به گزارش ایکنا از قزوین، مسعود جانبزرگی، استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در وبینار تحلیل روانشناختی دعای ابوحمزه ثمالی که شب گذشته، 17 اردیبهشت به همت گروه درمان چندبعدی معنوی خداسو از مرکز خدمات مشاوره و روانشناسی طلیعه سلامت برگزار شد، اظهار کرد: امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی به لحاظ معنوی برنامه یک زندگی کامل را ارائه میدهند.
وی ادامه داد: در روانشناسی مبحثی وجود دارد که بهعنوان یک اصل از زندگی انسان است و به نظر میرسد زندگی حاصل 2 چیز باشد و این ۲ با تجمیع در انسان یک برنامه را تشکیل میدهند؛ به نظر میرسد ما حاصل برنامههایی هستیم که آنان را در ذهن خود پرورش میدهیم و در اختیار داریم. یک برنامه دیگر نیز خالق به ما ارزانی داشته و درون ما به ودیعه گذاشته و توسط وحی آن را تکمیل کرده است و انسان نیز میتواند با کسب دانش آن را تکمیلتر کند.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اندیشه و بازتاب عمل زندگی ما را میسازند، اظهار کرد: اندیشه یا همان فکر میتواند حاصل یادگیری و تجربه باشد یعنی با نگاه به خود میبینیم که میاندیشیم و ذهن ما بر اساس فکر و برنامهریزی میکند و عمل ما را میسازد و بازتاب عمل نیز زمینه اعمال بعدی ما را تشکیل میدهد.
وی در ادامه تشریح کرد: این یک اصل روانشناختی درست است که برخی روی عامل اول، برخی روی عامل دوم و برخی روی برنامهریزی ذهن تمرکز کردهاند بنابراین انسان کاری را انجام میدهد که حاصل برنامهریزی ذهن یا بازتاب عملش است؛ هر 2 این موارد با یکسری هیجانات همراه هستند که این هیجانات و احساسات بسیار تعیینکنندهاند و تا حدود زیادی سرنوشت عمل را تعیین میکنند؛ برای مثال اگر اندیشه شما همراه با امید باشد «امید» هیجان مثبتی را در کنار فکر به وجود میآورد و تمام نیروهای ما را برای رسیدن به هدف بسیج میکند؛ اما اگر افکار ما در کنار هیجان منفی باشد و ناامید باشیم بلافاصله بخش اعظمی از نیروهای ما بسیج میشوند تا اتفاق برنامهریزیشده رخ ندهد. هیجان مثبت در پرورش اندیشه و رسیدن به هدف تعیینکننده است.
بیشتر بخوانید:
جانبزرگی با بیان اینکه عمل انسان و بازتاب عمل انسان نیز بسیار مهم است، اضافه کرد: برای مثال صبح از خانه بیرون میروید و هنگام خروج دستتان به گلدان میخورد و میشکند، بازتاب عمل، شما را به راحتی رها نمیکند و به حالت اجبارگونه در ذهن شما وجود دارد، افراد در اینگونه مواقع احساسات مختلفی از خود بروز داده و گاهی عملهای اجباری مانند انداختن تقصیر بر گردن دیگران را بروز میدهند.
وی تصریح کرد: وقتی عمل از ما صادر شد احتمال اینکه آن را از خود دور کنیم وجود ندارد و تا زمانی که فکر ما بروز نکرده میتوانیم مسیرش را تغییر دهیم چون خیال در ذهن است میتوان آن را مدیریت کرد ولی عمل را نمیتوانیم مدیریت کنیم چون یک اشتباه کوچک در عمل میتواند تبعات زیادی به همراه داشته باشد بنابراین بازتاب عمل محدودیتزاست چون زمینهساز اعمال دیگر را فراهم میکند و به عبارت دیگر هر عمل زمینههای عمل بعدی را فراهم میکند و آثار آن نیز در اختیار ما قرار ندارد.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: عمل و اندیشه بر روی زندگی ما تأثیر میگذارند و در حقیقت زندگی ما حاصل این 2 است که از روی خواسته و اراده شکل میگیرد به عبارت دیگر خواستن و نحوه تبدیل آن به تصمیم اهمیت بسیاری دارد.
وی با اشاره به اینکه انسان هدف زندگی و عمل خود را طراحی میکند، ادامه داد: مثلاً وقتی نمیدانیم آخر عمل ثواب یا گناه است اگر نیت ما خیر باشد و مسیر را اشتباه نرویم نیت خیر، عمل ما را از اشتباه نجات خواهد داد؛ اما وقتی نیت دوگانه باشد عمل ما را به سمت فساد میبرد چون عمل از عقل منقطع میشود و احتمال گناه بالا میرود و از این رو احساس گناه باقی میماند برای مثال اگر پشت سر کسی سخن بگوییم و غیبت کنیم در درون خود میدانیم فرد را تخریب کردهایم و حتی در صورت عذرخواهی احساس گناه باقی میماند.
جانبزرگی توضیح داد: در روانشناسی احساس گناه مخربترین احساس است و برخلاف خیرخواهی به پنهان شدن گرایش دارد برای همین است که مجرمان ابتدا جرم خود را پنهان میکنند؛ وقتی احساس خود را پنهان میکنیم زمینه عفونت روانی به وجود میآید و بازتابساز میشود و عفونت سیستمها را از کار میاندازد زمانی که گناه انجام میدهیم چون احساس گناه گرایش به پنهان شدن دارد باعث میشود گناهان بعدی به وجود آید بنابراین یک انسان گناهکار گرایش بیشتری به گناه دارد چون سیستم تصمیمگیری او ضعیف میشود و خواست و اراده را ضعیف میکند و وقتی اختیار کم باشد ابتلا بیشتر میشود؛ فرض کنید خانه خود را تمیز کردهاید و با دیدن کوچکترین زباله بر روی زمین و یا خاک بر روی اجسام آن را پاک میکنید برای همین است که میگویند تمیزی، تمیزی میآورد و حس مثبت به ما میدهد و کثیفی، کثیفی میآورد و حس بد به ما میدهد بنابراین بازتاب کثیفی، کثیفی بیشتر است و در بسیاری از موارد صدق میکند به همین خاطر است زمانی که بین انسانها احترام وجود دارد احترام موجب تقویت بیشتر احترام میشود و وقتی که احترام ریخته شود از بین میرود پس نتیجه میگیریم همه چیز وابسته به این است که ما چه میخواهیم.
وی اظهار کرد: وقتیکه ما در چاه گناه گرفتار میشویم اگر به خدا امیدوار باشیم یک دارویی متشکل از سه عنصر میتواند ما را نجات دهد که شامل «عفو و بخشش» و «کرم» و «عشق و محبت» است اگر این مثلث تشکیل شود؛ در پستترین محل هم باشیم خداوند ما را نجات میدهد.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: امام سجاد(ع) به زیبایی راه درمان را میآموزند که اگر این سه ضلع را با خداوند داشته باشیم نگران نخواهیم بود؛ حضرت یوسف دچار خطا نشده بود اما زمانی که در زندان و چاه بود علاقه و محبتش به خداوند و کرم خدا نجاتدهنده حضرت یوسف(ع) شد.
وی به فراز 47 و 48 دعای ابوحمزه ثمالی اشاره کرد: «اِلهی وَسَیدی وَعِزَّتِک وَجَلالِک لَئِنْ طالَبْتَنی بِذُنوُبی لاَطالِبَنَّک بِعَفْوِک وَلَئِنْ طالَبْتَنی بِلُؤْمی لاَطالِبَنَّک بِکرَمِک وَلَئِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ لاَخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّی لَک اِلهی وَسَیدی اِنْ کنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاّ لاِوْلِیآئِک وَاَهْلِ طاعَتِک فَاِلی مَنْ یفْزَعُ الْمُذْنِبوُنَ وَاِنْ کنْتَ لا تُکرِمُ اِلاّ اَهْلَ الْوَفآءِ بِک فَبِمَنْ یسْتَغیثُ الْمُسْیئوُنَ الهیان اَدْخَلْتَنِی النّارَ فَفی ذلِک سُرُورُ عَدُوِّک وَاِنْ اَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ فَفی ذلِک سُرُورُ نَبِیک وَاَ نَا وَاللهِ اَعْلَمُ اَنَّ سُرُورَنَبِیک اَحَبُّ اِلَیک مِنْ سُرُورِ عَدُوِّک؛ ای خدای من و آقای من، سوگند به عزت و جلالت اگر مرا در مورد گناهان بازخواست کنی من نیز تو را به عفو و گذشتت مطالبه میکنم و اگر به پستیام مرا مؤاخذه کنی من هم به کرمت تو را مطالبه میکنم و اگر به دوزخم ببری به دوزخیان گزارش میدهم که دوستت دارم ای خدای من و آقای من اگر نیامرزی مگر دوستانت و پیروانت را پس به که پناه برند گناهکاران و اگر اکرام نکنی مگر نسبت به وفادارانت پس به که استغاثه کنند بدکرداران خدایا اگر به دوزخم ببری این کار موجب خوشحالی دشمنت گردد و اگر به بهشتم ببری موجب خوشحالی پیامبرت بشود و من به خدا سوگند مسلماً میدانم که خوشحال شدن پیامبرت را بیشتر از خوشحال شدن دشمنت دوست داری».
جانبزرگی افزود: امام سجاد(ع) به ما میآموزند که اینگونه با خدا حرف بزنیم؛ ای سرور من اگر تو من را با گناهانم طلب کنی من هم یاد گرفتم تو را به عطوفت طلب کنم، اگر من را پست طلب کنی دست به دامن کرمت میشوم و اگر در نهایت من را در دوزخت بیندازی فریاد میزنم و به اهل آتش میگویم که من عاشقت بودم و دوستت داشتم و دست به دامن محبتت میشوم.
وی تصریح کرد: امام سجاد(ع) در ادامه میگویند خدایا اگر تو فقط بخواهی دوستانت را که اهل طاعت هستند بیامرزی پس آنان که گناه کردهاند چه باید کنند؟ مگر غیر از تو کس دیگری هست؟ به کجا پناه ببرند.
این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه مطرح کرد: امام سجاد(ع) از اعماق دل اینگونه با خدا سخن میگویند که اگر کسانی که به مهر تو وفادار هستند را اکرام کنی پس چه کسی باید به داد ما بدها برسد، اگر تو بخواهی من را وارد دوزخت کنی چه اتفاقی میافتد دشمنان تو خوشحال میشوند اما اگر من را وارد بهشت کنی پیامبرت خوشحال میشود حال خودت بگو. در این قسمت از دعا امام سجاد(ع) به خداوند قسم میخورند و میگویند قسم میخورم و مطمئنم شادی پیامبرت برایت خوشایندتر از دشمنانت است.
جانبزرگی در پایان با این دعا که خداوندا نگذار آبروی ما برود و دشمنانت شاد شوند خودت برما رحم کن، یادآور شد: دهه آخر ماه رمضان بسیار مهم است گویا سعادت در آن پخش میشود و از خداوند میخواهیم ما را مشمول دعای امام سجاد(ع) کند.
انتهای پیام