در پایان دعای ابوحمزه ثمالی از خداوند چه بخواهیم
کد خبر: 3971168
تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۱

در پایان دعای ابوحمزه ثمالی از خداوند چه بخواهیم

استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: «ایمان» آخرین چیزی است که در دعای ابوحمزه از خداوند طلب می‌کنیم چون به‌ واسطه ایمان قلب ما آرامش و ثبات پیدا می‌کند.

در پایان دعای ابوحمزه ثمالی از خداوند چه بخواهیم

به گزارش ایکنا از قزوین، مسعود جان‌بزرگی، استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در آخرین برنامه از سلسله وبینارهای تحلیل روانشناختی دعای ابوحمزه ثمالی که شب گذشته، 21 اردیبهشت به همت گروه درمان چندبعدی معنوی خداسو از مرکز خدمات مشاوره و روانشناسی طلیعه سلامت برگزار شد، اظهار کرد: در جامعه قدر معارف دینی را نمی‌دانیم و یکی از دلایل تحلیل دعای ابوحمزه این بود که حاضران دانش و محتوا تولید کنند چراکه این محتوا خواهان بسیاری در دنیا دارد. دعاها را صرفاً در شب‌های ماه رمضان نخوانیم چرا که هر یک از این گزاره‌ها یک فرضیه است و در تمام طول سال می‌توان روی آن کار کرد. ما جزو آن دسته نباشیم که این معارف را بی‌اهمیت تلقی کنیم و بی‌ارزش بدانیم چراکه این معارف می‌توانند زندگی انسان را در همه ابعاد نجات دهند.

وی ادامه داد: انسان به لحاظ روانشناختی ابعاد مختلفی دارد و یک موجود تغییرپذیر است و دائماً تغییر می‌کند. کسی که در گذشته می‌ماند افسرده است بنابراین همه انسان‌ها افسرده هستیم و زندگی در حال تغییر است و البته در دنیا نیز ثبات وجود ندارد، ما نیز در دنیا به دنبال این هستیم که در کنار این تغییرات به زندگی خود ثبات دهیم.

این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: امام سجاد(ع) در این دعا ما را از منزل‌های مختلف عبور دادند و ما را به خودمان شناساندند که چه کسی هستیم، دنیا کجاست، رابطه ما با خدا چگونه باید باشد و چگونه با خداوند حرف بزنیم.


بیشتر بخوانید: 


وی بیان کرد: رابطه ما با خدا منحصر به فرد است و با هیچ رابطه‌ای قابل‌مقایسه نیست، امام سجاد(ع) عواملی که به زندگی و رشد ما آسیب می‌زند را معرفی کردند، نحوه صحبت با خدا را آموزش دادند و خدا را به ما معرفی کردند، در این دعا هر آنچه برای زندگی سالم نیاز داریم را از امام سجاد(ع) فرا گرفتیم و امیدواریم به آن عمل کنیم.

جان‌بزرگی تصریح کرد: در شب‌های گذشته دیدیم که امام سجاد(ع) ما را با متغیرهای مختلف آشنا کردند و این متغیرها به نوعی زندگی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند و ما راهی به جز پناه بردن به خداوند متعال نداریم، به همین دلیل امام سجاد(ع) ما را با مکانیسم «استعاذه» آشنا کرد. ما اسیر برخی از بلیات هستیم وقتی امام سجاد(ع) فاکتورها و عوامل دچار شدن به بلیات را معرفی کردند به ما آموختند نفسی داریم که قانع شدنی نیست و از آن باید به خدا پناه ببریم که این زیاده‌خواهی ناشی از ذات کمال‌خواهی انسان است ولی روی نیروهای نفسانی و هیجانی تأثیر دارد.

وی افزود: شکمی که سیر شدنی نیست نشان از سیری‌ناپذیری طبیعی و معنوی انسان است ما قلبی داریم که همواره می‌خواهد بزرگ‌نمایی کند، تنها باشد، خود را از بقیه بهتر بداند و خاشع نمی‌شود به همین جهت باید مراقب آن باشیم.

