خودآگاهی؛ اولین دانش انسان / دارایی‌های درونی چیست
کد خبر: 3966974
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۸

خودآگاهی؛ اولین دانش انسان / دارایی‌های درونی چیست

استاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه «خودآگاهی» یکی از اولین دانش‌هایی است که انسان درباره خود پیدا می‌کند گفت: انسان وقتی خودآگاه می‌شود با منابع درونی خود ارتباط برقرار می‌کند؛ در دعای ابوحمزه ثمالی مهم‌ترین رابطه‌ای که انسان می‌تواند برقرار کند ارتباط با دارایی‌هایش است و موضوعی که انسان عاشق آن است یکی از دارایی‌های اوست.

«خودآگاهی» اولین دانش انسان است

به گزارش ایکنا از قزوین، مسعود جان‌بزرگی، استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در وبینار تحلیل روانشناختی دعای ابوحمزه ثمالی که شب گذشته، چهارم اردیبهشت به همت گروه درمان چندبعدی معنوی خداسو از مرکز خدمات مشاوره و روانشناسی «طلیعه سلامت» برگزار شد، اظهار کرد: تأکید می‌کنیم که دعا زبان قلب و فطرت است؛ دعا کمک می‌کند به ذات واقعی خود که خداوند در نظر گرفته باز گردیم، همچنین دعا باعث تعالی، رقت قلب و شکوفا شدن ویژگی‌ها انسانی می‌شود.

وی ادامه داد: واقعیت این است که با یک فطرت متعادل به دنیا می‌آییم و به عبارتی بهتر این فطرت به‌ صورت پاک و دست نخورده و رو به رشد و تعالی تحویل ما داده شده است؛ فطرتی که اطلاعات بسیاری درون خود جای داده است.

این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تشریح کرد: این فطرت اینگونه نیست که بسته باشد یعنی امکان دست‌کاری از سوی ما و دیگران را دارد و در نهایت خود ما مسئول هستیم؛ دوران کودکی دوران آمادگی برای زندگی است پس ممکن است فطرت دست‌کاری شود. وقتی در مسیر زندگی وجود خود را تجربه می‌کنیم «خودآگاهی» اولین ویژگی انسانی فوق‌العاده است که در انسان‌ها بروز پیدا می‌کند، به این معنا که انسان به جسم خود آگاهی پیدا می‌کند و متوجه می‌شود متعلق به اوست، اگر به نوزادان نگاه کنیم می‌بینیم که از «دست» خود آگاهی ندارند و بعداً متوجه می‌شوند ابزاری است که با آن می‌توانند اشیا را جابه‌جا کنند.

وی بیان کرد: «خودآگاهی» یکی از اولین دانش‌هایی است که انسان درباره خود پیدا می‌کند، انسان وقتی خودآگاه می‌شود با منابع درونی خود ارتباط برقرار می‌کند؛ در دعای ابوحمزه ثمالی مهم‌ترین رابطه‌ای که انسان می‌تواند برقرار کند ارتباط با دارایی‌هایش است و موضوعی که انسان عاشق آن است یکی از دارایی‌های اوست.


بیشتر بخوانید: 


جان‌بزرگی تصریح کرد: اولین و مهم‌ترین اشتباهی که انسان از خودآگاهی دریافت می‌کند این است که رابطه‌اش را با این دارایی‌ها به خوبی تنظیم نمی‌کند، وقتی‌که متولد می‌شویم دانش این را نداریم که به دارایی‌های درونی خود متصل شویم و این امر بعد از خودآگاهی شکل می‌گیرد. تنظیم این رابطه مهم‌ترین اتفاق روانشناختی است که در خلال زندگی انسان می‌افتد؛ خودآگاهی باعث می‌شود که بتوانیم خود را راهبری کنیم یعنی انسان بتواند خود را در جهت اهدافش مدیریت کند؛ انسان به‌ دلیل سیستم بازی که دارد باید خودش انتخاب و مدیریت کند، انسان تنها موجودی است که دوست و دشمنش را باید خودش تشخیص داده و انتخاب کند. باید متذکر شویم که انسان قدرت تشخیص دارد اما اینکه همه تشخیص‌های او درست باشد ممکن نیست.

