شما و یا بهترین اتفاقی که به واسطه انس با قران برای شما رقم خورده چه بود؟
به واسطه انس با قرآن و معاشرت با دوستان قرآنی، چندینبار این توفیق نصیبم شده که در روز اول ماه مبارک رمضان خدمت مقام معظم رهبری برسم که جزو بهترین خاطرات در ذهن و روح من ثبت شده و خدا را به این سبب بسیار سپاسگزارم. کسانیکه در این جلسه حضور داشتند قطعاً صحبت مرا تأیید میکنند که این خاطره تا چه حد شیرین و بهیادماندنی است. چند ساعتی در محضر رهبری و در ساحت قرآن هستیم و از محیط معنوی و بیانات گهربار ایشان بهرهمند میشویم. رهبری موضوعات بسیار تخصصی را در علمالقرائه مطرح میکنند که انسان مبهوت و مدهوش میماند همچون یک استاد مسلم قرآنی آنچنان برخی از زوایای تلاوت را میشکافند که ما انگشت به دهان میمانیم.
ایکنا ـ آیا همسرتان نیز در کار قرآن همراه شما هستند و چه آموختههایی از قرآن را چراغ راه خود قرار دادهاید؟
همسرم در تمام ابعاد زندگی من به ویژه مسائل قرآنی نقش بسیار مؤثری داشته و اگرچه به شکل تخصصی یک فرد قرآنی نیست اما بهشدت علاقمند به مفهوم آیات قرآن است و سالها در مسابقات مفاهیم قوه قضائیه شرکت کرده و در سالهای مختلف در مسابقات حضور داشته و در همین مسیر آموختههای خود را با من به اشتراک میگذاشت که این روند فضای منزل را معطر به عطر قرآن میکند.
ایکنا ـ از دیدگاه شما چه مسائلی موجب ایجاد چالش در مسیر جذب افراد به سمت قرآن شده است؟
از موانع مختلف موجود در این مسیر نورانی میتوان به کمبود کلاسهای قرآنی نسبت به جمعیت و ظرفیت موجود در کشور اشاره کرد، کمبود اساتید قرآن و کلاسهای قرآنی یک سوی ماجراست و از سوی دیگر آنچنان که باید و شاید امکاناتی به این حوزه اختصاص نیافته است. نگاه ما به آموزش قرآن باید وسیع باشد و افراد را در آن وارد کنیم و تنگ نظری را کنار گذاشته و با وسعت دید همه اقشار و طیفها و خانوادههای متعدد را در نظر بگیریم و آموزشهای قرآن را توسعه دهیم.
شروط ورود به کلاس قرآن باید عامل جاذبه باشد و نه دفع کننده. موضوع بعدی نوع اخلاق و رفتار ماست چون قرآن فی ذاته جذاب است پس رفتار ما باید قرآنی باشد اما تلاش درخور توجهی در این عرصه صورت نگرفته است.
ایکنا ـ عوامل دافعه در این مسیر را عنوان کنید؟
شاید تصور این باشد که قرآن در جامعه اجرا نمیشود. نمود بارز آن در نوع رفتار ظاهری و در اخلاق انسانهاست. در محیط فعلی جامعه ما افراد متعدد متخلق به رفتار قرآنی حضور دارند اما باید هر روز بیشتر شده و در دسترس جامعه باشند و قرآن و رفتار قرآنی را در جامعه نشر و گسترش دهند.
رفتار ما عامل دافعه نباشد و طوری نباشد که سبب شود کسی که ظرفیت و استعداد تبدیل شدن به یک چهره برتر قرآنی را دارد به سبب برخی کجرفتاریها برای همیشه از این عرصه نورانی فاصله بگیرد و سراغی از قرآن نگیرد. افراد و جریانسازیها مردم را از قرآن دور نکند.
ایکنا ـ عملکرد نهادهای متولی امور فرهنگی و قرآنی را چطور ارزیابی میکنید؟
در بررسی عملکردها آنچه انجام شده با آنچه مغفول مانده اصلاً قابل قیاس نیست؛ کمکاریها زیاد است و علاوه بر آن موازیکاری آفتی است که به جان نهادهای فرهنگی افتاده است و نیروها و هزینهها هرز و هدر میرود. به اندازه لازم بودجه و امکانات برای آموزش قرآن و گسترش فرهنگ قرآنی اختصاص نیافته و اگر بودجهای باشد به شکل خاص و نتیجهبخشی هزینه نمیشود.
اگرچه که ما مثبتنگریم و نیمه پر این لیوان و اقدامات انجام شده و نیروهای قرآنی تربیت شده را نادیده نمیگیریم. در این میان افرادی چه مسئولیتی داشته و چه نداشتند از مال و وقت و زندگی خود برای اعتلای قرآن در جامعه هزینه کردند و نام آنها در اذهان باقی مانده است همچون استاد مرحوم حاج رضا یزدانپناه، استاد شفیعیها، استاد احمدی موقر و مرحوم کاشانی که ما انس با قرآن را مدیون این افراد هستیم.
ایکنا ـ چه راهکاری را برای جذب حداکثری کودکان و نوجوانان به سمت قرآن پیشنهاد میکنید؟
طبق فرمایش مقام معظم رهبری در تمامی امور ملاک و معیار فعالیت ما «جذب حداکثری» باشد؛ در امور قرآنی به طریق اولی این موضوع برای نسل کودکان و نوجوانان و جوانان و مخاطراتی که با آن مواجه هستند حائز اهمیت است. ما باید از ظرفیت فضای مجازی به نحو احسن برخوردار شویم چرا که دشمن با تمام هیمنه خود در حال گسترش مخاطبان خود و کاربرانی است که وابسته این فضا شده و به شکل حساب شده فرهنگ خاص خود و ایده و عقیده و سبک زندگی و طرز فکر خود را به افراد منتقل میکنند و ما در این زمینه عقبتر هستیم. راهکارش آن است که ما از قالبهای مختلف انیمیشن و موشن و چندرسانهایها برای انتقال جذابیت اصیل قرآن استفاده کرده و مفاهیم ارزشمند آن را نشر دهیم چون نوجوانان اگر مطلع شوند عاشق و مشتاق شده و بی مربی، باقی مسیر نورانی قرآن را طی خواهند کرد.
ایکنا ـ چه اقداماتی در این مسیر میتواند انگیزهآفرین باشد؟
در تجربه شخصی من در مسیر انس و همگامی و عشق به قرآن، هیچ موضوعی مانند تشویق مؤثر نبود. تشویق در خانواده، محیط مدرسه، جلسات قرآن، رقابتهای قرآنی اینها هم انگیزهآفرین است؛ تشویقهایی که لزوماً مادی نیست تا کودک مادی بار بیاید و همواره منتظر باشد؛ اما تشویقها باید بهاندازه و مستمر باشد. نکته مهم دیگر آن است که کودکی که وارد این مسیر شده را رها نکنیم و قدم به قدم با او پیش برویم و در مسیر انس بیشتر او با قرآن کمک و پشتیبانش باشیم تا با رها شدگی تصور نکند که به جایی نخواهد رسید؛ پیگیر بودن اطرافیان انگیزهآفرین است.
ایکنا ـ در این مسیر آیا الگوسازی در شاخههای مختلف صورت گرفته است؟
در امور قرآنی الگوسازی شده، اما نسبت به الگوسازیهایی که در مسائل دیگر مانند ورزش، بازیگری و موسیقی صورت گرفته کمتر است، در وادی قرآن آنچنان که باید و شاید الگوسازی صورت نگرفته و افراد اثرگذار هم به درستی به جامعه معرفی نشدهاند و در جایگاه خود قرار نگرفتهاند. افرادی در رشتههای دیگر، در سطوح بسیار پایینتر، شناخته شدهتر از فردی هستند که چندین دهه از عمر خود به عنوان یک قاری ماهر کسب تجربه کرده است. البته اینگونه نبوده که حامیان قرآن در طول تاریخ در اقلیت و ناشناخته باشند؛ این عدم موفقیت در الگوسازی کمکاری ما را نشان میدهد ما باید این افراد و مشی و سلوک آنها را به مردم معرفی کنیم.
الگوسازیها در عرصههای دیگر تا جایی پیش رفته که نسل جدید ما از رژیم غذایی یک ورزشکار یا بازیگر، علایق شخصی و تفریحات او و مسیری را که طی کرده اطلاع دارد اما از وجود یک چهره قرآنی موفق در اطراف خود بیخبر است.
ایکنا ـ تاکنون برخورد یا اتفاق خاصی موجب دلسردی یا پشیمانی شما از حضور در این عرصه شده است؟
طبیعتاً برخوردهای نامناسبی را در عرصههای مختلف شاهد بودم اما نحوه تربیت خانوادگی سبب شده به مسائل نگاه عمیق داشته باشم و از مسائلی که در اطرافم رخ میدهد چندان متأثر نشوم. قرآن کتاب زندگی و کلام خداست و در مشورت و راهنمایی و سبک زندگی ما میکوشد و رفتار یک انسان ناآشنا با قرآن نباید برای ما دلسرد کننده باشد. همواره تلاش کردم با امکانات و ظرفیتم از مسائل عبور کنم و دلسرد و پشیمان نشوم و تا آخرین روز زندگی در راه معرفت به قرآن و خدمت به قرآن قدم بردارم.
ایکنا ـ و کلام آخر...
امام خمینی(ره) فرمودند «اگر قرآن نبود باب معرفتالله تا ابد بسته باقی میماند». اگر کسی در پی خداشناسی است باید اهل قرآن بوده و معرفتش به قرآن را بیفزاید. معرفت از راه قرائت و تلاوت افزایش خواهد یافت و باید در بطن و ژرفای قرآن غواصی کرد و گوهرهای حقایق قرآن را کشف کرد، جامعه ما تا قرآنی شدن فاصله دارد.
انتهای پیام