این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تأکید کرد: ابعاد وجودی انسان نیاز به تنظیم دارند با قلبی که خاشع نمی‌شود دعای ما شنیده نخواهد شد بنابراین امام سجاد(ع) استعاذه را مطرح کردند و به نوعی ما را به خط اختیار بردند به همین دلیل خودمان، دینمان و مال‌مان را به خدا می‌سپاریم و از او می‌خواهیم که شیطان و شیطان نماها از نقاط ضعف ما استفاده نکنند.

وی اظهار کرد: امام سجاد(ع) در این دعا به تغییرپذیری اشاره کرده و می‌گویند وقتی به تو پناه می‌آورم تنها پناهگاه من تو هستی و امکان ندارد پناهگاه دیگری پیدا کنم.

جان‌بزرگی تشریح کرد: امام سجاد(ع) سرنخ‌هایی می‌دهند که زیبا و جالب است، امام انسان را از بُعد معنوی به بُعد طبیعی حرکت می‌دهند و البته دعا را عقلانی پیش می‌برند. البته این دعا تک بُعدی نیست و جامعیت دارد و محققانی بودند که یک عمر مسیر را اشتباه رفتند و تنها به یک نیمکره پرداختند در حالی‌که مغز ما از 2 نیمکره تشکیل شده و یک جسم پینه‌ای آن‌ها را به هم متصل می‌کند. یکی از روانشناسان عرب گفته است که نیمکره راست درک معارف معنوی و نیمکره چپ داده‌های طبیعی را مورد سنجش قرار می‌دهند و همان‌گونه که در ظاهر مغز جسم پینه‌ای، نیمکره چپ و راست را به هم متصل می‌کند عقل طبیعی نیز موجب برقراری ارتباط بین بُعد معنوی و طبیعی می‌شود. برای همین در پایان دعا نه تنها بُعد معنوی فعال است بلکه بُعد طبیعی نیز تعدیل می‌شود و انسان عقلانی‌تر به مسائل نگاه می‌کند.

وی مطرح کرد: امام سجاد(ع) بعد از پناه بردن به خداوند می‌گویند «خدایا من را در موقعیتی قرار نده که زندگیم نابود شود»، زمانی که معنای عقل را در روایات بررسی می‌کنیم می‌بینیم که از آن با عنوان «نور» یاد شده است و می‌تواند نجات‌بخش ما از «نار» یا همان آتش باشد و خداوند نیز نور است؛ اینجا امام درخواست می‌کنند که «من را بپذیر همانطور که هستم و مرتبه آن را بالا ببر» اینجا امام سجاد(ع) از خداوند عقل را طلب می‌کنند و می‌خواهند که طرد نشوند و می‌گویند «یاد من را اعتلا ببخش، خوبانت به یاد من بیفتند، خودت من را فراموش نکن، درجه من را ترفیع بده و ترفیع من را برایم امضا کن، رضایتت و ثواب دعایم را از تو می‌خواهم».

این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه متذکر شد: امام سجاد(ع) در فرازهای پایانی پاداش می‌خواهند و می‌گویند «بهشت و رضایتت را می‌خواهم، هرچه خواستم را به من عطا کن، من زیادی فضل تو را می‌خواهم و با فضلت با من برخورد کن».

وی گفت: وقتی امام سجاد(ع) ما را از این مسیر معنوی عبور می‌دهند دلمان می‌خواهد با خداوند سخن بگوییم، امام خطاب به خداوند متعال می‌گویند «رغبتم به تو گرایش پیدا کرده است» و این‌گونه امام سجاد(ع) با خداوند عشق‌بازی می‌کنند.

خدایا من را به عقوبت تربیت نکن

جان‌بزرگی بیان کرد: با توجه به اینکه ما یک سفر معنوی را شروع کردیم امام سجاد(ع) در آخرین فرازها از خداوند اینگونه طلب می‌کنند «خدایا من را به عقوبت تربیت نکن» در روانشناسی 2 نوع تربیت مثبت و منفی داریم در تربیت مثبت از ابتدا فرد را هدایت می‌کنند اما در تربیت منفی اگر کودک اشتباه کند اجازه می‌دهند تا متوجه اشتباهش شود.