این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: نیروهایی در درون انسان وجود دارد که می‌تواند او را از حرکت به سمت خوبی منع کند؛ «خودآگاهی» که مرکز شخصیت است باعث می‌شود انسان از دارایی‌ها و امکاناتش استفاده کرده و برای رسیدن به آنچه می‌خواهد، حرکت کند که از آن می‌توانیم با عنوان آینده‌نگری یاد کنیم؛ نوع رابطه انسان با منابع بیرونی و درونی آینده او را تضمین می‌کند. رابطه با دارایی‌های درونی به شدت مهم‌تر از رابطه با دارایی‌های بیرونی است.

انسان خودآگاه آینده‌نگر می‌شود

وی به آیه 78 سوره نحل اشاره کرد و گفت: خداوند متعال می‌فرمایند «وَاللَّهُ أَخْرَجَکمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیئًا وَجَعَلَ لَکمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ؛ و خدا شما را از بطن مادران بیرون آورد درحالی‌که هیچ نمی‌دانستید و به شما گوش و چشم و قلب اعطا کرد تا مگر (دانا شوید و) شکر (این نعمت‌ها) به جای آرید». خداوند متعال در این آیه می‌گوید وقتی یک انسان از مادر متولد می‌شود از اعضای بدنش آگاهی ندارد و آگاهی از اعضا در اثر تجربه حاصل می‌شود. در این آیه خداوند سه ابزار شنیدن، دیدن و تحلیل را به ما معرفی می‌کند که قلب و عقل تحلیل شناختی و تحلیل هیجانی را به‌دنبال دارند.

جان‌بزرگی اضافه کرد: انسان وقتی خودآگاه می‌شود آینده‌نگر می‌شود و آینده‌نگری نوع رابطه او با دارایی‌هایش را تنظیم می‌کند اگر بگوییم که آینده ما را چه چیز تنظیم می‌کند می‌توانیم بگوییم سه چیز آینده ما را تضمین می‌کند، نخست تنظیم نیروهای درونی است و باید معلوم باشد در درون ما که نیروهای مختلفی از قبیل نیروهای هیجانی، شناختی، غرایز وجود دارد چه نیرویی در درون من مسئول است و رهبری با کدام نیروست و چگونه آینده مادی و معنوی ما را تضمین می‌کند.

وی ادامه داد: دومین تضمین‌کننده آینده این است که چگونه از ابزارها و اختیارات استفاده کنم به عبارتی دیگر نعمت‌هایی به من داده شده است تا با تنظیم نیروهای درونی به سمت هدف حرکت کنم. سومین امر مهم رابطه ما با منابع بیرونی و درونی است یعنی کدام منابع را در اولویت قرار دهم. این امر مستلزم به‌کارگیری ابزارهایی است که در اختیار من است. نوع رابطه با دارایی‌ها می‌گوید چیزهایی که ندارم را چگونه به دست آورم و استفاده از این ابزارهاست که من را به منبع اصلی دارایی وصل می‌کند تا نیروهای خود را سامان‌دهی کنم.

وی اظهار کرد: باز بودن زبان شکر نشان‌دهنده استفاده از ابزارهایی مانند دیدن، شنیدن و تحلیل است، زبان شکر شامل شکر عملی و کلامی است. شکر عملی استفاده بهینه از نعمت و شکر کلامی نیز تشکری است که از ولی‌نعمت خود می‌کنیم. ارتباط با منبع و نعمت به‌صورت خودکار در انسان ایجاد می‌شود؛ زمانی که با دارایی‌های درونی ارتباط خود را با ولی‌نعمت قطع نکرده و به موقع استفاده کنیم بر نعمت افزوده می‌شود و نعمت‌ها را به سرمایه تبدیل می‌کنیم. در آیه 78 سوره نحل اطلاعات زیادی به لحاظ روانشناختی نهفته است اینکه چرا شنیدن را قبل از دیدن آورده است؛ در مفهوم‌پردازی شنیدن با دیدن تکمیل می‌شود و کلمات زندگی ما را می‌سازند برای همین است که نوزادان مدت زیادی می‌شنوند و بعد از مدتی زبانشان باز می‌شود.

مسیر شکر همان صراط مستقیم است

جان‌بزرگی بیان کرد: وقتی با نعمت‌های درون خود ارتباط برقرار می‌کنیم مسیر درستی است و مسیر شکر همان مسیر صراط مستقیم است. زمانی که با یک مولا در ارتباط هستیم و با او ارتباط می‌گیریم آن‌قدر زمینه موفقیت را برای ما فراهم می‌کند که خواسته‌های ما بلندتر می‌شود. موفقیت آرزوهای ما را بیشتر و شکست آرزوهای ما را کم می‌کند بین «موفقیت و شکست» و «امید و ناامیدی» رابطه وجود دارد یعنی هرچقدر موفق‌تر باشیم امید ما بیشتر می‌شود و هر چقدر ناکام شویم امید ما کاسته می‌شود.

وی اشاره کرد: امام سجاد(ع) به نوع رابطه ما با نعمت‌ها تأکید دارند؛ برخی از افراد وقتی چیزی را از دست می‌دهند قوی‌تر می‌شوند، «استرس» بعد از ضربه به‌ وجود می‌آید حال این سؤال پیش می‌آید که چرا وقتی برخی از افراد بعد از استرس و وقایع وحشتناک قوی‌تر می‌شوند؟ در پاسخ باید بگوییم که رابطه آنان با نعمت‌ها رابطه صحیحی است و دارایی‌ها را متعلق مطلق به خودشان نمی‌بینند.

جان‌بزرگی اظهار کرد: اگر با ولی‌نعمت ارتباط برقرار کنیم غصه از دست رفتن نعمت‌ها را نخواهیم خورد و رابطه ما اینگونه تنظیم می‌شود و امام سجاد(ع) در دعا به این موارد اشاره می‌کنند. وقتی من رابطه خود را با ولی‌نعمت قطع می‌کنم نعمت می‌تواند زمینه‌ساز گناه باشد و با آن کفر بگویم و ناشکری کنم چون از توحید و یگانگی خارج می‌شوم؛ برای همین امام سجاد(ع) می‌فرمایند اگر امید و خوفی است فقط به خاطر تو است.

وی تشریح کرد: زمانی که ما نگاه می‌کنیم می‌بینیم تمام مواردی که امام سجاد(ع) مطرح می‌کنند به تنظیم عاطفی و عشق و علاقه بازمی‌گردد. در فراز قبل امام سجاد(ع) گفتند که چگونه شکر تو را به‌جا آورم با همان زبانی که کُند است؛ در این فراز اینگونه مطرح می‌کنند که خدایا من می‌خواهم با زبانم تو را شکر بگویم اما چگونه؟ زبان من قادر به شکر تو نیست. محبتی که خدا در حق انسان دارد بیشتر از بنده است، کدام معشوق این‌گونه است که برای هر کار خیر ضریب 10 بدهد؟ کدام معشوق این‌گونه معامله می‌کند؟

این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به فراز 34 دعای ابوحمزه ثمالی اشاره کرد و گفت: «وَما قَدْرُ لِسانی یا رَبِّ فی جَنْبِ شُکرِک وَ ما قَدْرُ عَمَلی فی جَنْبِ نِعَمِک وَ اِحْسانِک [اِلَی] اِلهی اِنَّ جوُدَک بَسَطَ اَمَلی وَ شُکرَک قَبِلَ عَمَلی سَیدی اِلَیک رَغْبَتی وَ اِلَیک رَهْبَتی وَ اِلَیک تَاْمیلی وَقَدْ ساقَنی اِلَیک اَمَلی وَعَلَیک یا واحِدی عَکفَتْ هِمَّتی وَفیـما عِنْدَک انْبَسَطَتْ رَغْبَتی وَ لَک خالِصُ رَجآئی وَ خَوْفی وَبِک اَنَسَتْ مَحَبَّتی وَاِلَیک اَلْقَیتُ بِیدی وَ بِحَبْلِ طاعَتِک مَدَدْتُ رَهْبَتی [یا] مَوْلای بِذِکرِک عاشَ قَلْبی وَ بِمُناجاتِک بَرَّدْتُ اَ لَمَ الْخَوْفِ عَنّی فَیا مَوْلای وَیا مُؤَمَّلی وَیا مُنْتَهی سُؤلی فَرِّبَینی وَبَینَ ذَنْبِی الْمانِعِ لی مِنْ لُزُومِ طاعَتِک فَاِنَّما اَسْئَلُک لِقَدیمِ الرَّجآءِ فیک وَعَظیمِ الطَّمَعِ مِنْک الَّذی اَوْجَبْتَهُ عَلی نَفْسِک مِنَ الرَّاْفَةِ وَالرَّحْمَةِ فَالاْمْرُ لَک وَحْدَک لا شَریک لَک وَالْخَلْقُ کلُّهُمْ عِیالُک وَفی قَبْضَتِک وَکلُّشَیء خاضِعٌ لَک تَبارَکتَ یا رَبَّ الْعالَمینَ؛ و چه ارزشی دارد زبانم پروردگارا در برابر سپاس تو و چه ارزشی دارد کردارم در کنار نعمت‌هایت و احسانی که به من کردی خدایا به‌راستی بخشش تو آرزویم را گسترانید و شکر تو کردارم را پذیرفت آقای من اشتیاق من به‌ سوی تو است و هراسم از تو است و آرزو و امیدم به‌ سوی تو است و آرزویم مرا به‌ سوی تو کشانده و همتم ای خدای یگانه من به‌ درگاه تو نشیمن کرده و در آنچه پیش تو است (جامه) شوقم (دامن) گسترده و امید خالص و ترسم تنها از تو است و به تو محبتم انس گرفته و دست به جانب تو انداخته‌ام و به ریسمان اطاعت تو بند کردم ترسم را ای مولای من به یاد تو دلم زنده است و به راز و نیاز تو سوزش ترسم را تسکین بخشم پس ای مولای من و ای آرزویم و ای آخرین سرحد خواسته‌ام میان من و گناهم را که مانع از ملازمت اطاعت تو است جدایی بینداز و این خواهشی که من از تو می‌کنم به خاطر همان امید دیرینه‌ای است که به تو دارم و برای آن طمع بزرگی است که درباره‌ات دارم که تو رأفت و مهربانی را برای بندگانت بر خود فرض کرده‌ای پس امر و فرمان از آن تو است یگانه‌ای که شریک نداری و خلایق همگی جیره‌خوار تو و در قبضه اقتدار تو و خاضع درگاه تواند برتری‌ای پروردگار جهانیان».

خداوند هدف است

وی بیان کرد: امام سجاد(ع) به زیبایی در این فراز می‌گویند لطف و بخشش باعث شد آرزوی من بسط پیدا کند، شکر تو باعث شده است عمل من پذیرفته شود و در حق من لطف داری که وقتی تو را شکر می‌کنم تو عمل من را امضا می‌کنی با این حال می‌دانم که شکر من در مقابل نعمت‌های تو قابل مقایسه نیست و این‌گونه من عاشق تو شدم. همه آمال من تو هستی. امام سجاد(ع) اینجا می‌خواهند بگویند نباید نعمت هدف باشد بلکه خداوند هدف است و همه تلاشم را به سمت تو که یگانه هستی معطوف کردم؛ وقتی که نزد تو می‌آیم رغبتم و علاقه‌ام افزایش پیدا می‌کند، اگر خوف و رجائی دارم برای توست و نمی‌خواهم آن را با کس دیگری داشته باشم و اگر با کس دیگری هم داشته باشم برای توست. چه کار کنم عشق من با تو انس گرفته است و هر کاری می‌کنم دستم به سمت تو دراز می‌شود و اگر ترسی در من است به سمت اطاعت تو کشیده می‌شود.

جان‌بزرگی تشریح کرد: ای مولای من قلب من با تو زندگی می‌کند و همه زندگی قلب من یاد تو است و امام سجاد می‌خواهند بیاموزند که چگونه عواطف خود را تنظیم و رابطه خود را با خداوند حفظ کنیم؛ امام می‌گویند می‌شود بین من و گناهم فاصله بیندازی چون گناهانم نمی‌گذارد تو را اطاعت کنم و فقط از تو می‌خواهم که بین من و گناهم فاصله بیندازی چون یک امید دیرینه‌ای را به من می‌دهی. طمع من نسبت به تو هر چقدر هم بزرگ باشد جا دارد چون تو به خودت واجب کردی که مهربان و مهرورز باشی. در پایان نیز تسلیم تو هستم و هر چه تو بگویی، حاضر نیستم شریکی قائل باشم. نگذار گناهان باعث شود تو را اطاعات نکنم، نمی‌خواهم وقتی نماز می‌خوانم کسل باشم و وقتی که روزه می‌گیرم خسته بشوم. دلم نمی‌خواهد دستم را جلوی کس دیگری دراز کنم. حاضر نیستم برای تو شریکی قائل شوم.

این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در پایان اظهار کرد: دعا زبان فطرت است و امام سجاد(ع) قلب ما را تربیت توحیدی می‌کند. زمانی که انسان گناه می‌کند اتفاقی که می‌افتد بین او و مولایش فاصله می‌افتد، حیا فقط از طرف ما نیست وقتی که ما خیلی بی‌حیایی می‌کنیم خداوند از ما حیا می‌کند.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha