بزرگ‌ترین دارایی سیستم روانی انسان «الله» است
کد خبر: 4130914
تاریخ انتشار : ۱۳ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۱
جان‌بزرگی:

بزرگ‌ترین دارایی سیستم روانی انسان «الله» است

استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: بزرگ‌ترین دارایی که درون سیستم روانی ما استقرار دارد و فقط باید به آن هوشیار باشیم، الله است که آنچنان به انسان نزدیک است که طبق آیات قرآن، بین وجود هر فرد و قلبش حضور دارد.

مسعود جان بزرگی

به گزارش ایکنا از قزوین، مسعود جان‌بزرگی، استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در وبینار تحلیل روانشناختی دعای مجیر که شب گذشته، دوازدهم فروردین‌ به همت گروه درمان چندبعدی معنوی خداسو از سوی مرکز خدمات مشاوره و روانشناسی «طلیعه سلامت» برگزار شد، گفت: جلسه گذشته درباره خطاهای ادراکی صحبت کردیم و گفتیم که درک ما از موقعیت‌ها گاهی اوقات واقعی است و گاهی اوقات خطا و وقتی که درک ما خطا باشد انتخاب ما اشتباه است و به دنبال آن فرایندی اتفاق می‌افتد.

وی ادامه داد: زندگی ما دو سمت دارد یک سمت نار و یک سمت نور است؛ ما بر اساس نور خلق شدیم و به عبارت دیگر خداوند در دل و فطرت ما نور را قرار داده و وظیفه اصلی ما این است که آن را حفظ کنیم و از چارچوب آن خارج نشویم. از ابتدا اینطور بوده که خداوند اسماء را به انسان یاد داده و در قلب همه ما این اسماء شناخته شده و ما این آدرس‌ها را می‌شناسیم و نیاز به اینکه کسی جز خداوند ما را به سمت این اسماء سوق دهد، نداریم و تدابیر لازم از طریق پیامبران و معصومین برای انسان فرستاده شده است.

جان‌بزرگی بیان کرد: خداوند تدابیر لازم را از طریق پیامبران و معصومین به کار برده تا ما مسیرهای اصلی را به سمت نور حفظ کنیم و همچنین بتوانیم خودمان را از شرایطی که برای ما پیش می‌آید و ممکن است از این دایره نورانی خارج شویم حفظ کنیم.

وی یادآور شد: ما وقتی که از این اسماء فاصله می‌گیریم به اصطلاح قابل اشتعال می‌شویم و خودمان را به نار نزدیک می‌کنیم، همه ما این تجربه‌ها را داریم؛ در این برنامه سعی کرده‌ایم یک الگوی ذهنی در شما ایجاد کنیم و آن الگو اگر اتفاق بیفتد به راحتی می‌توانیم خودمان را رصد کنیم و ببینیم که وضعیت چگونه است.

استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: ادراک ضرب‌در اختیار یا همان انتخاب سازمان یافتگی روانی را برای ما مشخص می‌کند؛ ادراک صحیح و غلط اختیار صحیح و غلط را به دنبال دارد و این‌ها اگر ضرب‌در هم شوند سازمان یافتگی روحی و روانی ما را سالم یا مریض می‌‌کنند.

وی خاطرنشان کرد: ادراک هستی خداوند ضرب‌در اختیار می‌شود سازمان یافتگی فطری ما که «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» است؛ وقتی که من درک درستی و انتخاب درستی داشته باشم از نظر درونی ثابت قدم هستم و به اصطلاح لغزش درونی ندارم و استحکام درونی خواهم داشت و در این صورت حفظ اتکای درونی اتفاق می‌افتد که بتوانیم در کانون روان شناختی نسبت به الله هوشیار شویم؛ در واقع او هست و ما باید نسبت به او آگاه شویم و اگر این ارتباط برقرار شود استحکام فطری درونی حفظ می‌شود.

این روانشناس اظهار کرد: به تعبیر دیگر اینجا همان معنای ایمان است، ایمان تصدیق این است که الله در محور روان و ذهن من قرار دارد و اگر این را تصدیق کنم خدا را در قلب خود خواهیم داشت و به دنبال آن معناداری و استحکام معنا در بیرون اتفاق می‌افتد اگر من از درون محکم باشم و معنای درونی محکمی داشته باشم، در بیرون هر چقدر که تلاطم وجود داشته باشد من زیبایی می‌بینم و کمتر گرفتار مشکلات بیرونی می‌شوم و دلبستگی الهی یا دلبستگی ایمن توحیدی و معنوی در من شکل خواهد گرفت.

وی گفت: ادراک غلط انتخاب غلط در پیش دارد و سازمان‌یافتگی را دچار بیماری می‌کند، همچنین آشفتگی درونی به وجود می‌آورد و وقتی که باطن من آشفته شد آن نقطه اتکا را از دست می‌دهم یعنی به عبارت دیگر این که ما دچار آشفتگی می‌شویم به خاطر این است که از کانون الهی فاصله گرفته‌‎ایم چراکه هویت ما با خدا شناخته می‌شود «لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ».

استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: به محض اینکه از آن نقطه کانونی فاصله گرفتیم دچار سردرگمی می‌شویم و به اصطلاح هویت خود را از دست می‌دهیم و انگار که خودمان گم می‌شویم چون آدرس اصلی را از دست داده‌ایم. وقتی نقطه اتکای اصلی را از دست دهیم حس گم‌گشتگی داریم و افرادی که دچار آلزایمر می‌شوند همین وضعیت برای آنان به وجود می‌آید که آن نقطه اتکای بیرونی را نمی‌توانند پیدا کنند؛ در ذهن افرادی که آلزایمر دارند هم همین اتفاق می‌افتد یعنی در ذهن آن‌ها نقطه اتکای ثابت از بین می‌رود به عنوان مثال شما برای اینکه بتوانید آدرس خانه خود را پیدا کنید نیاز دارید نقاط ثابتی را در ذهن داشته باشید اگر آن نقاط ثابت مثلاً شرق، غرب، شمال و جنوب را از دست دهید به اصطلاح جهت‌گیری را از دست داده‌اید و مسیر را گم می‌کنید و نمی‌توانید بفهمید کجا هستید.

فاصله از الله احساس گم‌گشتگی به انسان می‌دهد

وی افزود: وقتی از آن نقطه کانونی الهه اصلی «الله» فاصله بگیریم مثل این است که خودمان را در شرایطی قرار می‌دهیم که آدرس اصلی زندکی را گم می‌کنیم احساس گم‌گشتگی به ما دست می‌دهد و این احساس گم‌گشتگی را اینطور می‌فهمیم که شکست معنادهی اتفاق می‌افتد یعنی زندگی برای ما بی‌معنا می‌شود و با یک چالش، مسئله و استرس معنای زندگی را از دست می‌دهیم و نا امید می‌شویم.

این روانشناس اظهار کرد: وقتی که معنای زندگی از بین برود فرد برای اینکه بتواند زندگی کند مجبور است معناسازی کند بنابراین شروع می‌کند به تئوری درست کردن برای خودش و برای اینکه بتواند خودش را راضی کند نیاز به معنا دارد و این معنا در سیستم روانی، کانونی است؛ وقتی می‌خواهم معنا بسازم نقطه اتکا لازم دارم این نقطه اتکا در من احساس وابستگی به وجود می‌آورد در صورتی که پیش از این دلبستگی ایجاد می‌کرد؛ خدا یک ویژگی دارد، اینکه وقتی که ما را به سمت خودش می‌خواند یا وقتی که ما با خدا هستیم دلمان بسته و ذهنمان آزاد است «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» در حالی که ما شروع می‌کنیم به معناسازی یا به عبارتی به دنبال عوامل دیگری غیر از خدا و حتی خودمان می‌گردیم احساس وابستگی می‌کنیم و این وابستگی معمولاً مشکلاتی در زندگی ما به وجود می‌آورد.

استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: ادامه وابستگی اعتیاد به وجود می‌آید؛ هسته اصلی اعتیاد وابستگی است مثلاً شخص به مواد یا کامپیوتر وابسته می‌شود که این وابستگی درواقع اعتیاد آور است و این موضوعی است که خدا نمی‌خواهد؛ موضوع بعدی امنیت و ایمنی‌جویی است همانطور که در دعای مجیر در ماه رمضان به این موضوع توسل پیدا می‌کنیم «سُبْحَانَكَ يَا اللَّهُ تَعَالَيْتَ يَا رَحْمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ» داریم مرتب درباره پناه جویی، امنیت و احساس امنیتی که در درون ما وجود دارد به دنبال پناهگاه اصلی می‌گردیم و امیدوار هستیم که خداوند خودش این را درباره ما اجابت کند.

وی افزود: در روانشناسی جدید بحث‌هایی راجع‌به این موضوع مطرح است که انسان‌ها از ابتدای تاریخ ویژگی‌هایی داشتند و آن ویژگی این بوده که توانایی مراقبت داشتند؛ به صورت فطری انسان‌ها از آنچه دارند مراقبت می‌کنند که به اصطلاح به آن مراقبت‌گری می‌گویند و این مراقبت‌گری که روانشناس‌ها از آن صحبت می‌کنند را به ژنتیک و فرایند تکامل نسبت می‌دهند و اعتقادشان بر این است که انسان‌ها ذاتی احساس امنیت را خودشان در خودشان به وجود می‌آوردند و ما هم به لحاظ اعتقادی معتقد هستیم انسان‌ها به صورت فطری احساس امنیت دارند به دلیل اینکه به صورت فطری خداجو هستند و وقتی که انسان‌ پا به این دنیا می‌گذارد موضوع اول عشق است یعنی اولین موردی که انسان در دنیا به دنبال آن می‌گردد کانون امنیت است، به همین خاطر است که بچه‌ها وقتی به مادر وابسته می‌شوند و مادر آن‌ها را دعوا می‌کند دوباره به سمت مادر برمی‌گردند و هیچ بچه‌ای وقتی که مادر دعوایش می‌کند به سراغ غیر نمی‌رود و دوباره به سراغ مادر، پدر و کسانی که در کانون امنیت او قرار دارند می‌رود به همین دلیل انسان‌ها به صورت فطری ایمنی جویی و احساس امنیت را دارند.

مبدع رویکرد درمان‌ معنوی خداسو خاطرنشان کرد: احساس امنیت درونی است و ایمنی‌جویی بیرونی است و بچه‌ای که مادرش دعوایش می‌کند و دوباره به سمت مادر برمی‌گردد به این دلیل است که امنیت ذاتی‌اش به خطر می‌افتد و ایمنی‌جو می‌شود و برمی‌گردد تا امنیت را دوباره به‌دست بیاورد بنابراین این دو فرآیند متفاوت است و وقتی که امنیت درونی به‌هم می‌ریزد ما دنبال امنیت بیرونی و اطمینان خاطر می‌گردیم.

وی بیان کرد: اینکه چه اتفاقی می‌افتد که فرد احساس امنیت درونی‌اش را از دست می‌دهد و اطمینانش را به خودش و کانون اصلی امنیت از دست می‌دهد در تعابیر دینی به عنوان گناه ذکر شده است و ما به گناه به لحاظ روانشناختی خود تخریب‌گری می‌گوییم. انسان می‌تواند خود تخریب‌گر باشد و اینکه چگونه انسان می‌تواند خود تخریب‌گر باشد وقتی است که از آن کانون اصلی امنیت خودش فاصله می‌گیرد یعنی به عبارت دیگر زمانی که بچه‌ای کنار پدر و مادر است کمتر عوامل تهدید کننده می‌تواند او را به خطر بیندازد و وقتی از آنان فاصله می‌گیرد این احتمال بیشتر می‌شود چون خودش اگر اشتباه کند کسی نیست مراقبش باشد و عوامل بیرونی مانند خوراکی‌های خطرناک، آدم‌های تهدید کننده، حیوانات و یا هر مورد دیگری می‌تواند برای انسان تهدید کننده باشد بنابراین در احساس امنیت درونی و احساس امنیت باطنی هم بدن و هم روان به اصطلاح احساس اطمینان و آرامش فراهم می‌کند.

افراد دارای احساس امنیت درونی حمایتگر هستند

استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: می‌خواهیم راجع‌به این صحبت کنیم که تفاوت احساس امنیت درونی و ایمنی‌جویی بیرونی چیست چون اگر تمایز را متوجه شوید از معنای دعای مجیر و اسمای الهی بهتر استفاده خواهید کرد. در روانشناسی می‌گویند وقتی احساس امنیت فراهم باشد یعنی انسان احساس امنیت درونی و ایمنی کند آرامش را در بدن تجربه خواهد کرد؛ سه ویژگی بسیار جالب که روانشناسان به آن رسیده‌اند این است کسانی که به احساس امنیت درونی رسیده‌اند سه ویژگی دارند یک اینکه این افراد حمایت‌گر هستند و نه حمایت‌جو یعنی کسانی که احساس امنیت درونی دارند میل به حمایت‌گری دارند و دوست دارند به دیگران کمک کنند، رحیم و اهل مرحمت باشند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند احساس خوبی دارند و دنبال این می‌گردند که به دیگری کمک کنند روانشناسان می‌گویند این حمایت‌گری حتی از دوران کودکی در این افراد وجود دارد.

وی ادامه داد: به همین دلیل بچه‌ها را در مدرسه، در مهد کودک که ملاحظه می‌کنیم می‌بینیم آنکه امنیت درونی دارد از اینکه به دوستش کمک کند خوشحال است یا از اینکه یک نفر مدادش را بردارد به‌هم نمی‌ریزد و بلد است چگونه از حریم خودش دفاع کند یعنی دفاع را با دفاعی بودن متمایز می‌کند؛ دومین ویژگی این است؛ کسانی که احساس امنیت درونی دارند ترغیب‌گر هستند یعنی این‌ها وقتی که کسی در حال رشد است به رشد او کمک می‌کنند یا به اصطلاح پا جلو پای دیگری نمی‌گذارند و مانع تراشی نمی‌کنند، حسادت و رقابت ندارند و این ویژگی بسیارجالب است؛ ما می‌خواهیم بگوییم کسانی که امنیت درونی دارند با کسانی که آشفتگی درونی دارند با یکدیگر چه فرقی دارند، ترغیب‌گری یعنی کسی که دیگران را به جلو رفتن تشویق می‌کند و فرق می‌کند با کسی که آشفتگی درونی دارد چراکه این فرد از دیگری برای رشد خودش استفاده می‌کند پس حمایت‌گر نیست و از اینکه خواهرش، برادرش یا دوستش پیشرفت کند احساس حسادت می‌کند و برایش مسئله ایجاد می‌شود یا از اینکه همسایه‌اش پیشرفت کند احساس بدی به او دست می‌دهد این‌ها ویژگی‌هایی است که ما تجربه می‌کنیم و خیلی از گرفتاری‌های ما از این مسائل‌ به وجود می‌آید.

جان بزرگی بیان کرد: سومین ویژگی هدایتگری است یعنی به دیگران راه را نشان می‌دهند چاه را نشان نمی‌دهند، این افراد مسیریاب هستند و این قدرت را دارند که دیگران را در مسیر درست قرار دهند در حالی که در ایمنی‌جویی در کسی که آشفتگی درونی دارد گفتیم ویژگی او این است که به دنبال امنیت می‌دود حالا شده با خشونت به دست بیاورد دزدی یا آسیب زدن به دیگران و فکر می‌کند مثلاً اگر پول دیگری را برای خودش جذب کند امنیت به دست می‌آورد اگر جلوی رشد دیگری را بگیرد برای خودش امنیت به دست می‌آورد.

وی افزود: آدم‌های ایمنی‌جو را خیلی خوب می‌توانیم بشناسیم این‌ها کسانی هستند که انسان کنارشان احساس آرامش نمی‌کند چون دائم فکر می‌کند قرار است اتفاقی بیفتد، کسی مالش را بخورد و یا به او آسیب بزند روانشناسان می‌گویند که در خلال تحول و تکامل به اصطلاح به خاطر هوشی که انسان دارد فریب ذهن خودش را می‌خورد خیلی جالب است بعد به عنوان ذهن فریب کار از این‌ها یاد می‌شود به خاطر این که آسیب دیده‌اند؛ مثلاً در همان جا که گفتیم وقتی مادر دعوایش می‌کند یک لحظه پیش خود فکر می‌کند دنیایی که امنیت داشت چرا نا امن شد حالا این امنیت را از کجا به دست بیاورد بچه به جز پدر و مادر کسی را ندارد تمام دارایی‌اش پدر و مادر است و به سمت دارایی‌اش می‌رود پناه به دارایی‌اش می‌برد حالا فکر کنید در فرآیند تربیت خیلی آسیب نبینیم مثلاً من وقتی شروع می‌کنم به ایمنی جویی، می‌خواهم آشفتگی درونی را با عوامل بیرونی درست کنم که این به من آرامش نمی‌دهد بلکه مرا به آن عامل بیرونی وابسته‌تر می‌کند اگر می‌خواهم با پول امنیت برای خودم درست کنم با مقام و شهوت و یا هر چیزی امنیت درست کنم بیشتر به آن وابسته خواهم شد چون می‌بینم ممکن است آن را به راحتی از دست دهم و آن از دست رفتنی است.

استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: بزرگترین دارایی که درون سیستم روانی ما استقرار دارد و فقط باید به آن هوشیار باشیم الله است که می‌گوید «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» یعنی من بین شما و قلبتان حضور دارم و هرچه که بخواهد به قلب شما برسد اول به من می‌رسد و هرچه بخواهد به ذهن شما برسد اول به من می‌رسد. پس تفاوت جدی بین احساس امنیت و ایمنی‌جویی وجود دارد؛ در ایمنی جویی ما در واقع می‌خواهیم دنیای باطنی را با عوامل بیرونی درست کنیم.

جان‌بزرگی در پایان گفت: «سُبْحَانَكَ يَا اللَّهُ تَعَالَيْتَ يَا رَحْمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا رَحِيمُ تَعَالَيْتَ يَا كَرِيمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ» تا اینجا راجع‌به سه اسم الهی صحبت کردیم و کانون این سه اسم که در بسم‌الله جمع شده بر اساس مهر و محبت و روی آوری به نعمت الهی و کمک گرفتن از خداوند است.

انتهای پیام
captcha