وی یادآور شد: امام سجاد(ع) در ابتدای دعا ربوبیت خداوند را به میان کشیدند و تفکر توحیدی را مطرح کردند، ما باید این تفکر را حفظ کنیم همچنین اگر با موضوعی تعامل داشته باشیم آن ویژگی را می‌گیریم در حقیقت عواطف مسری هستند و سریع منتقل می‌شوند. وقتی در شرایطی قرار می‌گیریم که کسی کنار ما باشد اخلاق او به ما منتقل می‌شود؛ در ماه رمضان ارتباط با خدا پر رنگ است و امام(ع) انتظار دارند رنگ خدایی بگیریم و امام در فراز آخر به ما بخشندگی، پذیرندگی و ناامید نکردن را می‌آموزند. وقتی این ویژگی‌ها را داشته باشیم اگر کسی به ما مراجعه کند از او دریغ نخواهیم کرد.

این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: امام در فراز پایانی گفت‌وگویی را به ما می‌آموزند که عجیب است، امام می‌گویند «خدایا مگر خودت در قرآن نگفتی که اگر کسی به شما ظلم کرد او را ببخشید پس من در حق خودم ظلم کردم و از تو بخشش می‌خواهم».

وی اشاره کرد: امام سجاد(ع) از هوش معنوی بالایی برخوردار هستند چراکه در مکتب امام حسین(ع) تربیت شدند و ایشان نیز در مکتب حضرت علی(ع) تربیت یافتند و حضرت علی(ع) نیز در مکتب پیامبر(ص) تربیت پیدا کردند و پیامبر(ص) نیز در مکتب قرآن تربیت شدند به همین جهت به زیبایی ذهن انسان را تربیت می‌کنند تا منطقی فکر کنیم و حواسمان به دشمنانمان باشد و دشمنان درونی و بیرونی خود را بشناسیم.

جان‌بزرگی اظهار کرد: امام سجاد(ع) می‌گویند من اسیر تو هستم تو گفتی اگر اسیری دارید آن را آزاد کنید. امام ما را با شرایطی مواجه می‌کنند که پاک از ماه رمضان خارج شویم و به خود این جرئت را بدهیم که دیگران را ببخشیم و با خود عفونت روانی حمل نکنیم، پس در ساعات پایانی فرصت را از دست نداده و چیزی در دل نگه نداریم.

آخرین درخواست امام سجاد (ع) از خدا

وی تأکید کرد: به‌ خاطر شیعه بودن باید خداوند را شاکر باشیم چراکه تمامی این سخنان امام سجاد(ع) در دل ماست و باید پای مکتب ائمه بنشینیم چون مکتبی علمی‌تر و عرفانی‌تر از آن وجود ندارد. آخرین درخواست امام عجیب است ببینیم امام چه چیزی از خداوند می‌خواهند، ما هم همان را بخواهیم.

این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: دعا زبان قلب است امام از خدا می‌خواهند قلب ما خاشع شود؛ اینجا امام به ما می‌گویند که چه چیزهایی قلب ما را سالم نگاه می‌دارد و عوامل پیشگیری از خود را مطرح می‌کنند، امام می‌گویند «خدایا ایمانی بده که مباشر قلب من باشد» چون «ایمان» تغییرپذیری و بی‌ثباتی‌ها را به ثبات تبدیل می‌کند، در دل ما ایمان و باورهای یقینی وجود دارد به همین دلیل امام کارکردهای یقین را می‌گویند که اگر یقینی برای من پیش آید چیزی که تو برای من مقدر کردی را تحمل می‌کنم. در اینجا امام از خداوند دانش و یقین را طلب می‌کنند تا در کنار مسائل به‌راحتی آن را تحمل کرده که این امر به ما ثبات خواهد داد.

وی گفت: درخواست آخر امام سجاد(ع) این است که «خدایا هرچه قسمتم کردی این توان را بده تا راضی به آن باشم». «پذیرش» 2 ثمره بزرگ «صبر» و «شکر» را در پی دارد. «ایمان» ما را وارد مسیر شکر می‌کند و «یقین» و رضایت به آنچه هست ما را در برابر سختی‌ها مقاوم می‌کند و این باعث می‌شود که اگر تلاش کردیم و نتیجه‌ای حاصل نشد غصه نخوریم.

جان‌بزرگی به فرازهای 54،55 و 56 دعای ابوحمزه ثمالی اشاره کرد و توضیح داد: «اَللّـهُمَّ اِنَّهُ لا یجیرُنی مِنْک اَحَدٌ وَلا اَجِدُ مِنْ دوُنِک مُلْتَحَداً فَلا تَجْعَلْ نَفْسی فی شَیء مِنْ عَذابِک وَلا تَرُدَّنی بِهَلَکة وَلا تَرُدَّنی بِعَذاب اَلیم اَللّـهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّی وَاَعْلِ ذِکری وَارْفَعْ دَرَجَتی وَحُطَّ وِزْری وَلا تَذْکرْنی بِخَطیئَتی وَاجْعَلْ ثَوابَ مَجْلِسی وَثَوابَ مَنْطِقی وَثَوابَ دُعآئی رِضاک وَالْجَنَّةَ وَاَعْطِنی یا رَبِّ جَمیعَ ما سَاَلْتُک وَزِدْنی مِنْ فَضْلِک اِنّی اِلَیک راغِبٌ یا رَبَّ الْعالَمینَ اَللّـهُمَّ اِنَّک اَنْزَلْتَ فی کتابِک اَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنا وَقَدْ ظَلَمْنا اَنْفُسَنا فَاعْفُ عَنّا فَاِنَّک اَوْلی بِذلِک مِنّا وَاَمَرْتَنا اَنْ لا نَرُدَّ سائِلاً عَنْ اَبْوابِنا وَقَدْ جِئْتُک سائِلاً فَلا تَرُدَّنی اِلاّ بِقَضآءِ حاجَتی وَاَمَرْتَنا بِالاْحْسانِ اِلی ما مَلَکتْ اَیمانُنا وَنَحْنُ اَرِقّآءُک فَاَعْتِقْ رِقابَنا مِنَ النّارِ یا مَفْزَعی عِنْدَ کرْبَتی وَیا غَوْثی عِنْدَ شِدَّتی اِلَیک فَزِعْتُ وَبِک اسْتَغَثْتُ وَلُذْتُ لا اَلوُذُ بِسِواک وَلا اَطْلُبُ الْفَرَجَ اِلاّ مِنْک فَاَغِثْنی وَفَرِّجْ عَنّی یا مَنْ یفُک الاْسیرَ وَیعْفوُ عَنِ الْکثیرِ اِقْبَلْ مِنِّی الْیسیرَ وَاعْفُ عَنِّی الْکثیرَ اِنَّک اَنْتَ الرَّحیمُ الْغَفوُرُ اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُک ایماناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبی وَیقیناً صادِقاً حَتّی اَعْلَمَ اَنَّهُ لَنْ یصیبَنی اِلاّ ما کتَبْتَ لی وَرَضِّنی مِنَ الْعَیشِ بِما قَسَمْتَ لی یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ؛ خدایا کسی نیست که مرا از تو درپناه خود گیرد و جز تو پناهگاهی نیابم پس مرا در چیزی از عذاب خود قرارم مده و مرا به هلاکت و عذاب دردناک بازمگردان. خدایا عملم را بپذیر و نامم را بلند کن و درجه‌ام را بالا بر و گناهم را بریز و به خطایم مرا یاد مکن و پاداش این مجلس مرا و پاداش گفتارم را و پاداش دعایم را خوشنودی خودت و بهشت قرار ده و بده به من ای پروردگار من، تمام آنچه را از تو خواستم و از فضل خویش بر من بیفزا که من به‌راستی به‌سویت مشتاقم. ای پروردگار جهانیان، خدایا، تو خود در کتابت قرآن برای ما نازل فرمودی که ما گذشت کنیم از کسی که به ما ستم کرده و ما به خودمان ستم کردیم پس از ما درگذر که تو از ما سزاوارتر بدین کار هستی و به ما دستور دادی که هیچ خواهنده‌ای را از در خانه‌مان بازنگردانیم و من به‌صورت خواهندگی به درگاهت آمده‌ام و بازم مگردان جز با روا شدن حاجتم و به ما دستور دادی که نسبت به بردگان‌مان احسان و نیکی کنیم و ما بردگان توییم پس ما را از آتش دوزخ آزاد فرما. ای پناهم در هنگام اندوه و غم ای فریادرسم در هنگام سختی به درگاه تو زاری کنم و به تو استغاثه کنم و به تو پناه آرم و به دیگری پناه نبرم و گشایش نخواهم جز از تو، پس تو به فریادم برس و گشایشی در کارم بده، ای که اسیر و گرفتار را آزاد کنی و از گناه بسیار بگذری. طاعت اندک را از من بپذیر و از گناه بسیارم بگذر که به‌راستی تو مهربان آمرزنده‌ای. خدایا از تو خواهم ایمانی که همیشه دلم با آن همراه گردد و یقینی راست و کامل که بدانم مسلماً چیزی به من نرسد جز آنکه بر من نوشته‌ای و خوشنودم کن در زندگی به همانکه نصیبم کرده‌ای».

