قزوین از دیرباز خاستگاه دانشوران حوزههای مختلف علم و هنر به ویژه فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر، فقه، شعر و ادب، تاریخ، جغرافیا، رجال و... بوده و آوازه فضل و شایستگی عالمان و دانشمندانش در سراسر ایران کهن پیچیده است.
اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان نگاهی گذرا به کارنامه تنی چند از قرآنپژوهان قزوینی داریم و هر روز به معرفی مختصر دانشوران پیشین و معاصر، که در قلمرو ترجمه، تفسیر یا تتبّع در مفردات و واژهشناسی، اعلام، کتابت، قرائت، بلاغت و سایر علوم و هنرهای قرآنی قلم زده و اثری آفریدهاند، خواهیم پرداخت.
بیشتر بخوانید:
«ملامحمدکاظم طالقانی قزوینی» یکی از عالمان برجسته و نامآور علوم قرآنی، دانشهای عقلی و کلامی و فقه و اصول در سده یازدهم هجری به شمار میآید. ملامحمدکاظم طالقانی قزوینی سرسلسله خاندانهای علمی اثرگذار در قزوین و کربلا است که از جمله این خاندانها باید به خاندان فرشته، ملائکه، شهیدی و صالحی اشاره کنیم.
او پدر «شیخ محمدجعفر فرشته» و جد «شیخ محمدتقی فرشته» و جد اعلای «ملامحمد ملائکه برغانی» است. از سالهای نخست زندگی او اطلاع دقیقی در دست نداریم، اما میدانیم که سالهایی که ملامحمدکاظم، دوران صباوت و نوجوانیاش را گذرانده، دوران شکوفایی حوزه علمیه قزوین به واسطه حضور برجستهترین عالمان دینی کشور و جهان تشیع است و ملامحمدکاظم از محضر عالمان دانشمندی همچون «شیخ بهایی»، «میرمحمدباقر داماد» و «میر فندرسکی» هم بهره برده و دانشهای فراگرفته از این بزرگان را پشتوانه اجتهاد و کوشش خود در سالهای بعد قرار داده است.
«شیخ حر عاملی» توصیفی ستایشآمیز از ملامحمدکاظم طالقانی دارد و از او به این عبارت یاد میکند: «مولانا محمدکاظم طالقانیالاصل و قزوینیمسکن از افاضل معاصران به شمار آمده و از مدرسان مدرسه نواب در قزوین بود.» عین گزارش شیخ حُر را «میرزا عبدالله» در «ریاضالعلماء» استفاده کرده است. نکته مهم در توصیف صاحب «امل الامل»، کاربرد کلمه مولا یا مولانا است که میدانیم در سده یازدهم از این واژه و صفت فقط برای بزرگان علمی استفاده میکردند؛ کسانی مثل «ملامحمدتقی مجلسی»، «ملامحمدباقر سبزواری»، «ملا خلیلای قزوینی» و کسانی که این صفت درباره آنها به کار میرفته شخصیت علمی تثبیتشده و والایی داشتهاند. ملامحمدکاظم طالقانی قزوینی نیز از آن جمله است.
مرحوم «سیدحسن امین» در «مستدرک اعیانالشیعه» طی گزارشی که از حیات علمی ملامحمدکاظم ارائه میکند یادآور میشود که با درگذشت ملامحمدکاظم تدریس و فتوا در قزوین به پایان رسید یعنی دیگر دانشمندی در تراز وی ظهور نکرد. پایگاه علمی ملامحمدکاظم، مدرسه نواب قزوین بود که در دوره صفوی و نزدیکی دولتخانه ساخته شده و امروزه پس از تجدید بنا و نوسازی به عنوان مدرسه امام صادق میشناسیم که در خیابان پیغمبریه قزوين است.
ملامحمدکاظم شاگردان فراوانی هم پرورش داده که هر یک علمای برجسته و نامداری در دوره خودشان هستند. آثار و تألیفات ملامحمدکاظم هم نسبتاً گسترده است. مهمترین اثر او تفسیر قرآن کریم است با عنوان «تفسیر کبیر» که در چندین مجلد بزرگ بوده است. برخی از مجلداتش در نزد نواده و حفید ملامحمدکاظم مرحوم «آیتالله حاج میرزا ابوتراب شهیدی» بوده و او برای تألیف تفسیر خود از تفسیر کبیر جد اعلای خویش، ملامحمدکاظم، فراوان استفاده کرده است. تفسیر کبیر با شیوهای ترکیبی تألیف شده یعنی هم رویکرد روایی دارد و هم از شیوه تفسیر قرآن به قرآن تبعیت میکند و از لطایف حکمی و فلسفی و عرفانی و ادبی هم تهی نیست.
کتاب دیگری را در قلمرو قرآنپژوهی از ملا محمدکاظم طالقانی قزوینی میشناسیم با عنوان «التکمیل فی بیانالترتیل» که به گفته صاحب مستدرک اعیانالشیعه، از جمله تألیفات او است. کتاب دیگری هم با عنوان «منافعالقرآن» دارد که خواص هر یک از سورههای قرآن کریم و ثوابهایی که بر قرائت آنها مترتب است را شرح داده و کتابهای دیگری در حوزههای فقه و کلام به وی منسوب است. اين قرآنپژوه برجسته در ماه محرم سال ۱۰۹۴ قمری دعوت حق را لبیک گفت و چشم از جهان پوشيد.
«ضیاءالدین محمدیوسف قزوینی» فرزند «میرزاحسین خان شریف توپچی قزوینی »، از شاعران، نویسندگان، دولتمردان، حکیمان و مفسران قرآن کریم به شمار میآید که به خاطر شخصیت چندبعدیاش مورد غفلت و اشتباه واقع شده است. چون از شاعران خوب و لطیفالطبع بوده، تذکرههای شاعران از جمله «نصرآبادی»، «خوشگو»، «شمع انجمن»، و «آتشکده» بیشتر به وجه شاعری او پرداختهاند و جنبههای علمی و دینی او کمتر مورد توجه قرار گرفته و در کتب رجالی مذهبی نیز شاید به خاطر مناصب دولتی یا روحیه تغزلی اش معرفی نشده است. به گزارش نصرآبادی، میرزا یوسف قزوینی در دوران جوانی نخست ضابطهنویس بوده، بعد مستوفی موقوفات ممالک محروسه میشود و بعد به هند سفر میکند، البته ما گزارشی از شمع انجمن نیز داریم که یک چندی هم وزیر حاکم گیلان و مازندران به شمار میآمده ولی از این سمت هم کناره گرفته و مجدداً به عنوان کاتب دفترخانه حکومت صفوی مشغول به کار شده است.
از شخصیت والای اخلاقی او، فروتنی، خونگرمی، مهربانی، خوش خُلقی و مردمی بودنش، درویشنهادی و بهرهمندیاش از کمالات، تقریباً همه صاحبان تذکره متفقالقولاند. در عین حال اشاره کردهاند که طالع خوبی هم نداشته و خیلی در زندگی با بدبیاری روزگار گذرانده است. قدرت شاعری او بسیار بالا است و متاسفانه از دیوانش حداقل تا زمان حاضر چیزی باقی نمانده مگر ابیات پراکندهای که در تذکرهها به او منسوب است و امیدواریم که روزی نسخه اصلی اشعارش به دست آید.
این شخصیت که تخلص «ضیاء» داشته و همتراز ملاخلیلا و آقارضی و واعظ به شمار میآمده، دو اثر برجسته قرآنی را که تفسیر «مجمعالبیان» طبرسی «جوامعالجامع » امینالاسلام طبرسی است تلخیص و تجمیع میکند و نامش را «مجمعالبحرین» میگذارد. این تفسیر دو جلدی که به زبان عربی هم هست، جلد اولش در ششم محرم ۱۰۸۲ و جلد دومش در ۱۰۸۳ به پایان رسیده، تنها جمع و خلاصه دو تفسیر طبرسی نیست بلکه با اضافات و استدراکات فراوان مفسر با سبک و شیوهای بسیار روان و در عین حال بیان مختصر تالیف شده و در نوع خودش یکی از آثار مهم قرآنی در سده یازدهم به شمار میآید. نسخ متعددی از این تفسیر در کتابخانههای مختلف از جمله در مدرسه «سپهسالار»، کتابخانه مرکزی آستان قدس و کتابخانه خاندان صالحی در کربلا موجود است.
بنا بر گزارش خوشگو، ضیاءالدین محمدیوسف قزوینی به همراه فرزندانش ایران را ترک و به سمت هند مسافرت میکند که در آن زمان قبله فرار مغزها به شمار میآمده و گویا در طول راه، قبل از اینکه به مقصد برسد، به گفته سفینه خوشگو، «در عرض راه مسافر ملک فنا گردید». متأسفانه سال وفاتش در هیچ ماخذی ذکر نشده است.
یادداشت از محمدعلی حضرتی
انتهای پیام