وی متذکر شد: در قسمت قبل امام سجاد(ع) گفتند «خدایا یقیناً جز تو کسی نمی‌تواند به من پناه دهد و نمی‌توانم پناهگاهی غیر از تو پیدا کنم پس من را گرفتار عذاب نکن و سرمایه مرا از من مگیر»، گاهی ما گرفتار عذاب‌های می‌شویم که وقت ما گرفته می‌شود.

جان‌بزرگی خاطرنشان کرد: امام سجاد می‌گویند «خدایا آنچه که گفتم را از من بپذیر، شرایط من و نام من را اعتلا ببخش، درجه من را بالا ببر، بار گناهان را سبک کن. خداوندا گناهانم را به رویم نیاور و ثواب دعایم را به من بده، هرچه که خواستم را به من عطا کن چون از احسانت کم نمی‌شود» امام سجاد(ع) به ما می‌آموزند که در برابر خداوند زیاده خواه باشیم.

وی اضافه کرد: امام در ادامه دعا می‌گویند «من به تو رغبت دارم و تو را می‌خواهم، خدایا در قرآن گفتی اگر کسی ستم کرده است را عفو کنیم ما به خود ستم کردیم تو از ما بگذر و فقط تو شایسته این هستی که از گناه بگذری، تو فرمان دادی فقیری را رد نکنیم حالا من فقیر تو هستم حاجتم را برآورده کن و دست خالی از در خانه‌ات ردم نکن، گفتی به برده‌ها نیکی کنیم ما همه برده تو هستیم پس ما را گرفتار آتش نکن، وقتی دچار غم و افسردگی می‌شوم پناهگاه من هستی فقط از تو فریادرسی می‌خواهم و به تو پناه می‌آورم و جز تو درخواستم را به کسی نگفتم».

این استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در پایان تصریح کرد: امام در ادامه خطاب به خداوند عرضه می‌دارند «پس به فریادم برس و درها را به رویم باز کن، ای کسی که هر اسیر را آزاد می‌کنی، من بسیار گناه کردم از کسی که این همه گناه کرده بگذر، با اینکه عمل ما خیلی کوچک است آن را قبول کن چون تو رحیم و غفور هستی» و «ایمان» آخرین چیزی است که در دعا می‌خواهیم چون به‌واسطه ایمان قلب ما آرامش و ثبات پیدا می‌کند.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha